اکنون با گذشت 2 هفته از آغاز اعتراضات مردمی مصر، تحلیل این تحولات با نگاهی به آینده مصر و جهان عرب، ادامه دارد.محمد حسنین هیکل، روزنامهنگار 87 ساله مصری، 2دهه سردبیر روزنامه الاهرام مصر بوده و 50 سال است که مسائل جهان عرب را تحلیل میکند. او یکی از کسانی است که نظراتش درباره تحولات مصر خواندنی و قابل توجه بهنظر میرسد. او میگوید انقلاب جوانان موجب شد که به پیکر ملیگرایی مصری روحی تازه دمیده شود اما باید روند تحولات را با نگاهی محتاطانه بررسی کرد. به گفته او تظاهرات بزرگ روز سهشنبه 12 بهمن در میدان تحریر( آزادی) قاهره همهپرسی انکارناپذیری بود که طومار نظام فعلی را بهصورتی غیرقابل بازگشت، درهم پیچید.
هیکل میگوید: تاریخ، روند خود را طی میکند و همه باید بدانند که ارسال پیام از میدان آزادی، ارسال پیامی با مفهومی بسیار عمیق است. فهمی هویدی، نویسنده و تحلیلگر مصری با محمد حسنین هیکل درباره تحولات مصر گفتوگویی کردهاست.
- جمعیت عظیم مستقر در میدان تحریر را چگونه یافتید؟
آنها نمایانگر تحقق رویاهای مصر هستند. آنها پاکترین و زیباترین فرزندانی هستند که این سرزمین به دنیا آورده. آنها به صدا درآورنده نماد بزرگی مصر برای حقیقت و تاریخ هستند. مردم مصر نیز وقتی این صداقت و شجاعت را از جوانان خود دیدند به دور آنها حلقه زدند و در واقع میتوان گفت که 75 میلیون نفر به آن جوانان پاسخ مثبت دادند. مردم مصر با شرکت در تظاهرات خود به تولد مصری دیگر شهادت دادند.
پیام جوانان مصر نه فقط در جهان عرب که در همه جهان پژواک داشت. جوانان مصر برای اثبات خود به جهان دیگر، همچنان در میدان آزادی ماندهاند.
- در مورد آنچه بر جوانان گذشت چه نظری دارید؟
ابتدا باید بپذیریم که انقلاب جوانان به مثابه زمینلرزهای بود که پایههای نظام 30 ساله مبارک را بهشدت متزلزل ساخت. متأسفانه باید گفت نظام تلاش کرد شعلههای آتش را با خون خاموش کند. همه متوجه شدند که بدترین افراد، سعی کردند پاکترین افراد را بکشند و ما در روزهای چهار شنبه و پنجشنبه دیدیم که بدترین افراد چگونه با اسب و شتر و الاغ میدان آزادی را جولانگاه خود کردند.
- بهنظر شما چه کسی پشت حملات به مردم در میدان آزادی بود؟
با کاری که آنها کردند من با قاطعیت میگویم که آنها مردمانی هستند که با چهارپایان مورد استفاده هیچ تفاوتی نداشتند.
- در این مورد صحبت از شخصیتهایی در حزب ملی حاکم و سرمایه دار است که آنها بازیگر اصلی هستند؟
درست است و در این میان نامها و شخصیتهای معروفی مطرح هستند و بیهیچ شکی آنها تامینکننده مالی این ماجرا هستند. اینگونه اشخاص تنها چیزی که دارند پرداخت پول برای به خدمت گرفتن خنجرها و خریدن اسلحه و به کارگیری اوباشهاست. آنها با نظام حاکم در 3مورد هم پیمان هستند؛ قدرت، پول و حاکمیت نیروهای امنیتی.
- صحنه حضور اسبها و شترها در میدان آزادی و غیبت کامل نیروهای انتظامی، این تصور را در اذهان ایجاد میکند که وحشت آفرینی و غارت اموال عمومی نیز برنامهای از پیش تعیین شده بوده است؟
برای پاسخ دادن به این پرسش باید ملاحظههای زیر را مورد توجه قرار دهیم:
- منابع داخلی میگویند کسانی که وحشتآفرینی و آشوب به پا کرده و غارت اموال عمومی را به انجام رساندند، به تشکلی سری وابسته بودند.
- نیروهای امنیتی ابتدا آنقدر وحشیانه با جوانان برخورد کردند که گویی جوانان معترض از کشور دیگری هستند و با آنها طوری برخورد شد که خاطره برخورد با جنایتکاران جنگی را در اذهان زنده میکند.
- عدمحضور نیروی انتظامی از جمله پرسشهایی است که تاریخ و وجدانهای بیدار در آینده به آن پاسخ خواهند داد.
- آنچه اتفاق افتاد غیرمنتظره نبود زیرا این شیوهای معمول در جهان عرب است و از همه مهمتر اینکه در این شیوه الهامگیری از نحوه دخالتهای قبلی شرکتهای چندملیتی و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، در این ماجرا کاملا آشکار بود و ما را به یاد وقایعی از سرنگونی محمد مصدق در ایران و دوره حکومت سالوادور آلنده در شیلی میاندازد. هدف غایی آنها این است که وانمود سازند انقلاب، ثبات و زندگی مردم را مختل میسازد.
- شما گفتید کسانی تلاش دارند وضعیت را طوری نشان دهند که گویی میان مخالفان نظام و طرفدارانش مجادله کلامی وجود دارد. کمی بیشتر در این زمینه توضیح دهید.
اینگونه صحبت کردن، واژگون کردن واقعیتهاست. معترضان در میدان آزادی حضور یافته و تصمیم گرفتند از کرامت این کشور دفاع کنند و روشی کاملا عقلانی اختیار کردند اما اجیرشدگان، داستان دیگری دارند. آنها (چه وابستگان به نیروهای امنیتی و چه مزدور یا کارمندان و کارگران شرکتهای دولتی که اجیر شده بودند و توسط اتوبوسهای دولتی به میدان مصطفی محمود برده شده بودند تا اینکه نشان دهند که نظام هم طرفدارانی دارد) از جمله افرادی هستند که هیچگونه تفکری ندارند. منتها نظام در این حرکت نیز شکست خورد و ناچار شد که تیم ملی فوتبال و مربیاش را وارد کارزار کند.
- دستاوردهای محقق شده توسط جوانان را چگونه ارزیابی میکنید؟
افزون بر آنچه در بالا گفتم باید این نکته را نیز اضافه کنم که این جوانان به جهان ثابت کردند ملت مصر میتواند انتفاضه و انقلاب برپا کند. آنها موفق شدند خواستههای ملت مصر را آشکارا بیان کنند. آنها ثابت کردند که مردم خشمگین و ستمدیده میتوانند طاغوت و طاغوتیان را سرنگون سازند.
- آیا فکر میکنید که نخبگان نقش خود را ایفا کردند؟
متأسفانه آنها تاکنون نتوانستهاند به این پرسش پاسخ دهند که چه باید کرد؟ بیشتر آنها نتوانستند موقعیت را خوب ارزیابی کنند و با آن برخورد مناسب داشته باشند. نکته دیگر این است که مخالفان شناخته شده نظام به یک عنوان توخالی تبدیل شدهاند که نه وزن و نه اعتبار و نه حتی حضوری جدی دارند. آنها فقط ساختمان و روزنامه دارند.
- نمایندگان نظام به انجام گفتوگو با مخالفان و نیروهای سیاسی فراخوان شدهاند. در این زمینه چه نظری دارید؟
گفتوگو باید انجام گیرد منتها زمان و شرطهای ویژه خود را دارد. گفتوگو در این شرایط بیشک به دیکته شرطهای نظام به مخالفان منجر خواهد شد. اکنون معترضان نمایندگانی دارند که در مورد مشروعیت آنها شک و تردید وجود دارد و افزون بر آن جدول زمانی و دستور کاری قابلقبولی نیز وجود ندارد. بنابراین گفتوگوی فعلی فقط با هدف فرونشاندن خشم مردم صورت خواهد گرفت.
- حسنی مبارک در آخرین سخنرانی خود از انجام اصلاحات در آینده خبر داد.
سخنان وی، موزون نبوده و دیگر فرصتی برای خوشبینی و جلب اعتماد بهوجود نمیآورد. او گفت برای دوره آینده نامزد نخواهد شد و از برنامههای آینده و اینکه در انتخابات گذشته تقلب صورت گرفته، سخن گفت.
نکته عجیب اینجاست که فقط چند ساعت پس از سخنرانی مبارک، تهاجم به معترضان در میدان آزادی به اجرا گذاشته شد و در این تهاجم، کشتار معترضان حرف اول بود. گویی که مبارک میخواهد پیش از ترک منصب ریاستجمهوری، انتقام خود را از این جوانان پاک بگیرد.
- آمریکا در این قضیه چه نقشی دارد؟
بیشتر از آنچه همه فکر میکنیم، آمریکا در این قضیه دخالتی جدی دارد. به عبارت دیگر، آمریکا از همان ابتدا در این قضیه حضور داشته و کارگروهی دارد که لحظه به لحظه در تعقیب ماجرا هستند. سخنان باراک اوباما مبنی بر اینکه تغییر قدرت اکنون و نه در ماه سپتامبر آینده باید صورت پذیرد و سخنان هیلاری کلینتون و رابرت گیتس و جان کری، نشاندهنده آن است که موضوع لحظه به لحظه در دست بررسی است.
- توجه آمریکاییها به رویدادهای مصر، بیانگر تمایل آنها به ادامه روابط با مصر است یا موضوع روابط مصری- اسرائیلی در اولویت است؟
آمریکا به هر دو مورد سخت پایبند است زیرا مصر در خاورمیانه از موقعیت راهبردی ممتازی برخوردار است و از سویی دیگر روابط مصر - اسرائیل برای آمریکا نیز اهمیتی ویژه دارد. اوباما برای انتخابات آینده ریاستجمهوری به آرای یهودیان آمریکا نیاز دارد لذا میبینیم که امنیت و منافع اسرائیل باید مورد توجه آمریکا قرار گیرد.
- توجه ویژه اسرائیل به مصر را چگونه ارزیابی میکنید؟
اسرائیلیها میگویند مبارک برای آنها به مثابه «گنجی راهبردی» است و نبود وی و احتمال تغییر نظام، میتواند نگرانی تل آویو را صد چندان کند.
نکته مهم این است که در مورد روابط مصر- اسرائیل، خصوصا در مورد تعهدات و تضمینهای اعلام نشده از سوی انور سادات پرسشهای زیادی وجود دارد. یکی از تضمینهای انور سادات به اسرائیل این بوده که در آینده از سوی مصر جنگی علیه اسرائیل به راه نمیافتد.
- درباره تحولات اخیر مصر حرفهای زیادی گفتهشده اما نکتهای وجود دارد که مغفول ماندهباشد؟
نکاتی هست که در شرایط فعلی همه مصریها باید به آن توجه کنند:
1) نظام مبارک، زخمی و در فکر انتقامجویی است زیرا نظامی که حاضر است برای اینکه 6ماه در قدرت باقی بماند، دستکم 300 شهروند را بکشد و 5هزار نفر را مجروح کند برای ادامه حضورش پس از 6ماه بیشک چندین و چند برابر، انسانها را به خاک و خون میغلتاند.
2) همه باید برای این جوانان از جان و دل مایه بگذاریم زیرا آنها آینده این کشور هستند، ضمنا همه باید سپاسگوی خون 300 شهیدی باشیم که حکم میلاد جدید مصر را با خون خود نوشتند. نظام میخواست آنها را به فراموشی بسپارد.
3) امت مصر به این جوانان پاک و شایسته بدهکار است زیرا آنها با انقلاب خود ابرهای تیره را از آسمان مصر زدودند و قسمت این بود که من در لحظه طلوع خورشید، حضور داشته باشم؛ خورشیدی که ملت مصر 40 سال در انتظار طلوع و درخشندگیاش بودند.
السفیر چاپ لبنان