این روزها که شورش علیه دولتهای دیکتاتور در خاورمیانه همه گیر شده، ایدئولوژی اعضای القاعده نیز زیر سؤال رفته است زیرا این جنگطلبهای افراطی، اعتراض و تظاهرات علیه نظامهای استبدادی را کاری بیهوده میدانند. از نظر آنها تنها راه براندازی حکومتهای خودکامه، جنگهای خونین است.
بنابراین گسترش موج اعتراضهای مردمی در منطقه، برای القاعده در حکم یک فاجعه خواهد بود. القاعده فعلا در مقابل تحولات در کشورهای عربی سکوت کردهاست. طالبان پاکستان که تا حدی به القاعده نزدیکی فکری دارد، هفته گذشته در بیانیهای اعلام کرد که بعد از مصر و تونس نوبت افغانستان است که مردم، حکومت دستنشانده غرب در آن را سرنگون کنند.
در حالی که برخی غربیها از براندازی حکومتهای سکولار و دیکتاتور جهان عرب نگرانند، عدهای نیز بر این باورند که تحولات اخیر، تهدیدی جدی برای جنگطلبهای القاعده بهشمار میآید.
سالهاست که پیروان اسامهبنلادن به طرفداران خود آموزش میدهند که اعتراض صلح آمیز هیچ کمکی به سرنگونی دیکتاتورها نمیکند. آنها که سیاستهای انتخاباتی را محکوم میکنند، طرفداران خود را وادار میکنند به خشونت متوسل شوند و از راه مبارزه مسلحانه به جنگ دشمنان این گروه بروند. در حالی که مردم معترض تونس و مصر از طریق تظاهرات خیابانی موفق شدند، رئیسجمهورشان را فراری دهند، دیگر چه نیازی است که جوانان خشمگین عرب دست به سلاح ببرند؟
هنوز زمان زیادی از روزهایی که صدها هزار مصری در اعتراض به سیاستهای حکومت خودکامه حسنیمبارک، قلب پایتخت بزرگترین کشور جهان عرب را در اختیار گرفتند نگذشته است. مردم در تجمعات خود خواستار عقب نشینی مبارک و برگزاری انتخابات آزاد شدند.
هر چند این اعتراض بدون خشونت به ثمر نرسید اما اساس این جریان بر اعتراض صلح آمیز بنا شده بود. در طول 18روز، درگیریهایی میان موافقان و مخالفان مبارک به وجود آمد و پلیس نیز وارد عمل شد؛ درگیریهایی که جان 300نفر را گرفت. با این وجود تمرکز معترضان بر مطالبه آرام ایجاد تغییرات بود. همان طور که گفته شد، خواسته مردم مصر، برگزاری انتخابات و داشتن حق رأی است؛ اتفاقی که برخی کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی را بهشدت نگران میکند.
آنها از این میترسند که در نتیجه برگزاری انتخابات، اخوانالمسلمین بهعنوان گروهی اسلامگرا روی کار آیند و قدرت را در این کشور به دست بگیرند. به همین خاطر کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی در تلاش هستند که این گروه را افراطی و تروریست معرفی کنند. این در حالی است که به عقیده بسیاری از تحلیلگران آشنا به مسائل مصر، درصورتی که اخوانالمسلمین آزادی این را پیدا کنند که در صحنه سیاسی مشارکت فعال داشته باشند، شکل گیری سیاست چند حزبی در مصر هموارتر میشود.
مها اعظم، یکی از معترضان حاضر در میدان التحریر مصر که شاهد تحولات کشورش بوده معتقد است اخوانالمسلمین نیز مانند تمامی مردم مصر از ابتدا خواهان انتقال قدرت به شکل دمکراتیک بوده است.
او که با افراط و خشونت مخالف است ضمن محکوم کردن ایدئولوژی القاعده در جنگ و کشتار مخالفان میگوید: اگر این حرکت ما نتیجه داشته باشد و نظامی سیاسی متشکل از همه گروهها شکل بگیرد به زیان گروههای افراطی خواهد بود.
اما تندروهای القاعده مانند اعظم و سایر مردم مصر نمیاندیشند. نکته قابل تامل این است که دومین چهره بانفوذ القاعده یعنی ایمنالظواهری یک مصری است، فردی که برخلاف سایر هموطنانش، نه تنها شرکت در انتخابات بلکه هرگونه مشارکت در زندگی سیاسی را محکوم میکند.
اما اخوانالمسلمین کاملا متفاوت فکر میکند. آنها برای حضور در صحنه سیاسی و اجتماعی مبارزه و تلاش کردهاند. زمانی که فعالیت سیاسی این گروه ممنوع شد، اعضای آن به شکل مستقل در انتخابات شرکت میکردند و حالا که کشور در آستانه اصلاحات قرار گرفته، طبیعی است که بیش از پیش وارد عرصه شوند.
این تحولات به مذاق القاعده و سایر گروههای تندرو خوش نخواهد آمد. دومینیک توماس، کارشناس گروههای افراطگرا در مدرسه عالی علوم سیاسی در پاریس در مورد تأثیر تحولات اخیر بر موقعیت القاعده میگوید: اگر این حوادث همهگیر شود، انتظارات دمکراتیک مردم بالا میرود و میتوانند با اعتراضهای خیابانی، حاکمان دیکتاتور را سرنگون کنند. این اتفاق برای فرضیههای شبهنظامیان تندرو شکستی بزرگ خواهد بود.
اگر خواسته مردم منجر به سقوط رژیمها میشود، القاعده و سایر گروههای شبه نظامی به سختی خواهند توانست جایگاه پیشین خود را بازیابند و عقاید و دیدگاههای افراطیشان را توجیه و تثبیت کنند.
نکته جالب توجه این است که در تحولات اخیر، گروههای تندرو سکوت کرده و هیچ واکنشی از خود نشان ندادهاند. توماس در مورد این سکوت بحثبرانگیر معتقد است: در بحبوحه این همه هیجان، آنها به شکلی عجیب ساکت ماندهاند که بهنظر میرسد نشان دهنده بهت و حیرتشان باشد. بنلادن و الظواهری به زودی سخن خواهند گفت در غیر این صورت تمامی اعتبارشان را از دست خواهند داد. ژان پیر فیلیو، کارشناس برجسته دانشگاه کلمبیای شهر نیویورک نیز بر این عقیده است که القاعده شوک بزرگی را پشتسر گذاشته است.
او ضمن اشاره به غفلت این گروه از قدرت مردم، توضیح میدهد: قیامهای مردمی آنها را کاملا غافلگیر کرده است. از آنجا که نمیتوانند حوادث اخیر را درک کنند و فهم آن فراتر از تصورشان است، تاکنون قادر نبودهاند هیچ حرفی بزنند و اظهارنظر کنند. مردم از دمکراسی، انتخابات و شفافسازی سخن میگویند که همه اینها برای القاعده مفاهیمی بیگانه است. با توجه به این نشانهها میتوان چنین برداشت کرد که تندروها خود را در معرض خطر میبینند و حوادث اخیر را تهدیدی جدی فرض میکنند. باید منتظر ماند و دید واکنش این گروههای شبهنظامی افراطی در روزهای آینده در قبال تحولات در کشورهای عرب منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا چه خواهد بود.
دیلی تایمز