چند ماهی است که این نگرانیها وجود دارد ؛حتی محمدحسن پرآور، معاون سیاسی امنیتی استاندار هرمزگان، به این وضع چنین اعتراض میکند: «با آنکه شرکت آب و فاضلاب شهری برای سالمسازی آب آشامیدنی شهر بندرعباس تلاش کرده است، تلاشها تا رسیدن به آب سالم، بیبو، بیرنگ و بیطعم و همچنین جلب اعتماد عموم مردم در این زمینه باید ادامه یابد.»
اما مردم بندرعباس در مقایسه با دیگر ساکنان هرمزگان در وضع چندان بدی نیستند؛ دستکم در لولهکشی خانههایشان، آب جریان دارد؛ هر چند این آب بیبو، بیرنگ و بیطعم نیست. کمی دورتر از مرکز هرمزگان، ساکنان روستای «دشت امام» از داشتن همین نیز محروم هستند. لولههای آب این روستا همیشه پرآب نیست، گاهی آب دارد و گاهی هم نه.
زمستان هم که بیاید فرقی نمیکند؛ باز هم داستان همان است که همیشه بود. اینجا باران نمیبارد. سرما میآید اما باران نمیبارد. سرما میزند به باغها و هر چه را کاشته بودند نابود میکند، اما دریغ از یک قطره که از آسمان ببارد تا شاید بر عطش زمین، دست نوازشی بکشد. نه، اینجا باران نمیبارد.
در دشت امام 300 خانوار زندگی میکنند. یک سالی است که با شیوه سهمیهبندی به خانههای روستا آبرسانی میشود. ستوده سلجوقی، نایبرئیس شورای دشت امام و مدیر مدرسه این روستا میگوید: «روستا به 6 قسمت تقسیم شده است و هر 5 یا 6 روز، حدود 4 تا 5 ساعت به یکی از این منطقهها آب میدهند. لولهکشیهای روستا هم فرسوده شده و به همین دلیل هدررفت آب در لولهها زیاد است.»
در طول همان چند ساعتی که آب در لولهکشی خانههای دشت امام جریان دارد، خانوادهها منبعهای خود را پر میکنند و در آن مدت میتوانند نزدیک به 3 هزار لیتر آب ذخیره کنند.
این آب آن طور که ستوده میگوید جوابگوی نیازهای 6- 5 روزه خانوادهها نیست؛ « روز چهارم، آب تمام میشود، یا باید برویم از شهر آب بخریم یا از چاه آب بگیریم. قیمت آب آزاد هم گران است و برای هر 11 هزار لیتر باید 40 هزار تومان بدهیم.
تقریبا هر 2 ماه یکبار مجبور میشویم آب آزاد بخریم.» در حیاط خانه ستوده سلجوقی، در کنار یک دستگاه پژو 405 که زیر سایهبانی پارک شده است، چند منبع آب کوچک و بزرگ دیده میشود که او سعی میکند با پر کردن آنها، به خانواده 5 نفری خود آب برساند.
لولههای خشک
نایب رئیس شورای روستای دشت امام امیدوار است با کوتاهتر شدن فاصله زمانی آبدهی به مناطق مختلف این روستا، مشکل کمآبی آنان برطرف شود. اما دشت امامیها هم در مقایسه با برخی از هماستانیهایشان در وضع چندان بدی نیستند.
دستکم در لولههای خانههایشان، گاهی آب پیدا میشود؛ هر چند این آب هر هفته فقط برای چند ساعت جریان پیدا میکند. کافی است از بندرعباس باز هم دورتر بروید تا روستاهایی را ببینید که لولهکشی آب آنها فقط ابزاری تزئینی برای خانهها و روستاها به شمار میرود؛ لولههایی که داخل آنها به همان خشکی بیرونشان است.
جادهای خلوت از بندرعباس به بندر لنگه میرسد؛ جادهای که زمانی مسیر اصلی تردد خودروها بود، اما اکنون با بهرهبرداری از بزرگراه بندرعباس به بندر شهید رجایی، فقط برای دسترسیهای محلی از آن استفاده میشود.
هنوز میتوان باغهای صیفیکاری را در اطراف این جاده دید. از «پل آهنی» که بگذری دیگر اثری از سرسبزی نیست، چون روستاهای بعد از آن، آب ندارند.
روستاهای «کشار» و «انگوران» از بندرعباس چندان دور نیستند، شاید فقط کمی بیشتر از 60 کیلومتر و بیآبی در این روستاها معنای دیگری دارد. ساکنان این روستاها به معنی واقعی کلمه، با بیآبی دست و پنجه نرم میکنند.
خانههای کشار با دیوارهای سنگی قدیمی در 2 طرف جاده و با فاصله از هم ساخته شدهاند. تیرهای چوبی در سقفخانه محمد عبداللهی، عضو شورای روستای کشار بالا، به چشم میخورد. خانه، باغچهای نقلی دارد با چند درخت نخل. تراکتوری هم در حیاط خانه پارک شده است.
عبداللهی زیر پنکهای سقفی نشسته است و تعریف میکند که قدیمها، باران را بهعنوان منبع اصلی تأمین آب ذخیره میکردند و از چاههای آب «لبشور» هم برای مصارف دیگر استفاده میشد.
با خشکسالیهای اخیر، هم منابع آب شرب کمتر و کمتر شد و هم شوری آب چاهها آنقدر افزایش یافت که دیگر حتی از آنها نمیتوانند برای سیراب کردن دام استفاده کنند. به گفته او، هر 40 یا 50روز نوبت آبرسانی به این روستا میشود و حدود 50هزار لیتر آب از چاهی که 14 سال پیش حفر شده به این روستای 500 خانواری میرسد.
این آب کفاف روستا را نمیدهد و روستاییان چارهای ندارند جز اینکه با حوالههای 9 هزار تومانی دولتی، 16 هزار لیتر آب بخرند. قیمت آزاد این حجم آب، 30 هزار تومان است. عبداللهی میگوید:
« هر 2 ماه یکبار حوالهها را به خانوادههای روستایی میدهند. به همین دلیل هنوز از آبانبارهای قدیمی آب برمیداریم و بیشتر مردم در خانههایشان چاه زدهاند. آب چاهها خیلی شور است. یک آبشیرینکن هم ساختهاند که الان هر 20 لیتر آب را 300 تومان میفروشد.»
چاههای شور
البته کشاریها هم در وضع چندان بدی نیستند. دستکم یک آبشیرین کن دارند و چاههایی با آبشور در خانههایشان حفر کردهاند. خانه عبدالله آموختهنژاد، عضو شورای روستای انگوران، کولر گازی دارد و در سالن پذیرایی، هم مبل و میز به چشم میخورد و هم فرش و پشتی. روی میز، چند گلدان گل مصنوعی و مجسمه دیده میشود.
زیر سقف گچکاری و آینهکاری شده خانه و در داخل قابهایی که به دیوار زده شده، یک تپانچه و 2 تفنگ قدیمی جای گرفته است. روستای انگوران آبادتر از کشار بالا بهنظر میرسد، با اینحال حرف از آب که میشود، آموختهنژاد میگوید:« آب چاههای کشار خوب است. آب روستای ما را اصلا نمیشود خورد و برای همین کسی نمیتواند حتی چاه بزند. قیمت آبی که از آبشیرینکن برایمان میآورند هم هر 20 لیتر 500 تومان است. چون خودمان دستگاه نداریم، باید از آبشیرینکن کشار آب
بیاورند.»
آموختهنژاد در بندرعباس مغازه پارچهفروشی دارد و در همین رفتوآمدهای روزانه خود سعی میکند آب موردنیاز خانوادهاش را تامین کند؛ هر چند برای این مناطق هم آبرسانی با تانکر در نظر گرفته شده است. آنطور که آموختهنژاد میگوید، بعضی وقتها هیچ تانکری برای این که آب را به روستاها برساند، وجود ندارد.
عبدالحمید حمزهپور، رئیس هیأتمدیره و مدیرعامل آب و فاضلاب روستایی (آبفار) استان هرمزگان، در گفتوگو با همشهری اعلام کرد: « از میان 1842 روستای این استان به 500 روستا با تانکر آبرسانی میشود.» جالب اینکه در این استان 68 هزار کیلومتر مربعی، فقط 30 تانکر برای آبرسانی به روستاهای بدون آب وجود دارد.میگویند حالا 10 سال است که خشکسالی دست از سر استانهای جنوبی کشور بر نمیدارد. برای آنانی که آسمان محل زندگیشان هر از گاهی، ابری و بارانی میشود، نباریدن قابل تصور نیست. در جنوب، مردمانی که دریا افق پیشرویشان را پر کرده است، در حسرت باران ماندهاند.