فقدان این مشارکت و وفاق اجتماعی زمینه برخورد و اختلاف و تضاد را میان بخشهای مختلف (خصوصی و عمومی) جامعه فراهم میآورد و بخش اعظم منابع کمیاب این کشور صرف مقابله با عوارض نامطلوب این برخوردها میشود؛ از اینرو نگرش برنامهریزان و سیاستگذاران در قرن جدید باید معطوف به افزایش نقش مشارکتهای مردمی در فرایند توسعه و بهویژه در زمینههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی باشد. در ادامه مباحث فرهنگی مطروحه در «برنامهای برای پیشرفت و عدالت» و بعد از بحث پیرامون مشارکت سیاسی و رضایت اجتماعی، در این نوشتار سعی شده است به یکی دیگر از بنیادیترین مباحث فرهنگی، یعنی مفهوم مشارکت اجتماعی پرداخته شود که در ادامه از نظرتان خواهد گذشت.
مشارکت مردم در امور سیاسی و اجتماعی، یکی از مباحث مهم در حوزه علوم سیاسی و فلسفه سیاسی است. این مشارکت در درجه نخست از طبع اجتماعی انسان و منافع فراوان حاصل از این کارکرد ریشه میگیرد. عنصر اجتماعی در جامعه، علایق مشترکی را پدید میآورد که حفظ و پاسداری از آنها، امر مشارکت را برای هر یک از افراد جامعه اجتنابناپذیر میسازد. مشارکت در امور اجتماعی، نوعی تعهد و قبول مسئولیت فردی و اجتماعی است که همه افراد انسانی ناگزیر به پذیرش آن هستند. این تعهد و مسئولیت یا ممکن است در قالب فعالیت معین و نامحدودی صورتپذیرد مانند بسیاری از رفتارهای اخلاقی و اجتماعی یا ساختار حقوقی و اقتصادی بهخود بگیرد. اعضای جامعه بهدلیل دارا بودن نقشهای مختلف خود، در حکم گلبولهای قرمز و سفید بدن انسان هستند. همانگونه که افزایش یا کاهش گلبولهای یادشده به بدن آسیب میرساند، نارسایی در مشارکت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نیز ادامه حیات را دستخوش تزلزل میسازد تا آنجا که اگر بُعداجتماعی خود را از دست بدهد، نابودی آن حتمی است. البته این درصورتی است که مشارکت از درون و اندیشه فرد بجوشد و با میل و رغبت همراه باشد وگرنه مشارکت با زور و اجبار، مفید و کارآمد نخواهد بود. امیرالمومنین علی(ع) در نهجالبلاغه در نامه 62 خطاب به مردم مصر از آنها میخواهد که صحنه را ترک نکنند و میفرماید: مرد جنگجو بیدار است و جنگ و جهاد با خوابیدن و کنارهگیری از صحنهها تناسب ندارد.
پیرامون مبحث مشارکت و بهخصوص مشارکت اجتماعی تعاریف متعددی بیان شده است. عدهای آن را عبارت از عضویت، همکاری و فعالیتهای فردی و جمعی افراد جامعه در انجمنها و تشکلهای دولتی و غیردولتی اعم از علمی، مذهبی، اجتماعی، اقتصادی، حرفهای، شغلی، انجمنهای محلی، منطقهای، ملی، احساس مسئولیت در قبال همنوعان از طریق احترام به حقوق مشروع و قانونی آنان، شرکت و همکاری در برگزاری مجالس مختلف خیریه اعم از مجالس اعیاد ملی و مذهبی دانسته و عدهای دیگر آن را مجموعه فعالیتهای قانونی شهروندان غیرحکومتی میدانند که کم و بیش قصد دارند بهطور مستقیم بر انتخاب و تصمیمات کارگزاران یا اعمال آنان اثر بگذارند.
اما با تمام تعاریف، بیان حضرت امام(ره) در ارتباط با این مبحث که «میزان رأی ملـت است» را نمیتوان نادیده انگاشت. مقاممعظم رهبری نیز در بیاناتی پیرامون این موضوع فرمودهاند: «مشارکت مردم یعنی بار اداره جامعه را دولت به تنهایی بر دوش نگیرد بلکه با کمک مردم بگیرد که این بسیار منطقی است». دیدگاه ایشان همه فعالیتها و مشارکتها را دربر میگیرد که یکی از محاسن دین اسلام، بهویژه تشیع، توانایی جذب و بسیج مردم برای مشارکت است. امروزه درنظریههای توسعه، مشارکت اجتماعی را یکی از شاخصهای توسعه بیان میدارند. با نگاهی به کشورهای پیشرفته و توسعهیافته درمییابیم که مردم این جوامع در برابر سرنوشت اجتماعی و سیاسی خویش، منفعل و بیتفاوت نیستند. در صدر اسلام نیز مشارکت مسلمانان دلباخته را باید عامل اصلی گسترش و توسعه اسلام دانست. مشارکت مردم در حوزه داخلی از نظر استراتژیک نیز حائز اهمیت است و جایگاه و نقش مردم در تصمیمگیریهای گوناگون نشانگر مشروعیت و مقبولیت نظام در ابعاد مدیریت و سیاستگذاری بهشمار میرود و این مشارکت در حوزه عملی و علمی کاربرد بسیاری دارد. اما متأسفانه اینگونه بحثها در کشور ما سابقه زیادی ندارد و گسترش چندانی نیافته است. در ایران پژوهش مستقلی به منظور بررسی ابعاد چندگانه مشارکت اجتماعی در سطح ملی وجود ندارد. تنها مطالعه با این داعیه، کتاب «مشارکت اجتماعی در ایران» است که برگرفته از اطلاعات طرح «بررسی آگاهیها، نگرشها و رفتارهای اجتماعی- فرهنگی در ایران» است. در سایر مطالعات بهگونههای کلی یا جنبه خاصی از موضوع پرداخته شده و یا اینکه مطالعه میان قشر خاصی مانند دانشجویان یا جوانان انجام شده است. به دلایل مختلف ازجمله متنوع بودن اهداف و شاخصهای تحقیقات، تفاوت در روش و جامعه آماری و فقدان معیار استاندارد برای قضاوت و ارزشگذاری سطوح مشارکت در تحقیقات موجود، اتکا بر ارقام و درصدهای فراوانی مطالعات تجربی برای بیان روند دقیق مشارکت اجتماعی در کشور امکانپذیر نیست. در اینجا برای ارائه یک تحلیل از مطالعات موجود میتوان بر حسب شاخصهای اندازهگیری مشارکت- که تقریبا مهمترین معنا نیز هست- دو دسته تحقیقات را با دادههای آنها از هم تمیز داد:
الف) دسته اول مربوط به تحقیقات ملی است که تحت عنوان کلان مشارکت اجتماعی، ابعاد و شاخصهای نسبتا همسانی از موضوع را بررسی کردهاند. دادههای تحقیقات مذکور در جدول زیر آمده است.
طبق جدول زیر، در هر سه پژوهش بیشترین مشارکت مردمی در گروهها و جماعات مذهبی است. در پژوهش اول، حدود 50درصد مردم مورد مطالعه، در جماعات و گروههای عمدتا مذهبی مشارکت داشته و 30درصد دیگر در انجمنهای علمیعضویت یا همکاری داشتهاند. در دوپژوهش دیگر نیز سطح مشارکت در جماعات مذهبی بالاتر از سایر فعالیتهاست ضمن اینکه مشارکت در بسیج و نهادهای خیریه نیز افزایش یافته است. در هر سه پژوهش میزان مشارکت در انجمن خانه و مدرسه و مشارکت در باشگاهها و گروههای ورزشی نسبت به سایر انجمنهای دیگر تقریباً بالا و یکنواخت است.
ب) دسته دوم مطالعات مربوط به مشارکت شهروندی است. یافتههای یک پژوهش ملی (ریسی مبارکه، 1376 و بابایی،1376) نشان میدهد از مجموع افراد در شهرهای مختلف کشور، 60 درصد در انتخابات شورای شهر شرکت کردهاند و 80 درصد نیز در طرح استقبال از بهار مشارکت داشتهاند؛ 77درصد مردم، عوارض شهری خود (بهعنوان یک عمل مشارکتی) را کاملا پرداخت کردهاند. درخصوص آمادگی برای مشارکت، 74درصد گرایش به مشارکت در انتخابات هیأت مدیره یا شورای محل و 46درصد تمایل به انجام فعالیتهای محله داشتهاند.
بهطورکلی براساس یافتههای این مطالعات، سطوح مختلفی از مشارکت اجتماعی در جامعه قابل مشاهده است. هر یک از این سطوح نمایانگر سمت و سوی مشارکت افراد است. جهتگیری مشارکتی افراد برحسب موقعیتی که در آن قرار گرفتهاند، متفاوت است. برای مثال مشارکت افراد جامعه در برخی حوزههای ضروری جدید جامعه (اتحادیههای صنفی، انجمنهای اسلامی و شوراهای محلی) در حد قانعکننده و رضایتبخش نیست؛ هر چند میزان اعتقاد و مشارکتخواهی و آمادگی برای آن در جامعه، متوسط رو به بالاست. بهدلیل تفاوت شاخصهای مورد ارزیابی در پژوهش نمیتوان بر حسب سال اجرای پژوهشها (گذشته و حال) تغییر محسوسی در میزان مشارکت پیدا کرد. تنها تغییر گرایش بیشتر مربوط به مشارکت در حوزههای علمیو فرهنگی است. آنچه با مشاهده یافتههای پژوهشها به روشنی دیده میشود تفاوت افراد در گرایش و توجه به اشکال خاص مشارکت است.
بهطور کلی در ایران بهدلیل قوت و حاکمیت باورهای مذهبی، گرایش به اشکال و گونههای مشارکتهای غیرمنفعتگرایانه و معطوف به ارزشها بیشتر است. همچنین مشارکتها در کشور در قالبهای سنتی و غیررسمی هستند. از طرف دیگر مشارکت نهادین و سازمانی افراد تقریبا پایین است؛ به بیان دیگر مشارکت صنفی در کشور بهخوبی شکل نگرفته است. شاید اگر بخواهیم در باب شکل غالب مشارکت اجتماعی در ایران عنوانی بیان کنیم میتوانیم بگوییم که در ایران مردم بیش از آنکه «مشارکت داوطلبانه صنفی» داشته باشند، «مشارکت هیأتی» دارند. مفهوم هیأت در ایران جایگاه خاصی دارد که علاوه بر فرد و گروه، واجد برخی قواعد نهادین است.
معمولا مشارکت در گروهها و جماعات در میان مردم بیشتر از مشارکت در سازمانها و قالبهای رسمی است. فرد در دوره جوانی خواهان شکلگیری هویتی مستقل در جامعه است و آن را در پیوستن به گروههای سیاسی یا اجتماعی میپندارد. وابستگیها و هیأتهای دلخواه، یکی از این روشهاست؛ از اینرو حتی در دورافتادهترین روستاها نیز کسی را نمیتوان یافت که به یک دسته و گروه مذهبی، سیاسی، صنفی یا اجتماعی وابسته نباشد. انسان موجودی اجتماعی است و اجتماعی بودن او تنها برای برآوردن نیازهایش نیست بلکه بهرهمندی انسان از قوه تفکر، این نیاز را بهطور فطری در او پدید میآورد که یافتههای فکری و مکنونات درونیاش را با دیگران درمیان نهد؛ بدینترتیب، گروههای گوناگون انسانی شکل میگیرد که میکوشند با روشهای مختلف، اندیشههای خود را برای سازندگی ساختار اجتماعی خویش به کار گیرند.
در حال حاضر، بهدلیل کارکردها و فواید فراوان متصور برای مشارکت مردمی، توسعه و پیشرفت جوامع را بر پایه میزان مشارکت مردم ارزیابی میکنند. مشارکت، بهترین و مؤثرترین شیوه سازماندهی مردم در جهت حل مسائل و مشکلات است. این امر راهی برای فعالکردن نیروی عظیم تودهای است که در روند مشارکت و همکاری مستمر و با موانع و مشکلات آشنا شدهاند و این خود موجب آگاهی آنان از مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میشود. با افزایش مشارکت مردم، مقاومت آنان در برابر دگرگونیها و ایدههای مطلوب کمتر خواهد شد و اثرات منفی روانی مانند بیاعتمادی، بیتفاوتی، تکروی و نبود حس تعاون و تحریک و تمایل به تأمین منابع محدود و شخصی کاهش مییابد. مشارکت بهعنوان یکی از موارد تأمین احترام به شخصیت فردی و اجتماعی و حقوق انسانی افراد، احساس امید به زندگی را در مردم تقویت میکند و آنها را در جهت هدف غایی جامعه همبسته و متحد میسازد.
گزارشهایی در باب مشارکت اجتماعی در ایران وجود دارد که نشان میدهد شکل غالب مشارکت مردمی در ایران مشارکت خودجوش و خودانگیختهای است که اهدافی فرافردی و کاملا اجتماعی و حتی در غالب موارد اهدافی فراتر از امور عینی جامعه بلکه ارزشها و باورهای دینی دارد. جلوههای عظیم مشارکت مردم در دوران انقلاب و بالاخص در راهپیماییهای بزرگ روز عید فطر و تاسوعا و عاشورای 1357 و راهپیماییهای عظیم هرساله به مناسبتهای مختلف(13آبان، روزقدس، 22بهمن و ...)
گویای این واقعیت است. این مشارکت گسترده، تأثیر زیادی در همگرایی بین اقوام مختلف و پیروان مذاهب گوناگون داشت. بنابراین برای مشارکت، اهدافی ارزشی و حتی مقدس تعریف میشود که راه غالب تحقق آن همکاری و مشارکت در هیأتها و گروههایی است که در قالب مناسک و شعائر اجتماعی این اهداف را دنبال میکنند. در ایران، تشکلهای نهادمند و سازمانیافته معطوف به تأمین منافع خود تحت عنوان اصناف یا انجمنها، بیشتر از سوی افراد تحصیلکرده مورد استقبال قرار میگیرند.
شاید دلیل اصلی این امر نیز این باشد که در میان تحصیلکردهها به دلیل درک آنها از کارکردهای اجتماعی و فرهنگی متشکل و در میان بازاریان به دلیل منافع مستقیم مادی و ملموس و توانایی مالی آنها برای اداره تشکلها و اصناف در جهت پیشبرد اهداف خود به مراتب بیشتر از دیگرافراد جامعه است. باتوجه به افزایش ناگهانی جمعیت کشور، افزایش روزافزون فرایند شهرنشینی و به تبع آن افزایش تنوع قشری، شغلی و منزلتی در جامعه ضروری است که در سطح کلان به موضوع مشارکت گسترده مردم در فعالیتهای اجتماعی توجه بیشتری شود.
گونه های مشارکت اجتماعی در ایران
شاخصها و اشکال مشارکت اجتماعی | درصد مشارکت (همکاری و عضویت | |
پژوهش دوم (عنبری، 1382) | پژوهش اول (رحیمی، 1381) | |
انجمنهای علمی و فرهنگی | 30 درصد | 12 |
انجمن خانه و مدرسه (اولیا و مربیان) | 25/5 | 25/9 |
اتحادیههای صنفی | 9/1 | 8/8 |
اانجمن اسلامی | 11/9 | 13/2 |
شوراهای محلی | - | 10/0 |
انجمنهای خیریه و غیردولتی | - | 20 |
بسیج | - | 19/3 |
باشگاهها و انجمنهای تفریحی - ورزشی | 20/3 | 21/6 |
سایر گروهها و جماعتها(هیاتها و جماعات مذهبی، هیات امنای مساجد و ....) | 50 | 37/5 |
حال با بررسی وضعیت جامعه و تحقیقات صورتگرفته، راهکارهایی را میتوان جهت افزایش همبستگی و مشارکت اجتماعی مطرح کرد که به مهمترین آنها اشاره میشود.
1 - افزایش آگاهی فردی و جمعی
از جمله راهکارهای افزایش همبستگی اجتماعی و نیز مشارکت عمومی، آگاهی دادن به مردم از توان ظرفیتها، استعدادها و قدرت و منزلت خویش و حقوق شهروندی در باب مسئولیتهای فردی و اجتماعی آنان است که میتواند عامل مؤثری در بهسازی و نوسازی و آبادانی کشور باشد.
اگر واقعاً مردم به این حقیقت پی ببرند که «اگر بخواهند، میتوانند همه امور را مطابق ذوق و سلیقه خویش بسازند» و در این زمینه آگاهی لازم به آنان داده شود، قطعاً بهصورت آگاهانه و از روی طیبنفس و اختیار در فعالیتها و طرحها، مشارکت جدی همراه با همبستگی خواهند داشت، لذا افزایش کارآمدی نظام سیاسی و اجتماعی هر کشوری به میزان آگاهی و مشارکت آنان در تمام امور وابسته است.
2 - مشارکت ارادی و اختیاری
اگر در هر زمینهای مردم احساس کنند از سوی حکومت برای انجام کاری تحت فشار قرار دارند، با اشتیاق و انگیزه دست به فعالیت نمیزنند. مطالعات مختلف نشان میدهد که مشارکتهایی که توأم با جبر و اجبار و در شرایط مصنوعی صورت میگیرند، هرگز شیوه مناسبی برای انجام فعالیتها نخواهند بود و دوام چندانی هم نخواهند داشت ولی آنگاه که ارتباط مردم و حکومت نزدیک و صمیمانه باشد، نیازی به تحمیل، جبر و اجبار برای همکاری نیست. مردم آنگاه که احساس کنند حکومت برای انجام طرحی ملی نیازمند کمک، مساعدت و مشارکت آنان است، خود با شوق و اشتیاق در این مهم کمک خواهند کرد. درصورتی که مردم در این مشارکت احساس جبر کنند و کمکهای آنها بدون میل و ارادهشان دریافت شود، چنین کمکهایی هرچند ممکن است در کوتاهمدت دوام یابد، ولی در بلندمدت هرگز دوام نخواهد داشت و به محض از بین رفتن فشار، کمکها و مشارکت مردمی متوقف خواهد شد.
3 - مشارکت ارادی و اختیاری
از جمله آفتها و آسیبهای بزرگ نظامهای سیاسی، باورنکردن مردم از سوی مسئولان نظام و عدماعتماد و اطمینان به ظرفیتهای بالقوه و بالفعل آنان برای توسعه و آبادانی کشور است. این موضع آمرانه و اقتدارگرایانه که حاکمان خود را از جنس دیگر پنداشته و مردم را هیچ بهحساب نمیآورند و معتقدند که مردم توان و قدرت فهم و تشخیص درست نیازهای خود را ندارند مانع بزرگ در جلب مشارکت عمومی است. اینگونه موضعگیریهای اقتدارگرایانه موجب دلسردی مردم از نظام حکومت و شکاف و فاصله آنان از حاکمان خواهد شد و در بلندمدت همبستگی ملی را تضعیف کرده و مشارکت عمومی را در طرحهای ملی و همیاری متقابل آنان در اجرای طرحها و پروژههای ملی بهشدت کاهش میدهد. مقام معظم رهبری در اینباره میفرمایند: آن کسانی که با نظام جمهوری اسلامی سروکار دارند، باید باور کنند که مردم در متن نظام جمهوری اسلامی هستند ... . امروز همه وظیفه داریم که اعتماد و باور و قبول مردم و رابطه مستحکم میان مجموعه خدمتگزار و مردم باید وجود داشته باشد. از اینرو، شایسته است که حاکمان، مردم را باور کرده، از قدرت، مهارت، تخصص، نیروی فعال، پرانرژی و جوان آنان در مشارکت عمومی بهره بگیرند تا بدینسان، زمینه جلب رضایت عمومی و مشارکت مردمی فراهم آید.
4 - بسیج منابع
یکی از منابع مهم در حوزه جامعهشناسی، منابع انسانی، امکانات و تجهیزات مادی مربوط به انسان است. حاکمان برای جلب رضایت عمومی و افزایش اعتماد سیاسی و در نتیجه جلب مشارکت عمومی باید از همه امکانات، ظرفیتهای مادی و انسانی بهره گیرند. در واقع، با بسیج منابع و ظرفیتهای انسانی و مادی میتوان اقدام به افزایش مشارکت عمومی کرد. بهترین و کارآمدترین شیوه بسیج منابع، بهکارگیری نیروهای کارآمد و جوان در ساحتها و عرصههای گوناگون جامعه است. بنابراین نظامهایی میتوانند اقدام به بسیج منابع انسانی کنند که برخوردار از پشتوانه قوی مردمی باشند.
5 - خدمت صادقانه و بیمنت مسئولان
وقتی مسئولیت، یک امانت است، طبعاً خدمت هم باید بیمنت باشد. در نظامی که هویت اصلی آن را مردم تشکیل میدهند، حفظ حرمت و شخصیت این مردم بر همه مسئولان واجب است. روح تواضع و عدالتخواهی اقتضا میکند که مسئولان نظام برخوردی یکسان با مردم داشته باشند. همچنین آنان به سان مردم، وظیفه متقابل و همسانی در تقویت همبستگی، همنوایی، وظیفهشناسی و خدمت دارند و مسئولیت هدایت و جریاندهی به امور جاری مردم به عهده آنهاست، در نتیجه باید در خدمترسانی به مردم و همنوایی بیشتر و رابطه گرم و صمیمی با آنها پیشقدم باشند چرا که خدمت صادقانه و بیمنت به مردم بهرغم کمبود امکانات، اعتماد و رضایت عمومی را جلب میکند و زمینهساز افزایش مشارکت عمومی است. مقام معظم رهبری میفرمایند:
ما باید خودمان را بهمعنای واقعی کلمه ـ نه بهمعنای تعارفی کلمه- خدمتگزار مردم بدانیم ... و جهت کلی سیاستهای ما باید تأمین منافع طبقات محروم جامعه باشد.
بنابراین اگر مردمی احساس کنند که مسئولانشان خادم آنان هستند و برای خدمت به مردم از جان مایه گذاشته، از یکدیگر سبقت میگیرند، احساس وظیفه متقابل نموده و در بازسازی، سازندگی و فراخوانهای عمومی مشارکت فعالتری خواهند داشت. بهدلیل کارکردها و فواید فراوان متصور برای مشارکت مردمی، مشارکت بهترین و مؤثرترین شیوه سازماندهی مردم در جهت حل مسائل و مشکلات است. با افزایش مشارکت مردم، مقاومت آنان در برابر دگرگونیها و ایدههای مطلوب کمتر میشود و اثرات منفی روانی مانند بیاعتمادی، بیتفاوتی، تکروی و نبود حس تعاون و تحریک و تمایل به تأمین منابع محدود و شخصی کاهش مییابد ضمن اینکه مشارکت بهعنوان یکی از عوامل تأمین احترام به شخصیت فردی و اجتماعی و حقوق انسانی افراد، احساس امید به زندگی را در مردم تقویت میکند و آنها را در جهت هدف غایی جامعه همبسته و متحد میسازد. مجموعه این عوامل وظیفه دولت را در زمینهسازی و فرهنگسازی برای افزایش سطح مشارکت اجتماعی دوچندان میکند.
در نهایت آثار و نتایج همبستگی اجتماعی و مشارکت عمومی در جامعه در موارد ذیل نمود بیشتری خواهد داشت که در اینجا میتوان به اختصار به برخی از آنها اشاره کرد:
کارآمدی و تثبیت نظام سیاسی
یکی از مهمترین پیامدهای همبستگی اجتماعی و در نتیجه مشارکت عمومی را میتوان کارآمدی نظام و تثبیت نظام سیاسی قلمداد کرد. در نظامهای سیاسی با پشتوانه مردمی که وفاق و انسجام اجتماعی بالاست مردم حامی واقعی نظام هستند، زیرا آنان نظام را متعلق بهخود میدانند و در مشکلات و بحرانها به کمک نظام میشتابند. از این رو، نظام کارآمد و باثبات است. این امر لازمه هر نظام مردمی و پویاست. عوامل زیادی در کارآمدی نظام مؤثرند ازجمله هماهنگی میان اجزا و قوا و نهادهای زیرمجموعه یک نظام؛ یعنی اگر نظامی که مردم حاکمان را از خود میدانند، روابط صمیمانه با آنان داشته باشند و میان اجزای نظام، قوای سهگانه و لایههای زیرین با هم همدلی و هماهنگی وجود داشته باشد، قطعاً چنین نظامی کارآمد و با ثبات خواهد بود. از سوی دیگر یکی از عوامل مؤثر در کارآمدی نظام، تناسب بین اجزای نظام است؛ یعنی اگر عناصر درون نظام و اجزا و بدنه قدرت از نوک هرم تا قاعده آن همه و همه در خدمت نظام باشند کارآمدی و تثبیت آن نظام تضمین خواهد شد. در کنار این دو عامل، عامل بسیار مهمی که در کارآمدی نظام بسیار مؤثر است، مدیریت کارآمد است. وجود مدیران لایق، کارآمد، متعهد، پرتلاش و خدمتگزار موجب همسویی، هماهنگی و تناسب بیشتر بین اجزای نظام میشود.
تقویت روحیه تعاون و همکاری
تعاون، همکاری و همیاری اجتماعی از مهمترین پیامدهای همبستگی اجتماعی و مشارکت عمومی است. اساس زندگی اجتماعی بر تعاون و همیاری پایهریزی شده است و نظام بنیادین اسلام، قوانین اقتصادی و اجتماعی خود را بر اصل تعاون استوار کرده است. از اینرو قرآن کریم برای تثبیت روحیه مشارکت، بر تقویت روح تعهد و عزم عمومی تاکید کرده و میفرماید:وَ تَعَاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَالتَّقْوی وَ لا تَعَاوَنُوا عَلَی الاِْثْمِ وَالْعُدْوانِ.
حضرت علی(ع) همه مردم را نیازمند یکدیگر دانسته و این نیاز را همیشگی و همچون نیاز انسان به اعضا و جوارح خویش معرفی میکند و میفرماید: «از خداوند مخواه که تو را از مردم بینیاز کند، زیرا انسانها همچون اعضای بدن به یکدیگر وابستهاند، چه وقت انسان از دستش یا پایش بینیاز میشود»؟
دشمنستیزی و دشمنزدایی
دشمن جرأت و فرصت نفوذ در جامعهای را که دارای وحدت، انسجام و وفاق اجتماعی است و با همدلی و وفاق به همنوعان خویش کمک کرده و همواره حضوری فعال در صحنههای فردی و اجتماعی دارد را پیدا نمیکند. چرا که نه با یک حکومت که با یک ملت باید مبارزه کند. وحدت و همدلی اکسیری است که دشمن را در توطئههای خویش علیه یک ملت ناکام میگذارد. مقام معظم رهبری در اینباره میفرمایند: «دشمنانی که هنوز درصددند نسبت به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، نیات خصمانه و شومشان را اعمال بکنند، چشم امید به اختلافات بستهاند. آنها از وحدت و یکپارچگی شما مردم میترسند این را متوجه باشید. ملت ایران به هیچ قیمت نباید وحدت و یکپارچگی خودش را از دست بدهد».
استقلال و عزت اسلامی
در پرتو همبستگی اجتماعی و مشارکت عمومی، استقلال و عزت اسلامی برای امت اسلامی به ارمغان خواهد آمد. جامعه اسلامی درصورت وحدت، همبستگی، انسجام و وفاق و پایبندی کامل به اصول و ارزشهای دینی و تحمل مشکلات، موانع را یکی پس از دیگری از سر راه برداشته و به عزت اسلامی که همانا مخصوص مؤمنان و اولیای الهی است نایل خواهد آمد، چون به فرموده قرآن: عزت مخصوص خدا و رسولش و مؤمنان است.
منابع:
- بابایی، محبوبه (1376). تحولات فرایند مشارکت زنان روستایی ایران در گذر به جامعه صنعتی. گردهمایی زنان، مشارکت و کشاورزی. گزارش پنجم. مؤسسه پژوهشهای برنامهریزی و اقتصاد
- رحیمی، عزیزالله (1381). بررسی و میزان تمایل دانشجویان به مشارکت اجتماعی و مسئولیتپذیری و روشهای ارتقای آن. مشهد: معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی دانشگاه مشهد
- ریسی مبارکه، سهیلا (1376). تحولات فرایند مشارکت زنان روستایی ایران در گذر به جامعه صنعتی. گردهمایی زنان، مشارکت و کشاورزی. گزارش چهارم. مؤسسه پژوهشهای برنامهریزی و اقتصاد
- سازمان ملی جوانان (پاییز1380). وضعیت و نگرش جوانان ایرانی نتایج طرح مشاوره با جوانان
- عنبری، موسی (1378). ارتباط زمینههای خانوادگی دانشجویان با مشارکت اجتماعی آنان. پایاننامه کارشناسی ارشد جامعهشناسی به راهنمایی دکتر رحمتالله صدیق سروستانی. دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
-عنبری، موسی (1382). بررسی زمینهها و راهکارهای جلب مشارکت مردمی در امداد حوادث غیرمترقبه کشور. مؤسسه آموزش عالی علمی- کاربردی هلال احمر ایران