این در حالی است که از سال 1360 که کاهش ارزش پول ملی در مقابل ارز خارجی نمایانگر شد و نرخ دلار به 10تومان در مقابل 7تومان رسید، باید این کاهش انجام میشد اما با عدمتحقق این امر، در سال 64 این نرخ برابری به 40 در مقابل 7 تومان، سال68 به 70 تومان در مقابل 7 تومان، سال 72 به 115 تومان در مقابل 7 تومان، سال 74 به75 تومان در مقابل7 تومان و در سال 80 به 800 تومان در مقابل 7 تومان رسید و سرانجام نرخ ارز از دونرخی به تکنرخی تبدیل شد.
به عبارت دیگر، این کاهش ارزش پول که یکی از نشانههای آن مقایسه با دلار است، رخ داد. با این شرایط حذف تدریجی صفر از پول ملی به معنای کاهش تدریجی ارزش پول و برابرکردن قدرت خرید است. در این حالت هر کسی که پول نقد دارد متضرر میشود و افرادی که دارایی غیرنقدی دارند، این کاهش ارزش پول تاثیر چندانی در ثروت آنها نخواهد داشت. این موضوع در کشورهای پیشرفته نیز بهخوبی مشاهده شد.
وقتی یورو جایگزین مارک و فرانک شد نرخ هر 2مارک معادل یک یورو تعیین و بیشتر عرضهکنندگان کالا برای تغییر برچسب اجناس مغازه خود به جای آنکه نرخ یک کالا در ویترین مغازه را که قبلا 10 مارک بود به 5 یورو کاهش دهند، با حذف کلمه مارک، یورو را در مقابل عدد 10 قرار دادند؛ یعنی دارندگان کالا متضرر نشدند. از سوی دیگر انجام این کار و تغییر قیمت کالاها بر زندگی افراد حقوقبگیر نیز تاثیر میگذارد.
اکنون در فضای اجرای قانون هدفمندکردن یارانهها و اصلاح قیمتها که از یک طرف مردم با هزینه اضافی روبهرو بوده و آثار مثبت اقتصادی شفافشدن حسابهای دولت در حال نمایان شدن است، اگر ارزش پول ملی کاهش یابد، فشار مضاعفی بر قشر حقوقبگیر و مردم عادی وارد میشود.
در چنین شرایطی دولت با شناسایی اقشار آسیبپذیر و اجرای قانون هدفمندکردن یارانهها بخشی از افزایش هزینه این اقشار را تقبل کرده است. درصورتی که حذف 3صفر نیز اتفاق افتد، باید مبلغ دیگری برای جلوگیری از مواجه شدن اقشار کم درآمد با آثار و نتایج منفی انجام این کار تخصیص یابد. به همین دلیل حذف 3صفر در سال اول اجرای قانون هدفمندکردن یارانهها منتفی و از آنجا که بار مالی اصلاح قیمتها زیاد بود مقرر شد تا اصلاح قیمتها به شکل مرحلهای انجام و بخشی امسال و بخش دیگر سال آینده اجرایی شود.
با این شرایط تصور این بود که شاهد پیامدهای منفی حذف 3صفر حداقل تا 2سال آینده نخواهند بود. باید پذیرفت که حذف 3صفر به معنای کاهش قدرت خرید مردم بوده و هر کسی که تا به امروز از طریق سپردهگذاری در نظام بانکی سرمایه مورد نیاز برای اقتصاد کشور را تامین کرده، متضرر خواهد شد؛ چرا که با انجام این کار هرکس تلاش میکند تا سپرده بانکی خود را به کالا تبدیل کرده تا به روش کالا در مقابل کالا قدرت خرید خود را حفظ کند.
اصلاح سیستم بانکی نیز مفید خواهد بود اما اگر انجام این کار در قالب یک بسته سیاستی پیشبینی نشده و تنها به حذف 3صفر اکتفا شود، تاثیر نامطلوبی بر درآمد مردم خواهد داشت. وقتی حذف صفر از پول ملی بدون فراهمشدن زیر ساختهای لازم و بهصورت یکباره اتخاذ شود، تاثیر بسیار نامطلوبی بر کاهش قدرت خرید مردم خواهد داشت.