وزیران امور خارجه 6 کشوری که در این شورا عضو هستند، در بیانیه مشترک خود، ایران را متهم به دخالت در امور داخلی کشورهایی مانند بحرین، کویت و یمن کردند و از جمهوری اسلامی ایران خواستند در روند دیپلماسی خود تجدید نظر کند. این در حالی است که ایران تاکنون دخالتی در امور داخلی این کشورها نداشته و آنچه امروز در دنیای عرب اتفاق میافتد مطالبات بحق و قانونی مردم آن کشورهاست که سالها زیر سایه حکومتهای مستبد زندگی کردهاند.
لحن تند جنگ لفظی بین ایران و شورای همکاری خلیجفارس در دوشنبه پیش به اوج رسید؛ جایی که محمود احمدینژاد، در کنفرانس خبری خود، این بیانیه را فاقد ارزش خواند و گفت: این برخوردها با ایران برخوردهای صحیحی نیست.
رئیس دولت دهم در عین حال تأکید کرد: ایران به دوستی با همه و برقراری امنیت و پیشرفت و آبادانی در همه کشورها تمایل دارد. وی همچنین به کشورهای حاشیه خلیجفارس توصیه کرد: هم آمریکا و هم دیگران به نقشه نگاه کنند تا بدانند با چه کسی و چه کشوری حرف میزنند. دوستی با ایران به نفع همه است.
کویت و بحرین: ایران دخالت میکند
این اظهارات در حالی بیان شده که کویت، مدعی است چند نفر از اعضای تیم جاسوسی وابسته به ایران را در کشور خود دستگیر و آنها را به مرگ محکوم کرده است. این کشور میگوید 2 ایرانی مرتبط با نیروهای نظامی ایران و یک نفر از اتباع کویت را به اتهام جاسوسی برای ایران اعدام خواهد کرد.
با این همه، رئیسجمهور در کنفرانس خبری اخیر خود این اتهامات را بیاساس میخواند و میگوید: اصلا این حرف یعنی چه که یک عده در آنجا جاسوسی میکنند؟ کویت چه دارد که ما جاسوسی کنیم؟ به گفته وی دولت کویت با ایران دوست است، بنابراین جاسوسی در این کشور معنایی ندارد.
ولی اوضاع شاید در بحرین، کشور دیگر حاشیه خلیجفارس، قدری پیچیدهتر باشد. حکومت این کشور که در هفتههای اخیر شاهد درگیریهای سیاسی خونباری بوده، بارها ایران را متهم به دخالت در کشور خود کرده است.
به گفته وزیر امور خارجه وابسته به رژیم شیخ حمد بن عیسی، حاکم بحرین، ایران در تحولات اخیر این کشور نقش فعال داشته و از کسانی که وی «شورشی» خوانده حمایت میکند. این در حالی است که هماکنون نیروهای نظامی عربستان سعودی و امارات متحده عربی در خیابانهای این کشور رژه میروند و رسما مردم را سرکوب میکنند.
عامل اول: ترس از ادامه دومینوی سقوطهای عربی
تحلیلگران میگویند موضعگیری بیسابقه کشورهای حاشیه خلیجفارس برای تحت فشار گذاشتن ایران، بهدلیل ترس فزاینده آنها از رویدادهای سیاسی ماههای اخیر در منطقه است.
آنها میگویند پس از سقوط نظام سکولار بن علی در تونس و حکومت حسنی مبارک در مصر، امواج بیداری اسلامی در ملتهای عرب منطقه به راه افتاده و هماکنون کشورهایی مانند بحرین، یمن، اردن و حتی عربستان سعودی در معرض تغییرات قریبالوقوع هستند، بنابراین ترس از ادامه دومینوی سقوط کشورهای عربی، آنها را واداشته در اقدامی انفعالی با پیش کشیدن موضوع ایران، تأثیر مردم آن کشورها از انقلاب اسلامی سال 1979 ایران را تعبیر به دخالت کنند.
به اعتقاد آنها در عرف بینالملل، تأثیر فرهنگی و سیاسی مردم یک کشور از حرکتهای آزادی خواهانه کشورهای دیگر، هیچگاه «دخالت» محسوب نشده و تنها نشان از قدرت تأثیرگذاری و محق بودن این تمایلات دارد.
در ایران نیز، تحلیلگران و چهرههای دیپلماتیک با اشاره به همین مضمون، از دولتهای عربی امضاکننده این بیانیه خواستهاند در فضای واقعگراتر بهدنبال حل مشکلات خود باشند؛ از جمله علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در واکنش به بیانیه شورای همکاری خلیجفارس به اعضای این شورا توصیه کرده حاکمان عرب، واقعیتهای منطقه را درک و براساس آن تصمیمگیری کنند.
به گفته وی جمهوری اسلامی ایران، اشغال کشورها اعم از خاک خود یا همسایگان را محکوم میداند و به همین خاطر بود که از کویت در برابر صدام حمایت کرد و امروز نیز همین سیاست از سوی جمهوری اسلامی ایران دنبال میشود و ایران بهدنبال روابط خوب با همسایگان خود از جمله کشورهای عربی خلیجفارس است. به بیان دیگر، مجلس شورای اسلامی، حضور نظامیان عربستان سعودی و امارات متحده عربی در خیابانهای بحرین و کشتار مردم این کشور را «دخالت و اشغال نظامی» میداند.
شاید بر همین اساس است که تحلیلگران بینالمللی میگویند مواضع ایران در مقابل این بیانیه، چندان که باید محکم اتخاذ نشده، زیرا فیالواقع با حضور نظامیان عربستانی و اماراتی در بحرین، این کشور تحت اشغال خارجی درآمده و ایران بهعنوان قدرتمندترین کشور منطقه، باید در مقابل این اشغال نظامی، مواضع مستحکمتری اتخاذ میکرد.
هر چند گروه دیگری از تحلیلگران معتقدند در حال حاضر، مشکلات سیاسی و اقتصادی کشورهای درگیر اعتراضات به قدری زیاد است که بدون هر گونه موضعگیری ایران در مقابل این بیانیه، امواج تغییر، نظامهای مستبد منطقه را دچار واژگونی خواهد کرد.
عامل دوم: فرافکنی مشکلات
علاوه بر ترس از سقوط قریبالوقوع دیکتاتورهای عرب، عامل دیگری که باعث شد وزرای خارجه 6کشور عرب حاشیه خلیجفارس، بیانیه اخیر را صادر کنند، فرافکنی مشکلات داخلی بهخصوص بیتوجهی آنها به حقوق مدنی ساکنان سرزمینهای عربی است.
تحلیلگران میگویند کشورهای عرب خواستهاند با این بیانیه، این مسئله را به افکار عمومی عرب و همچنین مردم معترض خود القا کنند که ریشه مشکلات همیشگی و ناآرامیهای اخیر این کشورها در فراسوی مرزهای آنهاست.
شاید در این بین، شیعه بودن معترضان در کشورهای بحرین، عربستان سعودی و یمن، عامل اصلی تشدید در این انگاره باشد؛ یعنی دقیقا سیاست دولت بریتانیا که قرنها با شکافافکنی مذهبی، جایگاه خود در منطقه را تثبیت کرده است.
روح الله حسینیان از نمایندگان اصولگرای مجلس در تأیید تأثیر فرافکنی عربها میگوید: این کشورها بهتر است به جای متهم کردن ایران بهخودشان برسند و ببینند چه مشکلی برای مردمشان ایجاد کردهاند که این مردم اعتراض کرده و جانشان را کف دست گذاشتهاند و با دست خالی در مقابل تانکهای عربستان و سایر حکومتهای استبدادی ایستادگی میکنند.
تحلیلگران مخالف ایران میگویند ایران تلاش میکند توصیههای خود را به جامعه شیعی کشورهای عرب این منطقه دیکته کند. زمانی که بحرین به تظاهرات کشیده شد و علیه نظام حاکم بر این کشور تحرکات خیابانی صورت گرفت ایران از دخالت نیروهای خارجی در بحرین بهشدت انتقاد کرد و به حمایت از جمعیت معترض که بهدلیل طبیعت دموگرافیک بحرین اکثریت آن را شیعیان تشکیل میدهند، پرداخت.
مسائلی از این دست نشان میدهد ایران راه و روش متفاوتی را نسبت به گذشته برای نفوذ خود در منطقه برگزیده است.
این نشان میدهد ایران برای تحریک شیعیان و به پیش راندن آنها در مطالبات سیاسیشان سیاست دیگری نیز اتخاذ کرده است.
این تحلیلگران اعتقاد دارند ایران میداند عربستان سعودی در پشت سیاستهای ضدایرانی منطقه است، از اینرو ریاض را رقیبی جدی در تحولات منطقه در برابر خود میداند که باید در برابر آن سیاست خاصی را اتخاذ کند.
عامل سوم: فرار به جلو به جای اقرار به شکست
برخی تحلیلگران امور کشورهای عرب منطقه میگویند حکام 6 کشوری که بیانیه دادهاند، به خوبی میدانند امواج تغییرات، کشورهای آنها را تحتتأثیر قرار خواهد داد و طبعا این تأثیرات به نفع ایران است، زیرا از یک سو حداقل در درازمدت باعث روی کار آمدن نظامهای مبتنی بر رأی مردم خواهد شد و از طرف دیگر، سهم شیعیان در نظامهای آینده منطقه، از اکنون بیشتر خواهد شد.
آنها معتقدند بر همین اساس، کشورهای عرب، دست پیش را در تحولات منطقه گرفتهاند تا درصورتی که شیعیان به سهم واقعی خود از قدرت سیاسی در کشورهای منطقه دست پیدا کردند، آن را ناشی از دخالت - و نه تأثیر و نفوذ اندیشه انقلاب اسلامی ایران- وانمود کنند.
پیشینه شورای همکاری خلیجفارس
شورای همکاری خلیجفارس از ابتدای تاریخ تشکیل خود، چندان مواضع همراهانهای با ایران نداشته است، تا جایی که برخی از تحلیلگران میگویند فلسفه وجودی این شورا جلوگیری از نفوذ اندیشههایی بود که در ایران موجب انقلاب اسلامی شد.
آنها موضعگیری این شورا در مقابل ادعای واهی امارات متحده عربی درخصوص جزایر سه گانه ایرانی را بهعنوان برجستهترین این مواضع یاد میکنند و میگویند در روزگاری که ایران، حساسیت ویژهای روی تمامیت ارضی خود دارد، ادعای امارات متحده عربی، کشوری که هنوز 4 دهه از تشکیل آن نگذشته، آنچنان مسئله مهمی نیست که در سطح عالی این شورا بهعنوان دستور کار اول طرح شود، ولی نشانههایی از مواضع خصمانه این شورا در مقابل ایران، تلقی میشود.
آنها همچنین از برنامه تغییر در تاریخ سیاسی منطقه، خبر میدهند که شورای همکاری خلیجفارس با جعل نامی واهی برای خلیج فارس در رسانههای مختلف سعی داشت از حوزه نفوذ ایران در منطقه بکاهد.
با این حال، امواج خروشان انقلاب اسلامی همچنان مرزها را درمینوردد و بدون حضور فیزیکی و دخالت دیپلماتیک، مردم کشورهای مختلف خاورمیانه، متوجه شدهاند وقتی میتوانند خود، سرنوشت سیاسی کشورشان را به دست بگیرند، زندگی زیر سایه سنگین حکام مستبد، کلاه گشادی است که سالها بر سر آنها گذاشتهاند؛ یک کلاه انگلیسی برای چپاول منابع انرژی در منطقه.
شورای همکاری خلیجفارس که ابتدای هفته جاری، بیانیه شدیداللحنی را علیه ایران به تصویب رساند، کمتر از 40سال، سن دارد. در دهه1970 کویت بهعنوان یکی از کشورهای کوچک حاشیه خلیجفارس، تلاشهایی جهت تقویت همکاریهای فرهنگی- اقتصادی و سیاسی بین 6کشور عربی حاشیه خلیجفارس به عمل آورد.
در سال 1975 شیخ جابر الصباح (ولیعهد وقت کویت) در دیداری از ابوظبی، تشکیل هیأت مشترک وزیران امارات عربی متحده و کویت را با هدف بررسی مسائل مورد علاقه و تحکیم مناسبات فیمابین اعلام داشت و تأکید کرد این هیأت، دست کم سالی 2بار جلسه خواهد داشت.
در سال 1976 وزیران اطلاعات کشورهای بحرین، امارات متحده عربی، قطر، کویت، عربستان سعودی، عمان و عراق در ابوظبی تشکیل جلسه دادند. نقشههای ایجاد دانشگاه، پیشرفت بهداشت، همکاریهای تلویزیونی، تولید دارو، ایجاد آژانس خبری خلیجفارس و بسیاری از امور دیگر از جمله کارهایی بود که باید پیاده میشد و صورت اجرایی میگرفت.
در 1976 به اشاره شاه ایران، سلطان قابوس، اجلاسی از وزرای خارجه 8 کشور برای ایجاد سیستم امنیت جمعی در مسقط تشکیل داد که نتیجهای دربرنداشت و علت آن، رقابت بین ایران و عراق و عربستان بود بهطوری که طرح ایران با مخالفت عراق روبهرو شد.
در این اجلاس، ایران پیشنهاد کرد یک نیروی چند جانبه، تحت یک فرماندهی منحصر، متعهد شود امنیت خارجی و داخلی امضاکنندگان پیمان را تأمین کند. عراق صریحا دشمن این پیمان بود و میترسید این میثاق، پیمان نیمه جان سنتو را زنده کند.
در دسامبر 1978 در پایان دیدار شیخ عبدالله سالمالصباح، ولیعهد وقت کویت از پادشاهی سعودی، بحرین، قطر، امارات و عمان، بیانیه مشترکی صادر و در آنها به تحرک وسیع کشورهای منطقه برای رسیدن به یک اتحاد اشاره شد.
با این حال در زمان حمله عراق به ایران در دسامبر1980 (31شهریور 1359) و شروع جنگ و شدت یافتن نبرد و نامشخص بودن زمان پایان جنگ (اعلام آتش بس) کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس، به فکر فرورفتند.
آنها با مشاهده تأکیدات مکرر ایران بر خروج هرچه سریعتر عراق از سرزمین ایران و ادامه جنگ تا خروج آخرین سرباز عراقی از نقطه صفر مرزی و تنبیه متجاوز ضرورتی را که از دهه1970 احساس میکردند و تا آن زمان موفق به اجرای آن نشده بودند، پیگیری کردند.
بر همین اساس، جلسات و دیدارهایی توسط مقامهای 6کشور عربی صورت پذیرفت و در تمامی مذاکرات، تشکیل شورایی از 6 کشور، محور تصمیمات قرار داشت بهطوری که در نوامبر1980، 2ماه بعد از آغاز جنگ تحمیلی و در یازدهمین اجلاس سران عرب درامان - پایتخت اردن - امیر کویت از رهبران کشورهای عربی خلیجفارس خواست در مورد ایجاد یک استراتژی مشترک و نیز همکاری در زمینههای مختلف بیندیشند.
در ژانویه1981 در حاشیه کنفرانس سران اسلامی در شهر طائف (عربستان سعودی) اجلاسی از سران 6 کشور عربی خلیجفارس تشکیل شد. کویت طرحی ارائه داد که متضمن دورنگه داشتن منطقه خلیجفارس از کشمکشهای بینالمللی بود.
در این اجلاس 3 طرح مختلف توسط عربستان سعودی، کویت و عمان مطرح شد. عربستان، طرح قراردادهای امنیتی را پیشنهاد داد.
کویت پیشنهاد کرد محور فعالیتها در زمینههای اقتصادی، نفتی، صنعتی و فرهنگی باشد. عمان طرح پیشنهاد تشکیل قوای دریایی مشترک برای حفاظت از تنگه هرمز را عنوان کرد. در فوریه1981، اجلاس وزرای خارجه 6 کشور عربستان سعودی، بحرین، کویت، امارات، سلطان نشین عمان و قطر در ریاض برگزار شد.
در همین اجلاس بود که وزرای خارجه 6 کشور همگی با ایجاد شورای همکاری موافقت کردند و در مارس1981 وزرای خارجه این کشورها در مسقط تشکیل جلسه دادند که بیانیه این اجلاس توسط وزیر خارجه عربستان سعودی قرائت شد.
اساسنامه شورا و نحوه رأیگیری و تشکیل جلسات ادواری نیز در همان نشست به تصویب رسید. همچنین موضوع تشکیل هیأت حل اختلاف بین اعضای شورا و صلاحیت دبیر کل شورا مورد بررسی قرارگرفت. ابتدای مارس 1981 یک کمیسیون فنی، مأمور پیریزی اساسنامه شورای همکاری شد و 2ماه بعد، 1981 وزیران خارجه، آخرین اصلاحات را انجام دادند و با انتشار بیانیهای رسمی تأسیس شورای همکاری را رسما اعلام کردند.