او میدانست که کشورهای این منطقه در این رابطه نگرانیهای جدی دارند و به همین خاطر او میتواند از این موضوع نهایت استفاده را بکند. در واقع کشورهای جنوبشرقی آسیا اکنون نگران تقویت نیروی دریایی چین و اقدامهای اخیر این کشور هستند که در حال تبدیلکردن اقیانوس آرام به دریاچهای برای چین هستند. این در حالی است که چین انتقادهای کشورهای غربی درباره رعایت حقوق بشر در این کشور را با خشم پاسخ میگوید و تاکنون بارها درخواستها برای ارزشگذاری واحد پول این کشور را رد کرده است. این مسائل باعث شده که برخی از تحلیلگران اعلام کنند که رشد و تأثیرگذاری چین در جامعه جهانی سرانجام ضربهای سخت را دریافت کرده است.
در این میان اما بسیاری از تحلیلگران
روابط بینالملل یک مسئله اساسی را فراموش کردهاند: سیاست خارجی چین در دستان دیپلماتهای این کشور نیست. بهطور رسمی دایبینگئو، ارشدترین مقام تعیینکننده سیاست خارجی چین شناخته میشود، این در حالی است که رتبه او در نظام سیاسی چین 50 به حساب میآید. در چین هسته مرکزی حزب کمونیست یا بهطور دقیقتر کمیته 9نفره مرکزی این حزب قدرت اصلی تصمیمگیری و طراحی سیاستهای آینده این کشور را برعهده دارد. در واقع این کمیته واکنشها نسبت به آمریکا، ژاپن و کشورهای دیگر را تعیین میکند.
ماه گذشته نشست مهم حزب کمونیست برگزار شد. در این اجلاس 4روزه در واقع برنامههای کلی چین با نظارت کامل کمیته مرکزی برای سالهای آینده تعیین شد.
طی 2 سال آینده 7نفر از اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست به سن بازنشستگی میرسند و باید از مقام خود کنارهگیری کنند. هر 5سال در جریان کنگره سراسری حزب کمونیست نسل جدید رهبران آینده چین مشخص میشود و به همین خاطر سال2012 سالی سرنوشت ساز در این کشور خواهد بود. در این سال چین شاهد گذر از نسل چهارم رهبران خود تحت نظر هوجینتائو، رئیسجمهوری و ونجیابائو، نخستوزیر به نسل پنجم خواهد بود. در این سال فصل جدیدی در آینده سیاسی چین آغاز میشود و بسیاری عقیده دارند که در این سال هوجینتائو و ونجیابائو به یک دوره بازنشستگی آرام خواهند رفت تا رهبران جوان و احتمالا یک زن جای آنها را بگیرند.
بر خلاف دوران گذشته این بار مقامهای چینی دچار مشکلاتی برای انتقال قدرت هستند. این بار دیگر یک مقام کهنهکار و پرسابقه که بتواند جریان جایگزینی رهبران این کشور را به آرامی هدایت کند وجود ندارد.
دنگ شیائوپنگ، بهعنوان یک رهبر قدرتمند در چین از سالها قبل، به قدرت رسیدن هوجینتائو را تضمین کرده بود. با حمایت دنگ راه رسیدن هوجینتائو به قدرت هموار بود و هرکسی میخواست با او مخالفت کند میدانست که باید به جنگ شهرت و اعتبار دنگشیائوپنگ برود. به همین خاطر هم هو توانست در سال2003 بدون مشکل خاصی جانشین جیانگ زمین شود.
این بار اما انتقال قدرت به نسل جدید رهبران چین دارای یک نقشه و راهبرد از پیش تعیینشده نیست. تعداد زیاد کسانی که باید از کمیته مرکزی حزب کمونیست بازنشسته شوند و گستردگی تغییرات در آن باعث شده است که برخی یک بیثباتی را در این کشور پیشبینی کنند.
هیچکس هنوز نمیداند جنگ قدرت در میان مقامهای این کشور به چه شکل خواهد بود. هسته مرکزی تصمیمگیری در نظام سیاسی چین تقریبا نفوذناپذیر است و کسی نمیتواند حمایتهای مقامهای سیاسی این کشور را برای تعیین رهبران جدید حدس بزند. شایعاتی درباره عدمحمایت برخی از مقامهای ارشد سیاسی چین از ونجیابائو و اختلاف نظرهای او با هوجینتائو وجود دارد. نخستوزیر چین در ماه آگوست در سخنرانی جنجالی خود خواستار اصلاحات سیاسی در این کشور شد. برخی عقیده دارند این اظهارنظر برای جلب توجه گروهی از مقامهای حزب کمونیست صورت گرفته است. او بلافاصله در ماه سپتامبر هم واکنش سخت و قاطعی در مقابل دولت ژاپن در جریان دستگیری ناخدا و خدمه یک کشتی ماهیگیری این کشور نشان داد. برخی اعتقاد دارند که این واکنش سخت هوجینتائو برای یک عرض اندام جدی جهت جبران اتهامات برخی مقامهای سیاسی این کشور درباره ناتوانی او در داشتن عکسالعملهای جدی صورت گرفته است.
وقتی اخیرا رسانههای دولتی چین گفتوگوهای ونجیابائو با برخی رسانههای غربی را هم سانسور کردند بر گمانهزنیها درباره جنگ قدرت در میان مقامهای ارشد چین افزوده شد. در چین مانند بسیاری از کشورهای دیگر استفاده از سیاست خارجی سادهترین راه رهبران سیاسی برای برتری یافتن در مقابل رقبای خود است. حزب کمونیست چین شاید یک سازمان دمکراتیک به حساب نیاید اما در داخل آن هم دستهبندیهای مختلف سیاسی وجود دارد. مقامهای ارشد این حزب هم جهتگیریهای سیاسی خاص یا علاقهمندیهای تجاری ویژه خود را دارند.
در شرایط عادی هم اتفاق نظر سیاسی درباره یک موضوع در چین با جمعیت زیاد آن و تمایلات مختلف سیاسی مقامهای ارشد مناطق مختلف چندان ساده نیست. این بار تغییرات گستردهای باید در سطح ارشد نظام این کشور صورت بگیرد و واقعیت این است که چنین روندی تاکنون در این کشور تجربه نشده است. به همین خاطر تغییر و تحولات سیاسی در این کشور اکنون به مسائل مختلفی بستگی دارد.
در میان محافل سیاسی چین از شی جینپینگ، معاون رئیسجمهوری چین و لیککیانگ از مقامهای ارشد حزب کمونیست بهعنوان جایگزینهای احتمالی هوجینتائو و ونجیابائو نام برده میشد اما اطلاعات زیادی درباره میزان محبوبیت آنها در میان افکار عمومی و حزب حاکم این کشور در دست نیست. در نشست 4روزه حزب کمونیست ماه گذشته، جینپینگ بهعنوان معاون کمیسیون مرکزی نظامی انتخاب شد. به این ترتیب چهره رئیسجمهور بعدی چین مشخص شد چون این سمت مقدمهای است برای ارتقای موقعیت او بعد از هوجینتائو. درحالیکه تنها 2سال به روزهای سرنوشت ساز سیاسی چین باقیمانده است مطرحنبودن نامزدهای دیگر برای 7کرسی کمیته مرکزی این حزب اکنون بسیاری را نگران کرده و آینده این کشور را در هالهای از ابهام قرار داده است.
این مسائل در نظام تک حزبی چین به معنای ورود به یک دوره بسیار عجیب و غیرقابل پیشبینی است. اسامی زیادی برای آمدن به سطح اول قدرت در این کشور مطرح هستند اما هیچکس نمیتواند مانند دورههای گذشته نظر قاطعی در این رابطه بدهد. تحلیلگران اما مطمئن هستند که نسل جدید رهبران چین مانند نسل گذشته تکنوکرات نخواهند بود. بهنظر آنها دوره این دست رهبران، در چین به پایان رسیده است و اکنون مانند کشورهای غربی سیاستمداران، اقتصاددانان و وکلا چین را به سوی آیندهای جدید هدایت خواهند کرد.
علاوه بر این بسیاری اعتقاد دارند که نسل جدید رهبران چین حداقل در ظاهر پیوندی با ارتش این کشور ندارند. هیچ کدام از کسانی که نامشان اکنون در محافل سیاسی مطرح است سابقه خدمت در ارتش یا فرماندهی نیروهای نظامی را ندارند. علاوه بر این سن و سالهای نامزدهای پستهای حساس (حدود 50سال) نشان میدهد که تحصیلات بیشتر آنها در سالهای انقلاب فرهنگی چین بوده است. این مسئله نشان میدهد که هیچکدام از آنها در خارج از کشور تحصیل نکردهاند و تجربه بینالمللی محدودی دارند.
تا سال2012 به همین خاطر باید منتظر اتفاقهای عجیب و شاید شگفتانگیز در این کشور بود. برخلاف سالهای گذشته این بار شاید کسی از جنگ میان گروهها و مقامهای سیاسی این کشور برای رسیدن به قدرت شوکه نشود. بسیاری امیدوار هستند که نظام سیاسی چین بتواند این تجربه جدید را تحمل کند و پس از این نبرد نتیجه آن در پاییز 2012 برای مردم این کشور و جامعه جهانی قابلقبول، مناسب و از همه مهمتر کارآمد در مقابل چالشهایی که این کشور با آن مواجه است باشد.
فارین پالیسی