بنجامین، 13 ساله این مشکل را مطرح کرده و راهکاری برای حل آن خواسته است: پدر و مادر من میخواهند همه چیز را در مورد من بدانند! بعضیوقتها از این کار آنها به ستوه میآیم. لطفاً کمکم کنید!
مارین، 15 ساله: بهترین کار در مقابل پدر و مادر کنجکاو جوابهای سربالاست! وقتی دوست نداری در مورد چیزی صحبت کنی، خیلی ساده به آنها جوابهای سربالا بده! خودشان میفهمند که نباید دیگر ادامه دهند.
فرانسوا، 13 ساله: این دقیقاً مشکل من هم هست. تا جایی که گاهی با پدر و مادرم قهر میکنم تا از شر سؤالهایشان راحت شوم!
کارلا، 16 ساله: در مورد من وقتی پدر و مادرم میخواهند از ماجراهای روزانهام باخبر شوند، اول ماجراهای خندهداری را که در مدرسه برایم اتفاق افتاده، برایشان تعریف میکنم. مسائل خصوصیام را هم تاحدی میگویم، و بعضی مسائلی را که دوست ندارم در موردشان توضیح بدهم، بحث را عوض میکنم. پدر و مادرم درک میکنند و دیگر درباره آن موضوع سؤال نمیپرسند.
سارا، 14 ساله: من هم با عوض کردن بحث موافقم. بحث عوض کردن، در واقع یعنی خیلی مؤدبانه نمیخواهم در موردش حرف بزنم!
مشاور نشریه، کریستوفر: بنجامین، راهکاری که مارین ارائه میدهد، یک راهحل کوتاهمدت است و در درازمدت نه تنها جواب نمیدهد، که مشکل را پیچیدهتر هم میکند و بعضی موقعها، شاید باعث شود پدر و مادر با کنجکاوی و تردید بیشتری روی رفتارهای تو تمرکز کنند.
من حدس میزنم تو و پدر و مادرت خیلی با هم صحبت نمیکنید. پدر و مادرت دوست دارند راجع به تو بیشتر بدانند، چون تو ارتباط زیادی با آنها نداری! اولین نصیحت من به تو این است که بیشتر با پدر و مادرت وقت بگذران. با آنها صحبت کن و همیشه سعی کن اولین کسی باشی که سر صحبت را باز میکند. اینطور خیلی راحت میتوانی هدایت بحث را بر عهده بگیری و فقط راجع به مسائلی که دوست داری صحبت کنی! درباره مسائل دیگر هم تا آنجایی که میتوانی همیشه صادقانه به سؤالهایشان پاسخ بده. پدر و مادرت فقط میخواهند مطمئن شوند که خطری تو را تهدید نمیکند. پس این اطمینان را به آنها بده. اگر سؤالهای آزاردهنده آنها همچنان ادامه پیدا کرد، در وهله اول خودت را کنترل کن و عصبی نشو. در مرحله بعد، خیلی آرام با آنها صحبت کن و سعی کن به آنها بفهمانی که چرا نمیخواهی یا دوست نداری راجع به موضوعی صحبت کنی.