مجموع نظرات: ۰
دوشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۰ - ۱۳:۱۸
۰ نفر

همشهری آنلاین: به نظر می‌‌رسد هر چه جامعه انسانی مدرن‌تر می‌شود، انسان‌ها هم بی‌رحم‌تر می‌شوند. روانشناسان می‌گویند خشونت نوعی عملکرد ذاتی برای برقراری عدالت است. مغز انسان از بی‌عدالتی رنج می‌کشد و فرد با خشونت واکنش نشان می‌د‌هد.

پروفسور یوآخیم باور، متخصص ایمنی‌شناسی اعصاب و روان ‌می‌گوید: «متأسفانه انسان قادر است دست به هر کاری بزند!» پروفسور باور که در کلینیک دانشگاه فرایبورگ آلمان کار می‌کند معتقد است که انسان‌ها ذاتأ صلح‌جو و منصف هستند. وی می‌گوید ‎میل به حمله و رفتاری تهاجمی در زمره رفتار "محرک" انسان نیست.

حتی چارلز داروین، زیست‌شناس برجسته انگلیسی نیز معتقد بود انسان درکی غریزی از رفتار متعادل اجتماعی دارد و این غریزه است که بزرگ‌ترین نیروی محرک اوست.‎ در نتیجه می‌توان گفت انسان‌ها در اصل ترجیح می‌دهند به جای حمله به یکدیگر، باهم به تفاهم برسند‎.

به گزارش دویچه‌وله،‌ پروفسور یوآخیم باور که کتاب‌های بسیاری در این مورد نوشته، معتقد است اگر این چنین نبود جامعه انسانی نمی‌توانست پایدار بماند و به رشد و تحولی این‌چنینی برسد. وی می‌گوید این هراس از کمبود است که بستر رشد خودخواهی و رفتار تهاجمی انسان را فراهم کرده است.

اما این ترس، خودخواهی و میل به حمله انسان را بیمار می‌کند. آمار رو به افزایش ناراحتی‌های روانی و بیماری روحی، نشانه بر هم خوردن تعادل زیستی انسانی است‌ که در آرزوی همکاری، انصاف و زندگی اجتماعی است.

"خشونت رفتاری است غریزی در جهت برقراری تعادل"

آخرین کتاب پروفسور یوآخیم باور با عنوان "مرزهای درد- از ریشه خشونت‌های روزمره تا زورگویی جهانی" در ماه آوریل وارد بازار می‌شود. پروفسور باور در مصاحبه‌ای با روزنامه "فرانکفورتر روندشاو" در مورد قانون "مرز درد" می‌گوید: «انسانی که مورد حمله فیزیکی قرار گرفته یا از کمبود یکی از نیازهای ضروری خود رنج می‌برد، درد می‌کشد.»

وی ادامه می‌دهد: «چنین انسانی دست به خشونت می‌زند. مغز انسان نه تنها از حمله‌ فیزیکی، بلکه از بی‌عدالتی اجتماعی و تحقیر نیز درد می‌کشد. واکنش مغز در این حالت خشونت است.» از دید این متخصص ایمنی‌شناسی اعصاب و روان‌، خشونت، رفتاری با ریشه‌ غریزی است که عمل‌کرد آن ایجاد تعادل در روابط انسانی است.

پروفسور باور می‌گوید: «احساس تنهایی یا طرد شدن، حسی است که در طبیعت انسان به خطری بزرگ تعبیر می‌شود؛ خطری که با مرگ و زندگی ربط دارد. در چنین شرایطی، مغز موقعیت اضطراری اعلام می‌کند و فرد سعی می‌کند با توسل به خشونت خود را از این وضعیت نجات دهد.» پروفسور باور توضیح می‌دهد که به همین علت ضریب خطر بروز چنین رفتاری در میان کودکان و نوجوانانی که در زندگی‌شان شخصی مورد اعتماد ندارند بیشتر است.

"جابه‌جایی" علت بروز خشم در جایی دیگر

پروفسور باور توضیح می‌دهد که خشونت همواره بستری دارد که در آن شکل می‌گیرد، و ادامه می‌دهد: «در واقع، همواره پیامی از خارج موجب فعال شدن چنین وضعیتی می‌شود. اما خشونت همواره آنجا که باید خود را نشان نمی‌دهد. به این حالت جابه‌جایی خشم گفته می‌شود. این جابه‌جایی متأسفانه زیاد رخ می‌دهد. به عنوال مثال ممکن است مردی که در محیط کار خود مشکل دارد، در خانه همسرش را کتک بزند. اینجاست که خشم عملکرد اصلی خود یعنی واکنش در جهت برقراری تعادل را از دست می‌دهد. »

پروفسور باور معتقد است که دنیایی که در آن همه انسان‌ها باهم برابر باشند هم تصوری منطقی نیست. به عقیده او مغز انسان تفاوت‌ها را می‌پذیرد و تا مرز مشخصی تحمل می‌کند. او این مرز را "مرز درد" نام گذاشته است و در تعریف آن می‌گوید: «این مرز جایی است که خارج از درک عدالت و انصاف در مغز انسان است. از اینجا به بعد مغز دچار تهوع می‌شود و فرد با خشونت عکس‌العمل نشان می‌دهد.»

«هیچ انسانی بیمار روانی متولد نمی‌شود»

پروفسور باور، متخصص ایمنی‌شناسی اعصاب و روان ‌در کلنیک دانشگاه فرایبورگ می‌گوید: «فقیر بودن در حالی که دیگران دارا هستند، یعنی طرد شدن. چنین احساسی بستر خشونت را فراهم می‌کند. تحقیقات ما نشان می‌د‌هد مجازات "عامل بی‌عدالتی" ‎بخش "درک خوشبختی" را در مغز فرد فعال می‌کند. این مجازات اگر متناسب باشد، شادی فرد را در این شرایط "عادلانه" می‌دانم. اینجا هم خشم در خدمت روابط انسانی است.»

حال سوال اینجاست که چرا برخی انسان‌ها با خشم بیمارگونه دیگران را آزار می‌دهند؟

پروفسور باور در پاسخ می‌گوید: «هیچ ‌کس بیمار روانی متولد نمی‌شود. ترس بسیار، مثل ترس از مرگ، می‌تواند موجب رفتار وحشیانه فرد شود. این نوع ترس می‌تواند درک غریزی انسان از انصاف را نه تنها کوتاه مدت بلکه برای همه عمر تخریب کند. هر نبرد نابرابر و هر جنگی مغز انسان‌هایی را که در آن شرکت کردند برای همیشه‎ تغییر می‌دهد.»

پروفسور یوآخیم باور تعریفی از چگونگی شکل گرفتن جنگ ‌دارد. او می‌گوید: «جنگ‌ نشان می‌د‌هد که خشم انسان‌ها قابل تحریف است. برای تحریف خشم، بایستی درک احساس بشردوستی یا "انسانیت" در فرد یا جمعی تغییر کند. وقتی از چنین حسی کاسته می‌شود، خشم شکل می‌گیرد. هدف تبلیغات منفی گسترده، تحریف این حس است. یعنی‎ ایجاد این تصور که فردی یا گروهی علیه شما هستند. در این حالت آرزوی مجازات رفتار غیرعادلانه شکل می‌گیرد. کسانی که از جنگ سود می‌برند چنین احساسی را به دیگران القا می‌کنند.»

کد خبر 131918
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار دانش

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز