نقشه و ساختار سیاسی منطقه در تمام ابعاد در حال تغییر است و بازیگران مختلف میکوشند بنا بر منافع و اصول خود، نقشی را در ماجرا ایفا نمایند. تاثیرگذاری و قدرت یک کشور و نهاد در عرصه منطقهای و جهانی، در نوع عملکرد و نقشی است که در چنین مواقعی ایفا میکند. در این بین سازمان کنفرانس اسلامی بهعنوان بزرگترین نهاد متشکل از کشورهای اسلامی، بنا بر اصول، رویهها و منافع خود بهصورتی طبیعی موظف بوده و هست که نقشی شایسته در سوق دادن و مدیریت رویدادها به سوی صلح و تامین حقوق مردم ایفا نماید.
بهرغم این انتظار، این سازمان را میتوان تماشاچی تمام عیار حوادثی دانست که طی ماههای گذشته اتفاق افتاده و در جریان است. درحالیکه نهادهایی چون سازمان ملل، ناتو، شورای همکاری خلیجفارس و گروه بریکس در این رویدادها تحرکی قابل ملاحظه ایفا نمودهاند، سازمان کنفرانس اسلامی با 57 عضو نتوانسته است کوچکترین نقشی را در روندهای جاری بهخود اختصاص دهد. برای همگان هویداست که سازمانی با این گستره؛ درصورت وجود اراده و دستور کار مشخص، ضمن آنکه میتوانست یکی از طرفین مهم در تعیین روندهای انتقال قدرت در تونس و مصر باشد، قادر بود نقشی مهم در تصمیمات منطقهای و جهانی علیه رژیم قذافی، عبدالله صالح و آلخلیفه ایفا نموده و بتواند این کشورها را مجبور به گردن نهادن به خواستههای عمومی نماید. حتی اگر هدف فوق را غیرواقع بینانه بدانیم، حداقل سازمان میتوانست نقشی میانجیگرانه در کاهش تنشها و ایجاد بسترهای مذاکره میان مخالفان و دولتهای سرکوبگر بازی کرده و به شیوه سازمانهای جهانی در نقش میانجی برای کاهش تنش، خشونت و تامین حقوق مخالفان عمل نماید.
ولی مروری بر اخبار نشان میدهد که متأسفانه سازمان، عرصه را به دیگر نهادها و کشوری چون ترکیه باخته است و در مقام صرف مشاهده گر رویدادها، از پشت تلویزیون نظاره گر قتل عام عمومی در لیبی، یمن و بحرین است. اگر در مورد لیبی و یمن شاهد یک توجه و محکومیت جهانی علیه سرکوب و جنایت دولتی هستیم، بحرین جایی است که به واسطه تلاقی منافع غرب و عربستان، سکوتی مرگبار بر همهجا حاکم است. سازمان کنفرانس اسلامی بنا بر اساسنامه، اصول و ارزشهای اسلامی و انسانی ملزم به دخالتی مؤثر در متوقف ساختن جنایت در حال وقوع است که متأسفانه حتی از صدور بیانیهای نیز در این مورد دریغ کرده است.
سازمان اگر در پی ارتقای جایگاه و نقش خود در تحولات منطقهای و جهانی است، حضور و نقش فعال در چنین مقطعی بهترین فرصت به شمار میآید که خود را از زیر بار منافع محدود و غیرانسانی این یا آن دولت سرکوبگر خارج کند و در مقام یک نهاد مستقل موضعی مستقل و مؤثر در رویدادهایی اینچنین که صورت مسئله در آنها واضح و مبرهن است؛ ایفا نماید. در چنین مقطعی یک انتظار به حق از دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران این است که در قالب یک تحرک وسیع، با همراهی کشورهایی چون ترکیه، مالزی و اندونزی، زمینههای تشکیل جلسه سازمان بهمنظور بررسی رویدادها، موضعگیری و اقدام جدی سازمان در متوقف ساختن این حوادث تلخ را فراهم آورد. متأسفانه در مقطع کنونی رسانههای عربی و غربی میکوشند هر اقدام جمهوری اسلامی برای حمایت از ملل منطقه را بهعنوان مصداقی از دخالت در امور کشورها جلوه دهند. تحرک از ناحیه سازمان کنفرانس اسلامی میتواند ضمن خلع سلاح کردن کشورها و رسانههای مدعی، زمینه فشاری گستردهتر را به کشورهای سرکوبگر برای متوقف ساختن خشونتها وارد آورد.