شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۰ - ۱۰:۲۳
۰ نفر

دکتر علیرضا قائمی نیا: امروزه، تطبیق مباحث زبان‌شناسی نوین و نشانه‌شناسی بر قرآن و متون دینی و بررسی و ارتباط آنها با فهم این متون از جذاب‌ترین زمینه‌های تحقیقاتی است و می‌تواند بابی جدید به روی عالمان دین و دریچه‌ای تازه به فهم دین بگشاید.

دکتر علیرضا قائمی نیا


بی‌تردید اینگونه زمینه‌ها پژوهش در باب متون دینی و قرآن را در سال‌های آینده تحت‌تأثیر قرار خواهند داد و به‌زودی انقلابی بزرگ در بررسی متون و مطالعات دینی را به‌وجود خواهند آورد. نسل جدید تفسیرهای قرآن که در دهه‌های آتی به منصه ظهور خواهند رسید از مبانی زبان‌شناختی و نشانه‌شناختی بهره خواهند گرفت و در فضای این مباحث سیر خواهند کرد. این فضا تحقیقات و مطالعات اسلامی را به وضعیت آرمانی و مطلوب نزدیک‌تر می‌سازد و مجالی جدید به روی عالمان دین می‌گشاید. امروزه بررسی فلسفی پدیده فهم و شرایط امکان آن در حوزه هرمنوتیک قرار دارد از این‌رو گاهی هرمنوتیک را به دانش فهم تعریف کرده‌اند. این پرسش را می‌توان مطرح کرد که چه ارتباطی میان نشانه‌شناسی و فهم از یک‌سو و نشانه‌شناسی و هرمنوتیک از سوی دیگر وجود دارد؟ این پرسش از این جهت اهمیت دارد که امروزه نشانه‌شناسی به‌عنوان نظریه‌ای در باب فهم متن و غیره نیز به کار می‌رود و چنین به‌نظر می‌رسد که تا حدی در قلمرو با هرمنوتیک تداخل دارد.

برخی از نشانه‌شناسان به این نکته اشاره کرده‌اند که میان نشانه‌شناسی و فهم ارتباط‌عمیقی وجود دارد و در حقیقت نشانه‌شناسی گونه‌ای نظریه فهم نیز هست، چرا که نشانه‌شناسی از چگونگی دلالت نشانه‌ها بر مدلول‌های خود بحث می‌کند و به تعبیر «امبرتو اکو» چیزی برای چیزی دیگر نشانه قرار نمی‌گیرد، مگر آن‌که به واسطه کسی به‌عنوان نشانه آن چیز تعبیر شود. با بررسی هرمنوتیک معاصر درمی‌یابیم که 3گرایش مهم در آن قابل تفکیک است؛ هرمنوتیک فلسفی، هرمنوتیک روشی و هرمنوتیک تأویلی. هرمنوتیک تأویلی به بررسی نحوه تأویل متون و تجلیات گوناگون زبان اهتمام داشت. هرمنوتیک روشی هم به بررسی روش علوم انسانی می‌پرداخت. هرمنوتیک فلسفی دستاورد مهم جریان هرمنوتیک در قرن بیستم و از میان این گرایش‌ها تنها جریان زنده و قدرتمند در قرن بیستم است که نظریه فهم است و از چگونگی فهم و تأویل بحث می‌کند.

در واقع نشانه‌شناسی معاصر و هرمنوتیک نوین، مستقل از همدیگر و بلکه بدون توجه به مباحث یکدیگر رشد و تطور پیدا کرده‌اند. این استقلال و بی‌توجهی تفاوت عمده‌ای میان این دو دانش به بار آورده است. نشانه‌شناسی به واسطه تحلیل نشانه‌ها و نحوه دلالت آنها، ابزارها و متدهای جدید توانمندی برای بسط و گسترش دادن فهم و تفسیر متون فراهم آورده است، اما هرمنوتیک نوین صرفا به تحلیل فلسفی پدیده فهم به تعبیر گادامر بسنده کرده و به‌تدریج به گرایشی تبدیل شده است که هرگونه ابزار و متد فهم را نفی می‌کند؛ این سخن اهمیت نشانه‌شناسی را در تفسیر نشان می‌دهد. این دانش می‌تواند ابزارهای جدیدی را در اختیار مفسر بگذارد و انسجام بیشتری به دیدگاه‌های تفسیری وی ببخشد.

اما در پاسخ به این سؤال که آیا تفسیر هرمنوتیکی قرآن کریم امکان‌پذیر است و اگر امکان‌پذیر است چگونه تفسیری است، باید گفت: خود عبارت تفسیر هرمنوتیک متناقض‌نماست و بر نوعی خلط استوار شده است چرا که هرمنوتیک نوین دانشی است که پدیده فهم‌ و مدل‌ها و تئوری‌های گوناگون راجع به آن را بررسی می‌کند. این دانش ابزار یا روش تفسیر به دست نمی‌دهد. نهایت کاری که این دانش می‌تواند انجام دهد ارزیابی انتقادی فهم‌ مفسران است، اما در مقابل نشانه‌شناسی می‌تواند ابزار و روش به دست دهد.

هرمنوتیک به‌طور مستقیم و بدون توجه به ماهیت نشانه‌ها و پدیده دلالت، از فهم و شرایط امکان آن بحث می‌کند اما نشانه‌شناسی با تحلیل پدیده دلالت و ماهیت نشانه‌ها از نحوه فهم آنها بحث می‌کند. این تفاوت موجب می‌شود که تحلیل نشانه‌شناسی در فهم متون و بررسی‌های زبان‌شناختی کارایی بیشتری داشته باشد چرا که فهم و دلالت در این زمینه‌ها با هم ارتباط دارند و فهم به معنای یافتن دلالت‌های زبان است. هرمنوتیک فلسفی خود پدیده فهم را بررسی می‌کند و از این‌رو با روش فهم متون سروکار ندارد، بلکه تا حدی ضد‌روش نیز هست. در مقابل نشانه‌شناسی نوعی روش به دست می‌دهد و ابزار مناسبی برای تحلیل متون فراهم می‌آورد. هرمنوتیک فلسفی در تحلیل پدیده فهم به عوامل درونی ذهن خواننده توجه می‌کند و از ماهیت تعلق فهم مانند متن چشم می‌پوشد ولی نشانه‌شناسی به ماهیت متعلق فهم‌ها و نشانه‌ها توجه می‌کند و به‌دنبال قواعد دلالت نشانه‌هاست. از این‌رو هرمنوتیک ذهنیت‌گرا و نشانه‌شناسی عینیت‌گراست، این سخن بدین معنا نیست که نشانه‌شناسی نقش خواننده را نادیده می‌گیرد و به تأثیر ذهنیت و دانسته‌های پیشین، خواننده را در فرایند دلالت در نظر می‌گیرد. هرمنوتیک به فرایند دلالت توجه ندارد و بدون در نظر گرفتن متعلق فهم و بررسی فرایند دلالت از نقش ذهنیت و دانسته‌های خواننده بحث می‌کند.

هرمنوتیک فلسفی به نسبیت می‌انجامد، ولی نشانه‌شناسی به نسبیت نمی‌انجامد. هرمنوتیک از آنجا که فهم را از پیش‌فهم‌ها و پیش‌فرض‌ها متأثر می‌داند به نسبیت می‌انجامد، اما در نشانه‌شناسی معارف خواننده با متن به‌صورت دیگری ارتباط پیدا می‌کند که به نسبیت می‌انجامد، البته بحث از نسبیت در هرمنوتیک و تعیین نوع آن مجالی مناسب می‌‌طلبد.

کد خبر 132440

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز