پژوهش کمیدرخصوص فرهنگ و ارتباطات کامپیوتر محور انجام شدهاست، به همین نسبت میتوان گفت، پژوهشهای مربوط به "فرهنگ" و "کلاسهای آموزشی آنلاین" از آن هم کمتر است.
با این وجود، در پژوهشهای موجود میتوان، دست کم سه نتیجه احتمالی از ترکیب فرهنگ با کلاسهای آموزشی آنلاین، شناسایی کرد.
نتیجه اول، پاسخی است که بر تمایزات فرهنگی در شرایط رفتاری، بین ملیتهای مختلف دانشآموزان و نیز رابطه یک گروه فرهنگی با گروه دیگر، تأکید دارد.
مهمترین پژوهش در این زمینه، پژوهش کیم وبونک است که تعاملات گروهی، سه فرهنگ آمریکایی، فنلاندی و کرهای را بررسی کرده است.
او در این خصوص از COW استفاده کرده است. COW محل کنفرانسی است که در آن کنفرانسهای ملی برگزار میشود و میتوان از آن طریق به دانشآموزان هر گروه ملی که مایل به شرکت در آن هستند، دست یافت.
تعامل برحسب مقایسه بین گروههای ملی و با توجه به طبقهبندیهای مورد استفادههافستد، ترامپنارز و سایرین، تفسیر شدهاست.
به عنوان مثال گفته میشود؛ فنلاندیها پژوهشهای خود را روی گروههای کوچک انجام میدهند، حال آنکه آمریکاییها و کرهایها تک تک انجام میدهند. به طور کلی نتایج بر حسب موضوعهای متضاد و نه بر حسب تأثیر کمیتعامل فرهنگهای مختلف، محاسبه میشود.
نتیجه دوم، کلا بر نحوهی تأثیر ارتباطات کامپیوتر محور بر فرهنگ محلی تأکید دارد. پژوهش پیکووی که بر روی دانشجویان دختر کشور امارات انجام داده است،نشان میدهد که برخلاف عقیدهی عامه، فناوری لزوماً چالش برانگیز نیست، بلکه فرهنگ سنتی را از طریق گسترش تجمع مجازی (همایش سنتی که در آن افراد برای صحبت کردن، تبادل نظر و ارائه راهکارهای لازم گرد هم میآیند) تقویت میکند.
افزون بر این، آنجا که بین ارزشهای آفلاین و آنلاین واگرایی وجود دارد، کاربران میتوانند ارزشهای جدید را بپذیرند این بدان معنا است که آنها با پذیرش استفاده از فناوری ارتباطات کامپیوتر محور صرفاً در مرحله آغازین تکامل فرهنگی هستند.
نتیجه سوم بر تجربهی یادگیری آنلاین و نقشی که این نوع یادگیری ایفا میکند، تأکید دارد. گودفلو و دیگران از راه مصاحبه با دانشجویان شرکت کننده فرهنگهای مختلف، برداشتها و طرز تلقیهای دانشجویان در مورد آموزش مجازی آنلاین را مورد بررسی قرار دادند.
نتایج این پژوهش نشان میدهد که دانشجویان دیگر فرهنگها، یعنی دانشجویانی که به لحاظ فرهنگی، بومینبودند، برداشت شان از یادگیری آنلاین با دانشجویان بومیتا اندازهای متفاوت است. در این پژوهش افراد محلی و غیرمحلی انگلیسی زبان به همراه محل سکونتشان مشخص شده بود.
با توجه به آنچه که گفته شد، میتوان گفت؛ بررسی آموزش مجازی آنلاین نشان داد که محیطهای آموزشی مجازی ابزاری انعطاف پذیر هستند که استعداد فوق العاده ای برای رفع نیازهای مربوط به اقتصاد جهانی دارند.
اما هنوز نحوه استفاده از آن به طور کامل مشخص نیست. چرا که همچنان از قواعد آموزش حضوری در محیطهای آموزشی مجازی استفاده میشود.
اندیشمندان درخصوص تجربه زیستی دانشجویان در فضای مجازی تقریباً چیزی نمیدانند، اما در زمینه نحوه برآورده ساختن انتظارات در این گونه محیطها به نکات قابل توجهی دست یافتهاند.
آگاهی از تاثیر فرهنگی در آموزش جهانی در گروی فهم مدلهای فرهنگی ملی است. تعداد شاخصههای موجود برای بررسی کلاس چند فرهنگی یا چند ملیتی چندان زیاد نیست.
در نتیجه، پژوهش حاضر عمدتاً بر مواردی تاکید دارد که بتواند آنها را از طریق همین مدلها بخصوص تمایزات مشخصی نظیر تعامل با نرم افزارها را مورد ارزیابی قرار دهد.
به منظور فهم تجربه "زیستی آنلاین" و نحوه ارتقای کیفیت تجربه آنلاین دانشجو، ارزیابی کمیاین تجربهها برای تعریف جوانب مختلف مواجه فرهنگی در فضاهای آموزشی آنلاین ضروری است، یعنی سوالات ما باید با "چه" و "کدام" شروع شود. بنابراین پاسخ به این سوالات درصورت بررسی کمیبه "چگونه" و "چرا" ختم میشوند.
روششناسی پژوهش
مطالعات اولیه در خصوص فناوریهای ارتباطات کامپیوتر محور به مثابه جایگزینی برای تعامل انسان و یادگیری به مثابه فرایند شناختی، همه در یک سنت تحقیقاتی مثبتگرایانه انجام شدهاست.
مطالعات بعدی روشی انسانیتر را انتخاب کرده و پژوهش کیفی را باب کردند. و این، پاسخی بود به شناخت مشکلی که اغلب مسائل آموزشی با آن مواجه بودند.
محتوا و متغیرهای که به راحتی قابل اندازه گیری نیستند. دی لندشیرز معتقد است که تا دهه 1980 هیچ تحقیقی نمیتواند پاسخ تمام سوالها برخاسته از مسائل آموزشی را بدهد.
اسفارد با بررسی گونههای مختلف یادگیری، چنین نتیجه میگیرد که ما به عنوان محقق محکوم هستیم در واقعیتی زندگی کنیم که از طیف متنوعی از تصاویر ساخته شدهاست. پاسخهای واحد تنها بر یک مبنای محلی قرار دارند.
کار ما به ناچار آن است که به جای ایجاد نظریه ای همگن دربارهی یادگیری، ترکیبی از تصاویر را پدید بیاوریم.
والکر و اورز هم اینگونه بیان میکنند که "قطعا مبنایی برای سنتهای پژوهشی و برقراری ارتباط بین آنها وجود دارد" که با ارجاع به مشکلات عملی پژوهشی درخصوص آموزش، ماهیتاً از یک وحدت معرفتشناختی اساسی برخوردار است.
پژوهش درخصوص مسائل آموزشی با هر نوع فرضیهای، چه معرفتشناختی و چه وجود شناختی، پژوهشگران را با چالش مواجه خواهد ساخت.
از آن جا که پژوهشهای بینرشته ای طیفی از کامپیوتر تا انسان شناسی را از گذر اقتصاد، روانشناسی، جامعه شناسی و زبانشناسی در بر میگیرند و هریک زبان، ایده، و فرهنگ خاص خود را دارند، لذا پژوهش ارائه شده هم از این دو راهی خلاصی نیست.
اما این پژوهش با نظریه "وحدت" همخوانی دارد. چرا که تحلیل کمیمحیطهای آنلاین را بسیار سودمند میداند. اما در این پژوهش اکثر سوالهای مربوط به "چگونگی" و "چرایی" بی پاسخ میمانند.
مگر آنکه ابزارهای تحلیلی کیفی نیز در این پژوهش به کار گرفته شوند. پژوهش ارتباط کامپیوتر محور آموزشی هنوز حوزه ای "جدید" به شمار میرود. چرا که شیوههای اثبات شده از پیش که در موضوع کنکاش کرده یا آن را به انحراف میکشانند، زیاد نیستند.
در واقع ما بیش از آن که به رویکردههای بسته و محدود نیازمند باشیم محتاج رویکردهای باز هستیم. وجود رویکردی "گسترده و سراپا چشم" برای هدایت این پژوهش ضروری است.
بخصوص، به هنگام بررسی الگوهای استفاده از فضای آموزشی مجازی، میتوان بین زبان انگلیسی (گوینده محلی- غیر محلی) و استفاده کاربر از حوزههای ارتباطی در صفحهی نمایش، ارتباط برقرار کرد.
زمانیکه ماهیت و اهداف دانشجو از ارسال پیام در حوزههای ارتباطی مورد بررسی بیشتر قرار گرفت، روشن شد که ارسال پیام، بنابر هدف ارتباط، ارتباط نزدیکتری با زبانی دارد که دانش آموختگان آن زبان به عنوان زبان اول با آن آشنا نیستند (یعنی زبان کار با سیستم).
این مسئله نشانگر تفاوت در رویکرد ما نسبت به تکتک دانشجویان در کلاس آنلاین است اما، بررسی چرایی این تفاوتها نیازمند تحلیل آماری بود که تقریباً غیرممکن مینمود.
اتخاذ رویکردی کیفی در تحلیل پیامها و استفاده از رویکردی کمیدر تحلیل زبان مورد استفاده در پیامها و نیز بررسی آماری اهداف ارسال پیامها، گزارش کاملتری از کیفیت و دلیل بروز تفاوت در ارسال پیام را به دست میداد.
مطالعهی محیطهای آموزشی مجازی
ماهیت ناهم زمان محیطهای آموزشی مجازی که در آنها هر فعالیتی به طور خودکار ثبت میشود، گزینهای جالبی را پیشروی محقق میگذارد.
چرا که دادهها از پیش جمعآوری و از پیش تنظیم شده اند و در نتیجه تحلیل عددی و آماری آنها کار چندان دشواری نخواهد بود. بنابراین جای تعجب نیست که تحقیقاتی که انجام شده اند، نوعی گرایش کمیدارند.
ماهیت دادههای از پیش تنظیم شده، چندان قابلیت ارزیابی و ارزش گذاری در یک پژوهش کیفی را ندارند، چرا که:
- دادهها بر طبق فرمها و موضوعهایی که در صفحه اصلی ساخته میشوند، ثبت میگردند. دادههایی که به طور کامل نیازهای محققان را برآورده نمیکنند. صفحه نمایش در اصطلاح فرهنگ، فی نفسه یک فرهنگ است و از این رو معلمان و دانشجویان به انواع روشهای شناخته شده و شناخته نشده از آن استفاده میکنند.
- دادهها آنچنان یکنواخت و بیمایه است که نمیتوانند برای فرایندهایی که ارتباط را هدایت میکنند، مؤثر و مفید باشند دادهها در شرایط کیفی به حسب سرنخهای غیرشفاهی عمق ندارند. آنها بدون احساس گذر زمان میآیند (به عنوان مثال تکلم) و جزئیات آنها آنقدر عینی نیست که مثلاً مردم نگاری بتواند در صورت مشاهده و بررسی یک فضای آموزشی حضوری آنها را ثبت و جمعآوری کند
- تنها دادههای صفحهی نمایش در دسترس است. به عنوان مثال، بسیاری کلاسها بر تبادل ایمیل شخصی و شرکت در چت تک به تک مبتنی است. هدف از این کار تکمیل اطلاعات صفحه نمایش (و در نتیجه اطلاعات ثبت شده) است. بررسی یا ثبت این دادهها وظیفه مکانیزم صفحه نمایش نیست.
- دادهها را نمیتوان به آسانی توضیح داد به عنوان مثال، صفحهی نمایش چنین ثبت میکند که X در ناحیه Y، Z مرتبه مورد استفاده قرار گرفته، اما این مسئله ثبت شده هدف X و یا نوع کنش آن را در این حوزه نشان نمیدهد یا در صورت حضور، بیانگر انجام هرگونه عمل یا وظیفه ای در این حوزه است.
- اعتبار دادهها به میزان اعتبار صفحه نمایش است. اگر سرور مشکل پیدا کند یا پشتیبانی نشود، ممکن است دادهها از بین بروند یا بدون اینکه محقق از آنها آگاهی پیدا کند ثبت نشوند.
دو مسئلهی دیگر بر معرفتشناسی تحقیق درخصوص آموزش آنلاین تأثیر دارند:
مسئله اول نیاز به توجیه مربیان و عموم مردم برای وجود آموزش آنلاین در دنیایی که قاعده آموزش آن، حضور رودررو در کلاس درس است.
این مسئله نیازمند انجام چندین تحقیق با هدف نشان دادن یکسانی یا نابرابری نتایج دورههای "هویتی" آنلاین و آفلاین است. پژوهشهایی که مستلزم و متضمن نتیجه و دادههایی است که بتوان آنها را به لحاظ آماری مقایسه کرد.
این پژوهشها ضمن آنکه امکانپذیر بودن اجرای تعدادی از برنامههای آنلاین را تأیید میکنند (برحسب نتایج بدست آمده از یادگیرندگان)، اندکی، دانش مربوط به شیوههای کار در کلاس آنلاین و روشهای یادگیری آنلاین را ارتقا میدهند.
بعلاوه، این پژوهشهای مختلف میتوانند، بحثهای مربوط به ماهیت، کیفیت و مشکلات آموزش از راه دور را پیچیدهتر کنند.
چرا که هر چند آموزش آنلاین امکان دسترسی به اطلاعات از راه دور را میسر میسازد، عمدتاً به عنوان ابزاری مکمل (یعنی بخشی از برنامه حضوری) به کار میرود.
مسئله دوم تأثیر تاریخ اینترنت (و گسترش فضاهای ارتباط کامپیوتر محور) بر پژوهشهای مربوط به آموزش آنلاین است که نشانگر تأکید بر کیفیت تجربهی کامپیوتر است و نه ماهیت پیامیکه منتقل میشود.
این وضعیت ناشی از مطالعاتی است که کاملاً اثباتگرایانه هستند. همانگونه که اشاره شد، این وضغیت در بسیاری از پژوهشهای پیشین که محققان سنت اثباتگرایی انجام دادند به چشم میخورد.
استفاده از این پارادایم برای پژوهش درخصوص ارتباط کامپیوتر محور همچنان در زبانی که برای توصیف رفتارهای آنلاین بهکار میرود ادامه دارد، مثلاً سرنخهای غیرشفاهی در تقابل با سرنخهای شبه زبانی.
این پارادایم در طرحهای تحقیقی مانند؛ آزمون پیشینی- پسینی یا تطبیقی و موضوعها مورد پژوهش مانند؛ مطالعات تطبیقی در خصوص دستاوردهای دانشآموزان، نمرات ارزیابی نسخههای آنلاین و آفلاین یک دوره نیز همچنان مدنظر است.
این پژوهشها میتوانند به نتایجی برسند که روشهای آموزش و یادگیری به صورت آنلاین کارایی دارند یا ندارند. اما، آنها چندان کمکی به چرایی این وضعیت و نیز فهم نتایج برحسب زندگی واقعی یک دانشجو نمیکنند.
به گفته توو و کوری، این نتایج در سطح "خود" نیستند. توجه بیشتر به توان افراد در کلاس محیط آموزشی آنلاین و برای عمق بخشیدن به "وقایع" مربوط به یادگیری آنلاین و نیز پرهیز از تقابلی دیدن (یعنی درست و غلط یا خوب و بد) ضروری است.
بدون داشتن فهمیعمیق از فرایندهای کلاس آنلاین، تلاش برای طراحی و حمایت از این نوع یادگیری و آموزش، "رها کردن تیر در تاریکی است".
با وجود تفاسیر توو و کوری یک سنت منسجم تحقیقاتی آنلاین در سطح "خود" برحسب درک دانشجویان از آموزش آنلاین وجود دارد.
به طور کلی میتوان گفت که، صفحههای نمایش محیط آموزشی آنلاین دربرگیرندهی پرسشنامههایی است که برای بازخورد و تمرینی استاندارد درنظر گرفته میشوند. بعضی از آنها شامل پژوهشهای پیشرو است که در شکاف میان بلوکها و مدلهای فعالیت آنلاین قرار گرفتهاند.
این گزارشها موارد مفیدی از تجربه دانشجویان ارائه میکنند. اما اکثریت پاسخها بر موضوعهای گزینشی، موضوعهای مربوط به دانشجویی خاص یا یک واحد درسی خاص تأکید دارند.
علاوه بر این آنها ممکن است در معرض تأثیرات "محیطی" قرار بگیرند. یعنی اینکه پاسخدهندگان بر اساس تفسیرشان از سوالها پاسخ میدهند.
بخصوص، اگر پاسخدهندگان بدانند یا شک کنند که پاسخهایشان به اساتید باز میگردد یا به نوعی در نتایج درسها و مطالعاتشان تأثیر خواهد گذاشت. همچنین درخصوص سوالاتی که ناظر به کیفیت یا تناسب آموزش و یادگیری است.
آیا دانشجویان در وضعیتی هستند که بتوانند در مورد این قبیل موضوعها بر مبنای غیر از سلیقههای شخصی خود قضاوت کنند؟ نمیتوان به این مسئله اطمینان داشت.
بنابراین، پژوهشهای دوره ای و سایر پژوهشهای از این دست در نهایت نمیتوانند به نحو موثر حوزههای مورد نظر پژوهشگری را که میکوشد الگوهای جامعتری از رفتار یا "محلهای تنش" را پدید آورده و بررسی کنند. تحقیقات به هنگام استفاده از روشهای پژوهشی با چنین خطراتی مواجه میشوند.
شیوه ای که در این پژوهش از آن استفاده کرده ایم مستقل از هرگونه دوره خاص آنلاین است و با سایر شیوههای جمع آوری اطلاعات در ارتباط است، به نحوی که میتواند تاثیرات منفی و "نامحسوسی" را تا حد امکان خنثی کند.
سایر پژوهشهای مربوط به "خود "در تلاش برای توضیح ادبیات مورد نیاز در کلاس آنلاین به بررسی مهارتهای فنی و اطلاعاتی دانشجویان پرداخته است.
پژوهش تپر، موضوعهای مربوط به پژوهش حاضر را بخصوص، پیچیدگی متغیرهای مهم را برجسته میکند. او در بررسی سطح آموزشی پیشین، متغیری را که به نظر میرسید، بتواند سطوح آموزشی آنلاین دانشجویان را تا سطح دانشگاه تعیین کند را یافت.
اما، تجربههای پیشین دانشجویان در این فرایند تاثیر بسزای دارد و معادله ای غیرقابل تفسیر را پدید میآورند.
به نظر میرسد که علت پیدایش این دوراهیها در پژوهشهای حاضر تعداد متغیرهای غیرفرهنگی باشد که بین فرد و یادگیری او واسطه میشوند.
مصاحبههای که در این پژوهش با دانشجویان صورت گرفته یکی از تلاشهایی است که در راستای بدست آوردن گزارشی واضح و روشن از تمام فرایندها و متغیرهای پژوهش انجام گرفته است.
سالمون، ضمن بررسی ادبیات ارتباطات کامپیوتر محور در آموزش، نظیر توو و کوری، معتقد است در زمینه آموزش نقش "فناوری"، پررنگتر از نقش دانشجو و استاد است.
او میافزاید، از آنجا که ارتباطات کامپیوتر محور بسیار انعطافپذیر است، شیوههای ارزیابی آن نیز باید انعطافپذیر و متناسب با شرایط آن باشند.
سالمون نظریهی "پژوهش عملی" را برای ارتباطات کامپیوتر محور مطرح میکند، چرا که این نظریه مستلزم مشارکت فعال محقق در پژوهش درخصوص ارتباطات کامپیوتر محور است.
پژوهش عملی نوعی اشتیاق ذاتی را برای پژوهشگر درنظر میگیرد که میخواهد دستگاه پژوهش را دگرگون سازد و حل مسئله برایش در رأس همه چیز است.
این مسئله اجازه نمیدهد که ما آن را به عنوان روش شناسی پژوهش حاضر درنظر بگیریم چراکه درخصوص ماهیت تاثیر فرهنگ در کلاس آنلاین تقریباً هیچ نمیدانیم و در این جا فهم ماهیت مسئله پیش از تعمق روی آن ضروری است.
مطالعهی مردمنگاری کلاسهای آموزشی آنلاین معمولاً نوعی تلاش برای فهم "زندهی" فرهنگ در فضای آنلاین محسوب میشود، برحسب اتفاق نیز پژوهشهای ما در پی آن است.
مردمنگاری سابقهی طولانی در پژوهشهای آموزشی در فضای رو در رو یا حضوری دارد. توصیف عمیق آن تمام نکات ریز و جزئیات زندگی در کلاس را که اکثرا در پژوهشهای تجربی از قلم میافتد را دربر میگیرد. رویکرد مردمنگارانه در دنیای مجازی به مراتب دشوارتر است.
سیلوا، در بررسی جامع روابط بین مردم نگاری آنلاین و آفلاین، میگوید که هدف مردمنگاری آنلاین ارائه شیوهای برای دیدن با چشم مشارکت کنندگان است که در واقع نشانهی تأکید بر کاربران است تا بافت تکنولوژیک. (همانگونه که سایر نویسندگان بر انجام آن تاکید دارند)
او این مسئله را اینگونه موشکافی میکند که "اگر بنا باشد رسانهها را کنار بگذاریم، با چه فرضیهای، یک محقق میتواند وارد سایت آنلاین شود؟. . . و نظر به اینکه بافت، جزء لاینفک تفسیر است، آیا این امر در نگارش مردمنگاری امکانپذیر است؟
هرینگ، نیز ضمن بررسی مسائل مربوط به پژوهش انتقادی در مورد ارتباطات کامپیوترمحور، معتقد است که مردمنگاری مجازی به دلایلی دشوارتر است. زیرا گروهها و جمعیت حاضر در ارتباط کامپیوتر محور را نمیتوان به صورت تصادفی، نظریه، علاقه، تمایلات سیاسی، اجتماعی آنها را همگن و همخوان در نظر گرفت.
البته این ناهمگنی را شاید بتوان در اتاقهای چت یا فهرستهای ایمیل که هرینگ آنها را بررسی کرده است، مشاهده کرد.
از طرفی، محققانی مانند کنراد در محیط آموزشی مجازی معتقدند که اعضای محیطهای آموزشی مجازی چندان اختلاف و تضادی با هم ندارند.
میتوان گفت که شرکت آنها در امر آموزش مشترک آنها را تبدیل به یک گروه همخوان و قابل تحقیق میکند. بخصوص آنکه آنها از پیش زمینه و علاقههای متنوعی برخوردار هستند.
به نظر میرسد که "تضاد" و عدم همخوانی تا اندازهای به عنوان جزء لاینفک "فرهنگ" بعضی از فضاهای آنلاین پذیرفته شدهاست.
مردم نگاری چارچوبی بینقص را برای پژوهش فراهم نمیکند اما با این وجود، با نظریهپردازی مبنای مکرر درخصوص تفسیر دادههای مردم نگارانه، میتوان وسیلهای جهت تلفیق تمام عناصری که پژوهش آنها را پدید میآورد، فراهم نمود.
در این نظریهپردازی مبنایی، فرایندهای جمعآوری و تحلیل اطلاعات بیشتر موازی و مشابه است تا متوالی و زنجیرهای. به محض آن که دادهها جمع آوری شدند، تحلیل آغاز میگردد و اطلاعات بعدی در نتایج تحلیل و در فرایندی تکراری مورد بررسی قرار میگیرند.
مراحل پژوهش حاضر از اول مشخص شده است، با این وجود نتایج هر مرحله ممکن است در مراحل پیشین یا پسین وارد شوند.
به عنوان مثال، ایدههای ناشی از بررسی اطلاعات صفحه نمایش که پیشتر در مطالعه راهبردی مورد بررسی قرار گرفته اند، طرح پروتکل، مصاحبه را کامل میکنند و مواد لازم را برای طراحی پژوهش نهایی مهیا میسازند.
همچنین، ایدههایی که در این فرایند مورد آزمایش قرار میگیرند در نهایت برای بازبینی تفاسیر مربوط به اطلاعات مباحثهای در آینده مفید خواهند بود. اطلاعات مذبور ایدههای مطرح در این پژوهش را تولید میکنند.
به این ترتیب نظریهپردازی مبنایی میتواند با استفاده از روشهای کمیو کیفی، اطلاعات مختلفی را جمع آوری کنند. این نظریهپردازی نواقص مربوط به روششناسی مطالعه راهبردی را نیز بررسی میکند و کاربردی عینی به نظریه تجربه زیست فرهنگی دانشجویان در محیط آنلاین میبخشد.
بررسی فرضیه پیشین، که تجربه ی آموزشی آنلاین به لحاظ فرهنگی بر اساس آن طراحی شد. پژوهش حاضر تجربه یک دانشجو در فضای آموزش آنلاین است که به سه روش پژوهشی مختلف بررسی شدهاست:
- تحلیل آماری اطلاعات صفحه نمایش مربوط به کاربرد، تولید و ارسال پیام
- مصاحبههای جامع با شرکتکنندگان در کلاس آنلاین
- بررسی الکترونیکی
همچنین تعدادی از روشهای تحلیلی نیز برای بررسی دادههای این پژوهش بهکار گرفته میشود. این تنوع سبب اعتماد بیشتر و در نهایت نتایج بهتری کسب میشود.
همچنین این امر بینش بهتری نسبت به حوزهی جدید پژوهشی ایجاد میکند. نظریهپردازی در این خصوص بسیار مؤثر است، چرا که به پیدایش ایدهها، پیوندها و نظریه جدید کمک میکند.
استفاده بالقوه از نظریههای موجود برای بررسی دادهها مردود نیست، اما لازم است به این ایده که "نظریهی آموزشی" با اکثر ایدهها در تضاد است و نیز اینکه چرا موضوع پژوهشی از پشتوانهی علمیپیشینی برخوردار نیست تا بتواند نتایج جدید را تفسیر کند، توجه کرد.
مراحل پژوهش
این پژوهش سه مرحله اصلی دارد به شرح زیر دارد:
مرحله اول؛ فعالیتهای مربوط به یک کلاس آنلاین سطح کارشناسی ارشد بعد از فراغت از تحصیل بررسی میشود. این کار با استفاده از اطلاعات ثبت شده خودکار توسط صفحه نمایش انجام میشود.
دادههای مربوط به پیامها و کاربرد، به منظور بررسی اینکه آیا الگوها در میان گروههای دانشجویان قرار گرفتهاند یا نه؟ مورد بررسی قرار میگیرند.
در صورت نبود هر یک از عناصر فیزیکی مانند؛ استاد، دانشجویان و...، بررسی دادههایی که توسط صفحهی نمایش بهطورخودکار جمع شدهاند، منظور آمارهای مربوط به استفاده از حوزههای مختلف توسط دانشجویان و محتوای پیامها؛یکی از چند راه بررسی تعامل موجود در فضای آموزشی است.
این کار در مقایسه با کلاس حضوری، برابر با بررسی امور یک کلاس رسمیو نیز بررسی الگوهای تعامل در کلاس و رفتار معلم است.
دلیل انتخاب این کلاس برای پژوهش آن است که این کلاس تماماً آنلاین است و تمام تعاملات در آن از طریق کامپیوتر صورت میگیرد. بنابراین به واسطه تحت تاثیر قرار گرفتن عکس العمل ساختارهای جدید یا ساختارهای تجربی تعامل اکثرا "نوعی" است.
دیگر اینکه این کلاس از آزمونها و موارد درسی خوبی استفاده میکند. در نهایت اینکه اساتید این کلاس کاملا با صفحهی نمایش و مواد درسی آشنا هستند. همه این موارد، سبب میشود دادهها کمتر تحت تأثیر عوامل و عناصر غیرمترقبه و آسیب رسان قرار گیرند.
مرحله دوم با مشارکتکنندگان دو دوره مصاحبه میشود. با این مصاحبهها، الگوها دقیق تر مورد بررسی قرار میگیرند و از طرفی به "چرایی" پیدایش ابعاد مذکور در فرایند تحلیل آماری اطلاعات صفحه نمایش پاسخ میدهند.
بررسی این موضوع مانند، آمارهای کاربردی و پیامهای مباحثه ای به هنگام بررسی کلاس حضوری، امکان بررسی عملکرد یادگیری در یک کلاس خاص را فراهم نمیکند اما در قالب نگرشی غیرعمومیقابل اجرا است.
مطالعهی این فعالیت "خصوصی" مستلزم ابزار پژوهشی دیگری است. در این مورد مصاحبهها با گروهی از دانشجویان داوطلب از کلاس مورد پژوهش در مرحلهی اول انجام میشود.
سومین مرحله دراین پژوهش به بررسی گروههایی از دانشجویان آموزشی آنلاین در دانشگاههای سراسر دنیا میپردازد. موضوعهای مورد پژوهش در این مرحله هم آنهایی هستند که از تحلیل مراحل 1 و 2 به دست آمده است، تحلیلی که نشان میدهد این اطلاعات برای فهم تأثیر فرهنگ در محیطهای آموزشی آنلاین مؤثر هستند.
منبع: