سقوط مبارک نه تنها در داخل مصر تحولی بزرگ ایجاد کرد و میکند، بلکه در منطقه خاورمیانه و حتی کل جهان پیامدهای جدی و تأثیرگذاری خواهد داشت. اما ریشههای این تحولات چه بود و مصر چگونه به سقوط مبارک نزدیک شد و مصریها چگونه به این هدف دست یافتند؟
تحولات مصر در طول 3هفته در 3 فاز قابل تفکیک است؛ ابتدا رخدادهای قبل از خیزش مردمی و همزمان با تحولات تونس، درست زمانی که جوانان مصری هم نگاهی به شمال غرب کشور خود داشتند و هم به شرق خود. عمل خودسوزی جوانی تونسی، جوانان مصر را هم به حرکت درآورد. آنچه در اسکندریه، سوئز و قاهره در مرکز شروع شد به سرعت در رسانهها انتشار یافت (آمارها نشان میدهد که بیش از 100صفحه جدید به زبان فرانسه یا عربی در محیط مجازی دائما تحولات در حال رشد را منتشر میکردند) .پوشش 40 درصدی اینترنت در مصر به نسبت جمعیت جوان 27درصدی زمینه خوبی را برای این موضوع فراهم میکرد.
مشکلات اقتصادی در شهری چون قاهره بهراحتی قابل رویت است. کافی است از موزه ملی در مرکز شهر به سمت جنوب 10دقیقه حرکت کنید و فقر را به خوبی ببینید. این بهعلاوه بیکاری بهویژه بعد از مشکلات اقتصادی 2008 و 2009 در لایههای طبقه متوسط مصر، تبدیل به اندوه و خشمی جاری ولی آرام شد. به این فهرست فساد گسترده مقامات مصری در تمامی سطوح کشوری و لشکری را هم اضافه کنید.
هرچند حسنی مبارک به نسبت دیگر حکام کشورهای عربی تجربه عمیقتری از سیاست داشت لیکن عدم باز کردن فضای سیاسی باعث افزایش نارضایتیها شد. تحولات هفته اول، مردم قاهره را بهعنوان مهمترین پایتخت عربی به خیابانها کشاند.
در هفته دوم پس از برخورد یک روزه حامیان مبارک با مردم چه در لباس نظامی و مأموران مخفی و افزایش تعداد کشته شدگان و نحوه عمل ارتش پس از آن روز، عمدی بودن این برخوردها و ضرب و جرح کردن مردم آشکار شد و بر آتش خشم تظاهرکنندگان افزوده و شعلههای خشم در سوئز و اسکندریه به حومههای هر دو شهر هم کشیده شد.
ویژگی این 2 هفته، افزایش خشم مردم و افزایش سردرگمی دولت ایالت متحده برای موضعگیری صحیح در برابر وقایع مصر و در نتیجه تشدید نگرانیهای اسرائیل بود.
در این مرحله وقایع و اخبار کوتاه منتشره در صبح روز جمعه 1 بهمن خیلی جالب و تأملبرانگیز بود: خبر اول آنکه خبرنگار ایبیسی تصاویر مصاحبه خود با حسنی مبارک را پخش کرد؛ مصاحبهای که در هیچ صفحهای از اینترنت نشانی از آن نبود! و خبر دوم جالب این بود که حدود ساعت 9 صبح به وقت قاهره، زیرنویس تلویزیون بیبیسی چنین نوشت که حسنی مبارک با کنارهگیری از قدرت، بهشرط تأسیس دولتی با حمایت ارتش موافقت کرده است. این زیرنویس ظرف چند دقیقه حذف شد و در سایت بیبی سی هیچ نشانی از آن دیگر یافت نشد! درست مثل آنکه خبر از دست سردبیران بیبی سی در رفته و خیلی زودتر از زمانی که باید، مذاکرات پشت پرده لو رفته بود.
هفته سوم خیزش مردمی مصر، در عین افزایش کمیت و کیفیت، بر افزایش عناصر متفاوت از طبقات بالاتر جامعه و نیز حضور برخی افراد از گروههای مرجع اشاره داشت.
میدان تحریر قاهره، با وجود تنگتر شدن محاصره نیروهای ارتش، پر از ترانه رحیل شد و جوانان مصری چنان مصمم و محکم در جای خود ماندند که تحلیلگران بزرگ سیاسی اروپا و آمریکا را متعجب کرده و سفارشها به کاخ سفید برای تغییر لحن نسبت به حسنیمبارک صد چندان شد.
حسنی مبارک طبق فرمولی منظم، قدرت و خشم را کنترل کرد و با بهرهگیری از سیاست پلیس خوب، پلیس بد هم حاضران در میدان التحریر و هم آنانی که به تظاهرات نیامده بودند، را پاسخ داد، اما این زیرکی ظاهراً نتیجه نداد.
حداقل از روز دوشنبه 18بهمن تا چهارشنبه 20بهمن 5 بار از زبان وی در شبکه یک تلویزیون مصر گفته شد که او نگران چگونگی انتقال قدرت است و به همین دلیل از کنارهگیری فعلا خبری نیست.
آخر هفته سوم، بازی تعلیق رخ داد تا مبارک یک مرحلة دیگر از مراحل واگذاری تدریجی بهره گیرد و آنقدر مردم را بهدنبال خود کشاند و آرام آرام کارهای خود را جاری کرد که وقتی در شب پنجشنبه 21بهمن بخشی از قدرت خود را به معاون خود منتقل کرد، مصریها هم خوشحال شدند و هم خشمگین!
جالب آنکه تقریبا بهجز شبکه الجزیره سایر کشورهای عربی در تلویزیون خود حرف از شادی و توسعة دمکراسی در مصر میزدند و از اینکه مبارک بر کرسی قدرت زیرکی خود را به رخ میکشد شاید خوشحال هم بودند.
غالب تحلیلها و سؤالات مطروحه درباره خیزش مردم مصر، به این سمت و سو گرایش داشت که اینترنت نقش کلیدی در این انقلاب داشته و دارد.
بنابراین وقتی اینترنت در قاهره قطع شد یا تلفنهای همراه با مشکل روبهرو شدند، اروپاییان و آمریکاییها دادشان بلند شد و از قطع ارتباط با مردم مصر شکایت کردند.
بعضی تحلیلگران آمریکایی به نشریه فارن پالسی، گفتند که حسنی مبارک طبق یک برنامه و بهصورت کاملا هماهنگ با برخی کشورهای همسایه خود و در دیگر سوی اقیانوس اطلس، حرکت انتقال قدرت را آغاز کرده است و فقط اندکی صبر لازم است تا نتیجه حاصل شود؛ البته همین هم شد.
بالاخره خشم مردم قاهره در روز جمعه 22 بهمن، تا عصر بیشتر دوام نیافت و حسنی مبارک استعفا داده و حکومت 30 ساله مصر از هم گسست و قدرت به شورایعالی نظامی منتقل شد.
وقایع روزهای گذشته و انقلاب مصر نکات قابل توجهی دارد. از جمله اینکه در تمام طول 3هفته قیام مردم، تمامی اداره کشور در دست ارتشی بود که بهنحوی بسیار دقیق، از خیلی دولتها دمکراتیکتر با مردم خود برخورد کرد و نشان داد که هنوز مصر ژنرال و سپهسالاران کارکشتهای دارد.
نکته دیگر اینکه مردم مصر چنان شبکه قویای میان خود ایجاد کردند که بهراحتی در اوج مشکلات اقتصادی و تعطیلی بانکها و پایان یافتن کیسههای ارزاق خود و تعطیلی برخی بازارها، هرگز میدان تحریر را خالی نکردند و همین ایستادگی، بلای جان حسنیمبارک شد.
اما سؤالاتی هم هست که شاید برای رسیدن به پاسخهای لازم آنها، به گذشت زمان نیاز است. یکی از این پرسشها این است که چرا بیبی سی خبر زیرنویس و فوری خود را روز جمعه 15بهمن حذف کرد؟ چرا میان این همه تحولات و سر و صدای رسانهای، یکدفعه تصاویر مصاحبه خبرنگار ایبیسی با مبارک منتشر میشود و بعد هم هیچ خبری از متن مصاحبه در هیچ کجا یافت نمیشود؟ چرا بهجز یک یا 2کشور عربی، سایر کشورهای عربی و سران آنها، هیچ بیانیهای دربارة مصر صادر نکردند؟
آیا سران اپوزیسیون با عمر سلیمان، معاون رئیسجمهور توافق کرده بودند یا خیر؟ اگر خیر چرا بعد از دوشنبه تا عصر جمعه به جز یک مصاحبه غیررسمی، هیچ اعتراضی رسمی نسبت به رفت و آمدها از اروپا به کاخ ریاستجمهوری در قاهره نشد؟ و صدها سؤال دیگر... .