با این حال انتشار برخی اسناد محرمانه و اعترافهای تازه، خبر از زوایای پیدا و پنهان دیگر آن میدهد. به عبارت دیگر، گذشت زمان اسناد و حقایق بیشتری از مسائل پشت پرده این جنگ را نمایان میکند. گویا این ضربالمثل که بعد از قطع باران سیل رودخانه فروکش کرده و آب مجدداً زلال شده و بستر رودخانه نمایان میشود، برای چنین مواردی مصداق پیدا میکند.
در واقع با گسسته شدن تدریجی برخی قید و بندها در پندارها، گفتارها و رفتارها، دلایل، انگیزهها و اهداف این جنگ بیش از پیش خود را در زلال حقیقت تاریخ نشان میدهد. چندی پیش طارق عزیز، وزیر خارجه عراق در دوران حکومت صدام در اعترافی معنادار و پندآموز از تکرار اشتباهات تاریخی انسان فراموش کار، پرده برداشت. وی گفت: تصمیم برای جنگ با ایران در پارلمان فقط با تشویق مواجه شد و هیچ بررسی و رأیگیری درباره آن انجام نگرفت. او افزود: این جنگ که 8سال به طول انجامید احمقانهترین تصمیم عراق بود. بدون این جنگ عراق میتوانست به سوئیس دوم تبدیل شود!
عراق پیش از حمله به ایران دهها میلیارد دلار ذخایر ارزی داشت اما با تحمیل این جنگ و جنگهای دیگر و تحریمهای صورت گرفته اکنون به یکی از بدهکارترین و در عین حال ناامنترین کشورها تبدیل شده است. نکته جالبتر آنکه طارق عزیز که درحال حاضر در زندان بهسر میبرد ضمن بیان اینکه ایران بزرگترین دشمن ما بود، ادامه میدهد که وی از باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا میخواهد به اشغال عراق ادامه دهد و میگوید: اوباما نمیتواند ما را در این وضعیت رها کند و عراق را در دست گرگها بیندازد.
طارق عزیز تأکید میکند: وقتی شما اشتباهی میکنید باید آن را تصحیح کنید نه اینکه اشتباه دیگری مرتکب شوید و از عراق بروید.این در حالی است که عراق پس از تحمیل جنگ به ایران درس لازم را نگرفت و با حمله و اشغال کویت تاریخ غمباری برای منطقه و مردم کشورش رقم زد. باز طارق عزیز در این باره میگوید: اگر زمان به گذشته بازگردد من از صدام میخواهم که به کویت حمله نکنیم ولی در آن زمان من باید از تصمیم جمع حمایت میکردم. به هر حال در یک دید همهجانبه و بهطور خلاصه میتوان موارد زیر را در دلایل، انگیزهها و اهداف حمله عراق به ایران برشمرد:
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران با شعار نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی که آشکارا مخالف سیاستهای سلطهگرایانه هر دو ابرقدرت بود؛ در نتیجه شرایط و اوضاع داخلی، منطقهای و بینالمللی تهاجم عراق به ایران را فراهم ساخت.
تحریک و تشویق آمریکا: اگر سیر حوادث روابط ایران و آمریکا را پس از پیروزی انقلاب از جمله تسخیر سفارت آمریکا، واقعه طبس، کودتای نوژه و ملاقات محرمانه برژینسکی با صدام و مواضع مقامات آمریکا را دنبال کنیم گویای بسیاری از حقایق است.
تحریک و تشویق امرای فراری ارتش و مخالفان سیاسی با توجه به فضای سیاسی ایران و نوپا بودن جمهوری اسلامی.
صدام برای حفظ رژیم خود به ایران حمله کرد ؛ پیروزی انقلاب ایران، تأثیر عمیق و فوری در میان شیعیان عراق برجای گذاشت. ایجاد سازمانهای انقلابی شیعه، یک تهدید مهم برای ثبات رژیم عراق شد. شیعیان عراق که اکثریت ساکنان این کشور را تشکیل میدهند از قدرت سیاسی محروم بودند و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران جاذبه فراوانی برای آنها ایجاد کرد. آیتالله محمدباقر صدر با صدور فتوایی ضمن حمایت از انقلاب امامخمینی، مردم را به فداکاری در راه نابودی رژیم بعث ترغیب کرد. زمانی که صدام رئیسجمهور عراق شد، دولت تاکتیکهای خود را تغییر داد و بهدنبال آن، آیتالله صدر و خواهرش اعدام شدند و در مدت کوتاهی پس از آن نیز صدها نفر از هواداران آیتالله صدر اعدام شدند. به این ترتیب، دولت عراق در شهریور ماه 1359 بهدلیل ترس از نفوذی که اندیشههای امام خمینی(ره) میتوانست روی مردم عراق داشته باشد، به ایران حمله کرد.
جبران عقده حقارت تاریخی توسط صدام با لغو قرارداد 1975، چرا که هیچیک از زمامداران گذشته عراق حاضر نشده بودند به چنین توافقی تن دهند.
لغو قرارداد 1975 الجزایر و حاکمیت مطلق بر اروندرود؛ طبق مدارک و شواهد موجود عراق در موضع ضعف مجبور به امضای قرارداد 1975 الجزایر شد لذا پس از امضای این قرارداد دنبال برنامهریزی جهت لغو آن بود اما در زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران به آن حد از قدرت و توان لازم نرسیده بود با این وجود به عقیده علی اکبر ولایتی، وزیر خارجه وقت ایران این قرارداد سابقه بیش از 400ساله دارد و حاصل 25 جنگ و 11 مذاکره صلح بوده است.
تجزیه خوزستان و رهایی از تنگنای جغرافیایی عراق: به عراق بهدلیل محدودیت دسترسی به آبهای خلیجفارس لقب «گاراژ بزرگ با در کوچک» دادهاند. این معضل ژئو استراتژیک باعث شده از زمان تأسیس این کشور زمامداران آن همواره سیاست توسعه طلبانه به خاک همسایههای خود را دنبال کنند؛ برای مثال با پایان یافتن جنگ عراق علیه ایران و عدمتوفیق صدام در رسیدن به اهداف خود - تسلط کامل بر اروندرود و تجزیه خوزستان - این بار کویت مورد هجوم قرار گرفت. در جریان اشغال کویت پریماکف
- نخستوزیر و وزیر خارجه روسیه سابق- در سفر به بغداد برای متقاعد کردن عراق به خروج از کویت با صدام حسین مذاکراتی انجام داد اما صدام در پاسخ به وی گفت: من در آگوست سال 1999 از تمامی نتایج جنگ هشت ساله با ایران صرفنظر کردم و اوضاع را به شرایط قبل از جنگ برگرداندم اما حالا اگر نیروهای خود را از کویت عقب برانم، مردم عراق این گناه مرا نخواهند بخشید و از من سؤال خواهند کرد، برای گشودن دریچهای به سوی دریا، چه کردهاید؟ صدام همچنین در ملاقات مورخ 13 ژانویه 1991 (23 دی 1369) با دبیر کل سازمان ملل متحد که به بغداد سفر کرده بودگفت: تمام مردم ما میدانند که ما نیمی از شطالعرب را به ایران دادیم و تمامی اسرای جنگی را بدون انتظار آزادی اسرای خودمان آزاد کردیم. هنگامی که عراقیها از من پرسیدند: چرا این همه ؟ من پاسخ دادم «به خاطر صلح». اکنون که کویت بخشی از عراق است، دیگر نیازی نیست که ما بهخاطر شطالعرب با یکدیگر درگیر باشیم.
سرنگونی جمهوری اسلامی: طه یاسین رمضان، معاون اول نخستوزیر و فرمانده ارتش عراق در ژانویه 1980 اظهار داشت: « ما بر این نکته تأکید میکنیم که جنگ به پایان نخواهد رسید مگر اینکه رژیم حاکم بر ایران به کلی منهدم شود.»
تلاش برای تبدیل شدن به ژاندارمری منطقه خلیجفارس و رهبر جهان عرب.
تجزیه ایران به 5 کشور کوچک: صدام حسین در اول نوامبر 1980 پس از اینکه 2ماه از هجوم ارتش او به ایران میگذشت، گفت: «ما آرزوی تجزیه و ویرانی ایران را که با امت عربی دشمنی میورزد، در سر داریم.» طارق عزیز، معاون نخستوزیر عراق نیز در اردیبهشت ماه 1360اظهار داشت که «وجود 5 ایران کوچک بهتر از وجود یک ایران واحد خواهد بود». وی گفت: «ما از شورش ملت ایران پشتیبانی خواهیم کرد و همه سعی خود را متوجه تجزیه ایران خواهیم کرد.»
و بالاخره به باور برخی از صاحبنظران از آنجا که ریشه مسائل بین ایران و عراق همچنان به حال خود باقی مانده است، نمیتوان گفت که جریانات گذشته تاریخی در آینده تکرار نخواهد شد و ایران باید این ضربالمثل مورد تأیید مورخان را آویزه گوش داشته باشد: هر که نامخت (نیاموخت) از گذشت روزگار - هیچ ناموزد
زصد آموزگار
محرمعلی فیروزی، کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی