نمایشگاه آبرنگهای علیاکبر صنعتی با توجه به درخواست علاقهمندان به هنرهای تجسمی و همچنین تمایل خانواده مرحوم، تا 30 فروردین ماه در گالری ساربان ادامه داشت. با اینکه صنعتی در طول 70سال عمر هنری خود تابلوهای نقاشی و مجسمههای بسیاری خلق کرد، اما از جمله هنرمندانی بود که نسبت به فروش آثارش استقبال نشان نمیداد. 35نقاشی آبرنگ به دیوار رفته در نمایشگاه از نخستین دوره کاری استاد تا سال 1380 و آخرین دوره کاری اوست که برخی از این نقاشیها برای نخستین بار عرضه شده بودند.نقاشیهای این مجموعه شامل طبیعت بیجان، پرتره، نقاشی از حیوانات و منظره است و در میان پرترههای مرحوم صنعتی تصاویری از اقشار مختلف جامعه به چشم میخورد.
با اینکه صنعتی، نقاشیهای بسیاری با تکنیک رنگ روغن و آبرنگ کشیده، اما تکنیک او در آبرنگ روی بسیاری از نقاشان همنسل و نسلهای پس از وی تأثیر بسزایی گذاشته است. او در نقاشی و مجسمهسازی گرایش به رئالیسم داشت و همین موضوع موجب پیوند او با هنرمندان نسلهای قبل از او میشود.
مریم صنعتی، دختر استاد که خود در رشته عکاسی نیز فعالیت میکند در ارتباط با نقاشیهای پرتره موجود در نمایشگاه میگوید: کارهای استاد به صورت دورهای کشیده میشد و به خاطر ندارم که همزمان به پرتره و منظره پرداخته باشد اما در خصوص پرترهها، چهره کسانی را میکشید که تحت تأثیر اخلاق آنها قرار میگرفت و برایش به نوعی اهمیت پیدا میکردند؛ چه نانوا و چه ادیسون. چه در مجسمه و چه در نقاشی به همه اقشار اهمیت میداد.
دختر علیاکبر صنعتی در پاسخ به این سؤال که چرا در جستوجو برای شناخت از پدرش، بیشتر به موضوع پرورشگاه کرمان میرسیم تا آثار کم نظیر هنریاش، گفت: مردم عاشق رمان زندگی آدمها هستند در حالی که من فکر میکنم که شخصیت و کار آدمهاست که اهمیت دارد و نه زندگی شخصی آنها. البته نباید فراموش کرد که بچههای آن پرورشگاه همگی برای خودشان کسی شدهاند و این نشان میدهد که موهبت داشتن آموزگار خوب کمتر از داشتن پدر و مادر نیست. در هر حال پدرم به زندگیاش افتخار میکرد و برای همین در 19سالگی پس از آموختن هنر و دانش در تهران به آن پرورشگاه بازگشت و به بچههای آنجا آموزش داد. مریم صنعتی در ادامه میگوید: استاد داشتن تابلو را از داشتن لباس و ماشین و... بیشتر دوست داشت، چرا که کارهای پدرم حرفهای اوست. امیدوارم مجموعهداران و کسانی که دید خوبی دارند و به این سبک از هنر علاقه دارند، از فرصت این نمایشگاه استفاده کنند.
استاد در طول فعالیت هنری خویش بیش از 2000تابلوی رنگ روغن، آبرنگ، موزائیک از سنگ و حدود 400مجسمه پدید آورده است که بسیاری از کلکسیونرهای معروف به نگهداری آثارش میپردازند. وی، در نیمه دوم عمر، میان نقاشی رنگ روغن و آبرنگ، به فکر اعتبار بخشیدن به نقاشی آبرنگ افتاد؛ به گونهای که آرام آرام آبرنگهایش منزلت مکتب شدن را یافت. مکتب نوین آبرنگ استاد سید علیاکبر صنعتی، تحولی بود بنیادین و شگفتیانگیز، که بیاغراق نسلی را در عرصه نقاشی رهرو خویش ساخت. از تابـلوهای آبرنگ او میتوان از آقا سیدحسن، به شوق پرواز، یک جهان رنـگ و نقش، زنـدگی بـا آبرنگ، شبان و موسی، کوه و دشت، میشود دوست داشت، زندگی در مرداب، اسب تنها در دشت، عاشقان گل، آن یادها که رفت، سپیدهدم دهکده، یاد ایام کودکی، باغ بیحصار، پناه، جمعه سبز و... یاد کرد.
هادی سیف، نویسنده 3جلد کتاب درباره زندگی و آثار علیاکبر صنعتی به نامهای «یادمان استاد علیاکبر صنعتی، نقاش و مجسمهساز معاصر»، «شور عشق» و «چلچراغی در تاریکی» درباره زندگی و آثار علیاکبر صنعتی و در خصوص شخصیت والای وی میگوید: به یقین و نه بهعنوان کلیشههای معمول که در وصف هنرمندان گفته میشود، استاد صنعتی در خلاقیت و توانایی در میان هنرمندان معاصر ایران در نقاشی و مجسمهسازی شخصیتی قابل تحسین است. در واقع من روی ویژگیهای اخلاقی او بیشتر در آثارم تأکید داشتهام. استاد همیشه به من میگفت بیش از آنکه بهعنوان یک هنرمند از من یاد کنید، آرمانهایم را که هنر در خدمت انسانیت و جامعه است، مطرح کنید.
نویسنده شور عشق با اشاره به اینکه استاد، شخصیت ستایشبرانگیزی است که در اوج محرومیت مقاومت کرد و فقر، تبدیل به کرامت و جلال او شد، ادامه میدهد: استاد همیشه میگفت فقر من فخر من است. او در قریب به 70سال زندگی هنری خود آثاری آفرید که نشاندهنده چیرهدستی و مهارت هنرمند در کنار شخصیتی والا و وظیفهشناس بودهاند.
این پژوهشگر هنر ضمن ابراز نارضایتی از نحوه نگهداری آثار صنعتی در موزه میدان امام خمینی(ره) میگوید: ما صنعتی دومی نخواهیم داشت و مرمت و حفظ و نگهداری آثار او یک وظیفه و رسالت ملی است که از هلال احمر میخواهم در این مهم کوشا باشد و همین جا میگویم در این راستا هرگونه کمکی را به صورت رایگان متقبل میشوم.
بازسازی مجدد موزه علیاکبر صنعتی همچنان در هالهای از ابهام!
زندهیاد صنعتی تنها هنرمندی در ایران است که نامش روی 2موزه ثبت شده است؛ موزهای در کرمان که بر سردرش نوشتهاند موزه علیاکبر صنعتی و دیگری موزهای که نامش بر بالای آن نیست اما همه آن مکان را به نام موزه صنعتی تهران میشناسند.
این موزه در دیماه سال گذشته بهدلیل انتقادهایی که نسبت به شیوه نگهداری آثار او در موزه تهران میشد و بهدنبال پیگیریهای متعدد رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر کرمان مبنی بر انتقال آثار وی به کرمان و پیگیریهای رئیسجمهور تعطیل و قرار شد آثار او به کرمان منتقل شود که نهایتا این پیگیریها و انتقادها باعث شد تا در روزهای پایانی پارسال، رئیس سازمان هلال احمر کشور نسبت به بازسازی مجدد موزه علیاکبر صنعتی در تهران زیر نظر سازمان هلال احمر و بازگشایی مجدد آن قول مساعد بدهد.
همزمان با برپایی نمایشگاه آثار استاد در گالری ساربان، برای پیگیری قول مساعد رئیس سازمان هلال احمر کشور، به محل موزه در گوشه شمالی میدان امامخمینی(ره)، ساختمان کهنه و رنگ و رورفتهای که با ستونهای گچی سفید و قد کوتاه خود لابهلای ساختمانهای بلند و رنگ رنگ توپخانه خیلی راحت دیده میشود، رفتم؛ ساختمانی که نمگرفتگی و کهنگی آن را حتی بدون ورود به آن هم میشود مشاهده کرد. وقتی با تابلو «موزه آثار استاد علیاکبر صنعتی» که چند قدم آنطرفتر به سمت درب مترو روی زمین فرش شده بود مواجه شدم که انواع و اقسام آشغال روی آن ریخته شده، متوجه شدم که نیازی به پیگیری نیست. با وجود قول مساعدی که برای بازسازی داده شده بود، حتی زحمت برداشتن تابلوی استاد از جلوی ساختمان را هم به خود ندادهاند، تا عابرانی که مدام از آن محل تردد میکنند، بعضا با تعجب به آن تابلو خیره شوند! آیا چارهای جز این هست که به مسئولان و متولیان فرهنگی مجددا گوشزد کنیم که نم و آلودگی همچنان آثار مجسمههای گچی استاد صنعتی را تهدید میکند و آثار این استاد در موزه هلالاحمر در بدترین شرایط ممکن نگهداری میشوند. آنها در شرف نابودی و انهدام هستند. البته آنچه بیشتر از هر چیز دیگری مشهود است، غربت آثار موجود در داخل موزه است که باید منتظر نشست و دید بر اثر رطوبت و عدم بازسازی، دیر یا زود چه زمانی از بین بروند و نمایش دوباره آنها تنها به خاطرهها بپیوندد.
حالا با جستوجوی نام «علیاکبر صنعتی» نمیتوان به این جمله استناد کرد که او تنها هنرمندی است که صاحب 2موزه است بلکه با این وضعیت باید گفت که موزه او در تهران که در ضلع شمال غربی میدان امام خمینی قرار داشت! و تنها موزه او در کرمان باقی مانده است.
هنرمندی خودساخته و پیگیر
استاد علی اکبر صنعتی با نگاه انسانی خود در طول سالیان دراز زندگی، روزهای سخت بسیاری را پشت سر گذاشت؛ روزهایی که رد آنها را خیلی راحت میشود در چهره مجسمههایی که ساخت و تابلوها و نقشهایی که کشید، دید. استاد فقید علیاکبر صنعتی را باید 2 جور معرفی کرد؛ اول با موزه آثارش و دوم با زندگی پر فرازونشیبش و البته که این هر دو شاید یکی باشد، چراکه او هرگز جدای از ساختههایش زندگی نکرد.
استاد علیاکبر صنعتی، در سال 1295 هجری شمسی، در کرمان به دنیا آمد. پدرش پس از جنگ جهانی اول بر اثر طاعون درگذشت و مادرش، به خاطر نگرانی از آینده فرزندش، او را به مرحوم حاج اکبر صنعتی، مؤسس «پرورشگاه صنعتی کرمان» سپرد و چند سالی بعد وقتی فامیل داشتن اجباری شد، نام سرپرست بزرگوارش را بر او نهادند و شد «سید علیاکبر صنعتی». پس از تحصیلات ابتدایی، حاجاکبر او را نزد پسرش به تهران فرستاد. علیاکبر صنعتی طی 12سال تحصیل در مدرسه کمالالملک، از آموزش و یاری استادانی همچون ابوالحسنخانصدیقی، استاد علیمحمد حیدریان، حسینخان شیخ، استاد اسماعیل آشتیانی، حسینعلیخان وزیری و مرحوم علی رخساز بهره برد و به سال1319 لیسانس خود را در رشته نقاشی گرفت.
در همان سال به کرمان آمد و برحسب وظیفه و ادای دین نسبت به پرورشگاهی که در آن پرورش یافته بود، 40نفر از کودکان یتیم پرورشگاه را انتخاب کرد و به آنها تعلیم نقاشی داد. در سال1324 به تهران رفت و با کوشش عبدالحسین صنعتیزاده، پسر حاجاکبر، موزهای را که گفته شد در میدان توپخانه ساخت و به سازمان شیر و خورشید قدیم واگذار کرد. این موزه بهعنوان نخستین موزه مردمی در سال1325با برگزاری نمایشگاهی افتتاح و با استقبال بسیار زیادی روبهرو شد. بعد از سالیان دراز از زندگی پرافتخار و سخت او چند سال پس از انقلاب اسلامی، قدر علیاکبر صنعتی و آثار وی از سوی دولتمردان شناخته شد و با اهدای مدرک دکترای افتخاری، وی بهعنوان عضو پیوسته و منتخب فرهنگستان هنر نیز برگزیده شد.
موزه آثار
در گوشه شمالی میدان امامخمینی(ره) ساختمان موزه صنعتی تهران قرار دارد. تأسیس این موزه به روزهای دور پیش از انقلاب بازمیگردد؛ یعنی روزگارانی که استاد با دستاندرکاران جمعیت شیر و خورشید سرخ آن زمان آشنایی داشت و به واسطه آنها توانست از ساختمانی در میدان توپخانه بهعنوان کارگاه و بعدها برای نصب آثارش استفاده کند و به مرور زمان این ساختمان به موزه بدل شد و بعد از انقلاب اسلامی نیز تحویل جمعیت هلالاحمر شد. هر چند این نمایشگاه تمام آنچه استاد صنعتی ساخت و پرداخت نبوده، اما به جرات میتوان گفت که ارزشمندترین بازماندگان هنر او را در برمیگیرد، چرا که به جز تعداد معدودی از آثار استاد، باقی آثار او از میان رفتهاند و این نمایشگاه تنها بازمانده مرد بزرگی است که سالها پیش با فعالیتی چشمگیر، نخستین موزه مجسمهسازی ایران را راهاندازی کرد؛کاری که این همه تشکیلات عریض و طویل هنری طی 50سال گذشته، نتوانستند مشابه آن را انجام دهند.