فقدان مهارتها و تواناییهای عاطفی، روانی و اجتماعی افراد را در مواجهه با مسائل و مشکلات، آسیبپذیر کرده و آنها را در معرض انواع اختلالات روانی، اجتماعی و رفتاری قرار میدهد.در سال 1993 آموزش مهارتهای زندگی از سوی سازمان ملل متحد به کشورهای عضو بهطور جدی توصیه شد. این تحول، فعالیت علاقهمندان به کاربرد روانشناسی در زندگی روزمره با هدف ارتقای بهداشت روانی جامعه را در ایران وارد مرحله جدیدی ساخت.مهارتهای زندگی تواناییهایی هستند که به ما کمک میکنند تا در موقعیتهای مختلف، عاقلانه و صحیح رفتار کنیم، بهطوری که آرامش داشته باشیم، لذت ببریم و در عین حال با دیگران ارتباط سازگارانه و مفیدی را برقرار کنیم و بدون توسل به خشونت یا خودخوری بتوانیم مسائل پیشآمده را حل کنیم و ضمن کسب موفقیت در زندگی احساس شادمانی داشته باشیم. مهارتهای اجتماعی شامل قابلیتهایی میشود که تواماً هوش اجتماعی نامیده میشوند. مهارتهای اجتماعی شامل قابلیت بیان افکار در تبادلات اجتماعی، دانش نسبت به نقشها و ارزشهای اجتماعی، مهارت درک شرایط مختلف اجتماعی، مهارتهای حل مسئله و مهارتهای ایفای نقشهای اجتماعی است.
اصولا مهارت با دانایی تفاوت دارد. همانطور که فرد با خواندن کتاب آموزش شنا، فقط علم به موضوع پیدا میکند و شناکردن یاد نمیگیرد، دانستن این مهارتها هم کافی نیست بلکه با تمرین مستمر و بهکارگیری به مرور در زندگی روزمره، میتوانیم مهارتهای اجتماعی را مدیریت کرده و در شرایط مختلف اجتماعی رفتار مناسب داشته باشیم.
مدیریت و آموزش مهارتهای زندگی، بهمعنی برخورداری از تواناییهای لازم در حل مشکلات و جلوگیری از تبدیلشدن آنها به بحــرانهای فرسایشی است.
مهارتهای زندگی، از طریق آموزش و تجربه قابل استفاده است و فرایندی است که موجب ثبات در شخصیت و عمق در هویت شده، توسعه فرهنگ فردی را سامان میبخشد و موجب رضایت و مقبولیت و موفقیت در زندگی میشود.«ایلین مالیگن» یکی از مربیان آموزش زندگی، در این رابطه میگوید: « آموزش زندگی، نه یک شیوه درمانی بلکه شیوه عملی و مبتنی بر اهداف است.
در این شیوه ما بهجای پرداختن به ریشههای مشکلات موجود در زندگی، سعیمیکنیم به راهحلهای آنها بیندیشیم.»
درحقیقت، آموزش زندگی با ارائه راهحلهای نوین و مؤثر، فرد را برای مقابله با مشکلات فرا میخواند و در نهایت میآموزد که هر فرد، چگونه آموزگار زندگی خود باشد. همه ما انسانها، اغلب در زندگی، با مسائل و مشکلاتی مواجه هستیم؛ مسائلی که گاه بهدلیل دامنه، وسعت و شدت آنها، بهنظر پیچیده و غیرقابل حل هستند. باید بدانیم که همه مشکلات، با رعایت یک اصل مهم، بهراحتی از بین خواهند رفت و آن اصل، چیزی نیست جز تعیین «بایدها و نبایدها».
مهارتهای زندگی تواناییهایی هستند که به ما کمک میکنند در موقعیتهای مختلف، عاقلانه و صحیح رفتار کنیم، بهطوری که با خود و دیگران سازگارانه ارتباط برقرار کرده و بدون توسل به خشونت بتوانیم مسائل پیش آمده را حل کنیم و ضمن کسب موفقیت در زندگی، احساس شادمانی داشته باشیم.
مهارتهای زندگی شامل مجموعهای از تواناییها هستند که قدرت سازگاری و رفتار مثبت و کارآمد را افزایش میدهند. در نتیجه شخص قادر میشود بدون اینکه بهخود یا دیگران صدمه بزند، مسئولیتهای مربوط به نقش اجتماعی خود را بپذیرد و با چالشها و مشکلات روزانه زندگی به شکل مؤثر روبهرو شود. محققان تأثیر مثبت مهارتهای زندگی را در کاهش سوء مصرف مواد، استفاده از ظرفیتها و توانمندیهای هوشی و شناختی، پیشگیری از رفتارهای خشونتآمیز، افزایش خوداتکایی و اعتماد بهنفس و... مورد تأیید قرار دادهاند، بهویژه در کاهش سوءمصرف مواد بر نقش کلیدی مهارتهای زندگی تأکید میشود. همچنین آموزش این مهارتها بهعنوان یک روش عام پیشگیری از آسیبهای فردی و اجتماعی مورد تأکید بودهاست. در مطالعه اسمیت نشان داده شد که آموزش مهارتهای زندگی بهطور قابلتوجهی منجر به کاهش مصرف موادمخدر در جوانان میشود.
اسمیت و گری نیز نشان دادند که آموزش مهارتهای زندگی اثر معنیداری بر تواناییهای رهبری و مدیریت در جوانان دارد. فرایند نقش مهارتهای زندگی در ارتقای بهداشت روان را به شکل زیر میتوان نشان داد:
یادگیری موفقیتآمیز مهارتهای زندگی، احساس یادگیرنده را در مورد خود و دیگران تحتتأثیر قرار میدهد و علاوه بر این، کسب این مهارتها نگرش دیگران را نیز در مورد فرد تغییر میدهد. به همین خاطر کسب مهارتهای زندگی هم شخص را تغییر میدهد و هم محیط را، و این اصل دوسویه، ارتقای بهداشت روان را شتابی دوچندان میبخشد.
مهارتهای دهگانه زندگی
سازمان بهداشت جهانی مهارتهای زندگی را با عناوین دهگانه زیر مشخص کرده است. رمز برخورداری از این مهارتها، دانستن، تمرین و بهکارگیری هر چه بیشتر در زندگی روزمره است.
1- خودآگاهی
مهارت خودآگاهی، توانایی شناخت از نقاط ضعف و قوت خواستهها، نیازها، رغبتها و تصویر واقعبینانه از خود است تا حقوق فردی، اجتماعی و مسئولیتهای خود را بهتر بشناسیم. با کسب این مهارت به این سؤال اساسی که «من کیستم؟» پاسخ میگوییم.
2- همدلی
همدلی یعنی اینکه فرد بتواند زندگی دیگران را حتی زمانی که در آن شرایط قرار ندارد درک کند. همدلی به فرد کمک میکند تا بتواند انسانهای دیگر را حتی وقتی با آنها متفاوت است بپذیرد و به آنها احترام بگذارد. همدلی روابط اجتماعی را بهبود میبخشد و به ایجاد رفتارهای حمایتکننده و پذیرنده، نسبت به انسانهای دیگر منجر میشود. این مهارت موجب میشود تا به دیگران توجه کرده و آنها را دوست داشته باشیم و خود نیز مورد توجه و دوست داشتن دیگران قرار بگیریم و با ایجاد روابط اجتماعی بهتر به هم نزدیکتر شویم.
3- ارتباط مؤثر
کسب این مهارت به ما میآموزد برای درک موقعیت دیگران چگونه به سخنان آنان فعالانه گوش دهیم و چگونه دیگران را از احساس و نیازهای خود آگاه کنیم تا ضمن بهدست آوردن خواستههای خود طرف مقابل نیز احساس رضایت کند.
4- روابط بینفردی
مهارتی است که موجب میشود ضمن تقویت روحیه مشارکت، روابط بینفردی مثبت و مؤثر فرد با انسانهای دیگر ایجاد شود. یکی از این موارد، توانایی ایجاد روابط دوستانه است که در سلامت روانی و اجتماعی، روابط گرم خانوادگی، بهعنوان یک منبع مهم روابط اجتماعی سالم نقش بسیار مهمی دارد.
5- تصمیمگیری
مهارت تصمیمگیری به ما کمک میکند تا با اطلاعات و آگاهی کافی با توجه به اهداف واقعبینانه خود، از بین راهحلهای مختلف بهترین راهحل را انتخاب کرده و به کار بگیریم و پذیرای پیامدهای آن نیز باشیم.
این توانایی به فرد کمک میکند تا به نحو مؤثرتری در مورد مسائل تصمیمگیری کند. اگر کودکان و نوجوانان بتوانند فعالانه در مورد اعمالشان تصمیمگیری کنند، جوانب مختلف انتخاب را بررسی کرده و پیامد هر انتخاب را ارزیابی کنند، مسلما در سطوح بالاتر بهداشت روانی قرار خواهند گرفت.
6- توانایی حل مسئله
مهارت حل مسئله این توانایی را به ما میدهد که با توجه به تجارب عملی و توانمندیهای ذهنی خود بتوانیم در جهت حل مسئله یا مشکل قدم برداشته و به نتیجه مطلوب دست یابیم. این توانایی همچنین فرد را قادر میسازد تا بهطور مؤثرتری مسائل زندگی را حل کند. مسائل مهم زندگی چنانچه حل نشده باقی بمانند، استرس روانی ایجاد میکنند که به فشار جسمی منجر میشود.
7- تفکر خلاق
فکر کردن مهارتی است که از کودکی میآموزیم. مهارت تفکر خلاق، قدرت کشف و تولید اندیشه جدید را برای ما فراهم میآورد. مهارت تفکر خلاق به ما کمک میکند در مواجهه با حوادث ناگوار چگونه احساسات منفی خود را به احساسات مثبت تبدیل کنیم. تفکر خلاق نوع دیگر دیدن است. در این تفکر هیچگاه مشکل یک عامل مزاحم بهحساب نمیآید بلکه یک فرصت برای کشف راهحلهای نو و بدیع تلقی میشودکه تاکنون کسی به آن توجه نکرده است.
8- تفکر انتقادی
تفکر نقادانه نوعی دیگر از تفکر است. کسب این مهارت به ما میآموزد تا هرچیزی را بهسادگی قبول یا رد کنیم، ابتدا در مورد آن موضوع سؤال و استدلال کنیم، سپس بپذیریم یا رد کنیم.
کسانی که از تفکر نقادانه برخوردارند، فریب دیگران را نمیخورند و به راحتی جذب گروهها و افراد و... نمیشوند، چرا که همواره با سؤال کردن به عاقبت کار میاندیشند.
9- مقابله با هیجانهای ناخوشایند
این توانایی فرد را قادر میسازد تا هیجانها را در خود و دیگران تشخیص دهد، نحوه تأثیر هیجانها بر رفتار را بداند و بتواند واکنش مناسبی به هیجانهای مختلف نشان دهد. اگر با حالات هیجانی، مثل غم و خشم یا اضطراب درست برخورد نشود این هیجان تأثیر منفیای بر سلامت جسمی و روانی خواهد گذاشت و برای سلامت، پیامدهای منفی بهدنبال خواهد داشت.
10- توانایی مقابله با استرس
این توانایی شامل شناخت استرسهای مختلف زندگی و تأثیر آنها بر فرد است. شناسایی منابع استرس و نحوه تأثیر آن بر انسان، فرد را قادر میسازد تا با اعمال و موضعگیریهای خود فشار و استرس را کاهش دهد.
موارد کاربرد مهارتهای زندگی
الف ) افزایش سلامت روانی و جسمانی:
1- تقویت اعتماد به خویشتن و احترام بهخود 2- تجهیز اشخاص به ابزار و روشهای مقابله با فشارهای محیطی و روانی 3- کمک به تقویت و توسعه ارتباطات دوستانه، مفید و سالم 4- ارتقای سطح رفتارهای سالم و مفید اجتماعی
ب) پیشگیری از مشکلات روانی، رفتاری و اجتماعی نظیر:
1- مصرف سیگار و سوءمصرف موادمخدر 2- بروز اختلالات روانی و مشکلات روانی - اجتماعی 3- خودکشی در نوجوانان و جوانان 4- رفتارهای خشونتآمیز 5- شیوع ایدز 6- بیبند و باری.
اهداف مهارتهای زندگی
بخشی از اهداف مهارتهای زندگی عبارت است از:
- تقویت اعتماد به نفس
- تقویت روحیه مشارکت و همکاری
- رشد و تقویت عواطف انسانی
- ایجاد روحیه مقاومت در برابر تبلیغات مسموم
- کمک به شناسایی و بیان احساسات
- تأمین سلامت جسمی و بهداشت روانی
- تقویت مهارتهای ارتباطی
- ساختن یک شهروند متعادل و مقبول اجتماع
- تقــــویت روحیــه همـــزیستی مسالمتآمیز
- ارتقای سازگاری فرد با خودش، دیگران و محیط زندگیش
فواید و کاربردهای مهارت زندگی برای ما
1 - نحوه کنار آمدن با انتظارات متفاوت خود، خانواده، همسر، فرزندان، دوستان، همکاران، فامیل و جامعه 2 - روابط لذتبخش و رشددهنده با امکانات، تکنولوژی و محیط زندگی3 - دفع فشارهای روانی از طرف محیطهای متفاوت 4 - سازگاری با مسائل اقتصادی و نیازهای معیشتی 5 - مدیریت خانواده و تربیت فرزندان 6 - تقویت اعتماد به نفس 7 - رشد و تقویت عواطف و احساسات انسانی 8 - شناخت و کنترل هیجانات و احساسات خود و دیگران 9 - تقویت مهارتهای ارتباطی 10 - تأمین سلامت جسمی و بهداشت روانی 11 - رفع درگیریها و تنشهای درونی 12 - تأمین آرامش و لذت زندگی 13 - رشد شخصی، خودشکوفایی، بالندگی، خوشبختی و شادابی.
مهـارت تغییر رفتار
در روانشناسی انسانگرا که با تکیه بر اراده معطوف به تغییر و تحول فرد، انسان را عامل منفعل و بلا اراده در مقابل شرایط محیطی و تربیتی که به او تحمیل شده است نمیداند و به تلاش انسان برای رسیدن به خوشبختی و دستیابی بهخود شکوفایی اشاره دارد، راه حصول آن را طی مراحلی میداند که از رفـع نیازهای زیستی انسان آغاز میشود (که این مراحل تحت عنوان سلسله مراتب نیازهای آبراهام مازلو مشهور است ) و اکنون که آموزش مهارتهای زندگی در دستور کار سازمانهای بینالمللی قرار دارد تلاش فرد و نقش او در تأمین این نیازها برای رسیدن بهخودشکوفایی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
از اینرو سلسله مراتب نیازهای آبراهام مازلو را نیز میتوان در قالب مهارتهای زندگی چنین طبقه بندی کرد:
1- ارضاء نیازهای زیستی و فیزیولوژیایی: مهارت رفع نیازهای زیستی برای بقا و صیانت ذات
2- ارضاء نیاز به احساس امنیت و دوری از خطر: مهارت محافظت از خود در مقابل مخاطرات برای احساس ایمنی
3- ارضاء نیاز به تعلق و وابستگی به گروه: مهارت همراهی و جذب در گروه و کسب حمایت آنان
4- ارضاء نیازهای عزت نفس و انگیزه پیشرفت: مهارت کسب و حفظ و تقویت عزت نفس و ایجاد انگیزه پیشرفت
5- ارضاء نیازهای شناختی، دانستن و کاوش: مهارت یادگیری و کسب دانش و آگاهی برای رسیدن به دانایی
6- ارضاء نیازهای ذوقی و هنری: مهارت درک زیباییها و پرورش استعدادهای ذوقی و هنری
7- ارضاء نیازهای کشف و تقویت استعدادها تا مرحله رسیدن بهخودشکوفایی: مهارت کشف و تقویت و بروز استعدادها برای رسیدن بهخودشکوفایی