با نگاهی کوتاه به سابقه دیگر نهادهای مردمی نظام که یکی دهمین دوره خود را میگذراند و آن دیگری خود را برای دوره نهم مهیا میسازد و مقایسه آن با شوراهایی که تنها 3 دوره از آغاز فعالیتشان میگذرد، مشخص میشود که این نهاد جوان، هنوز در بهار عمر خود بهسر میبرد.
این نهاد نوپا اما تاکنون تاثیرات عمیقی بر آرایش گروههای سیاسی کشور گذاشته و تاثیرات مهمی در تعیین سرنوشت رقابتهای جناحهای سیاسی نظام داشته است. در آستانه روز شوراها بر آن شدیم تا نگاهی گذرا به پیامدهای سیاسی انتخابات ادوار سهگانه شوراها بیندازیم.
اولین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در روز 7 اسفند سال 1377، چند روز پس از برگزاری بیستمین سالروز پیروزی انقلاب برگزار شد. این تاخیر 20ساله که بهرغم تاکید قانون اساسی صورت گرفته بود، هرگز نتوانست از اهمیت و تاثیرگذاری این نهاد مردمی بکاهد. استقبال مردم از نخستین دوره انتخابات شورای شهر و حضور پرشور آنان، از تولد نهالی خبر میداد که قرار بود تبلور مردمسالاری در موضوعات شهری باشد.
هیاهو در شهر
اختلافات درونحزبی اصلاح طلبان که توانسته بودند اکثریت شورای شهر اول را بهخود اختصاص دهند و کشیده شدن دامنه این اختلافات به صحن شورای شهر تهران و در نهایت حواشی و جنجالسازیهای نمایندگان شوراها، سبب شد تا شورای شهر تهران در نخستین دوره فعالیت خود عملا نتواند گام مؤثری در حل معضلات شهری بردارد.
قطع امید مردم از اصلاحطلبان باعث شد که در دومین دوره، اصولگرایان مورد اقبال مردم واقع شوند. اصولگرایان که دریافته بودند مردم از کشمکشهای سیاسی بیزارند، ترجیح دادند لیست خود را با افرادی گمنام اما توانمند و اجرایی ببندند. تدبیر اصولگرایان در پرهیز از جنجال و استفاده از نیروهای غیرسیاسی جواب داد و هر 15صندلی شورای شهر تهران به اصولگرایان رسید. پشت این جمع غیرسیاسی اما، جریان آبادگران قرار داشتند که بلافاصله پس از پیروزی، احمدینژاد را به سمت شهردار تهران انتخاب کردند.
حرکت با چراغ خاموش
نمایندگان جدید شورای شهر تهران همانگونه که وعده داده بودند، فارغ از هیاهوهای مرسوم و سیاسیکاریهای شورای قبلی، کار خویش را پی گرفتند و خیلی زود نتایج فعالیتهای آنان، در حل معضلات شهری نمود پیدا کرد. موفقیتهای اصولگرایان که کار و تلاش برای آبادانی شهر را سرلوحه فعالیتهای خویش کرده بودند، موجب افزایش محبوبیت شهردار منتخب این شورا در میان ساکنان تهران شد؛ محبوبیتی که در نهایت احمدینژاد را به ریاستجمهوری رساند.
انتظارات از دولت برخاسته از شورا
بسیاری از کارشناسان و فعالان حوزه شهری ارتقای شهردار پیشین تهران به سمت ریاستجمهوری را عاملی درجهت تسریع حل مشکلات شهر تهران میدانستند. احمدینژاد زمانی که شهردار تهران بود بارها از بیتوجهی دولت وقت به مشکلات پایتخت انتقاد کرده و معتقد بود که مردم تهران نباید هزینههای حضور دولتمردان در پایتخت را بپردازند؛ بنابراین طبیعی مینمود که شهردار دیروز در کسوت رئیسجمهور بتواند گرههای بیشتری از مشکلات مردم شهر تهران باز کند.
به هر حال این امیدواری ایجاد شده بود که حضور احمدینژاد در راس دولت، بهعنوان فردی که با مشکلات پایتخت آشناست و دولت وقت را مانع حل بسیاری از معضلات مردم تهران میدانست، بتواند گام بلندی برای حل مشکلات مردم تهران باشد.
دولت البته گامهایی در جهت حل مشکلات تهراننشینان برداشت اما این اقدامات هرگز آن چیزی نبود که از دولت برخاسته از شوراها انتظار میرفت.
توقف مترو در ایستگاه بودجه
خیلی زود کمبود بودجه برای طرحهای عمرانی شهر تهران و مشکلاتی که برای حملونقل عمومی در شهر تهران رخ داد در قالب کمبود اتوبوس و واگنهای مترو و معطلی طولانیمدت شهروندان تهرانی در ایستگاههای اتوبوس و مترو تبلور یافت. کم توجهی دولتمردان به پایتخت بارها و بارها در موضوعات مختلف شهری خود را نمایان ساخت.
بودجه مترو که از ابتدا محل اختلافنظر شهرداری و دولت است تاکنون عملا مانع از توسعه سریعتر بخش حملونقل عمومی در تهران شده است. این موضوع زمانی بیشتر بروز یافت که دولت از پرداخت بودجه 2 میلیاردی مصوب مجلس برای توسعه مترو سر باز زد. مجلس شورای اسلامی در روزهای پایانی سال87 مبلغ 2میلیارد دلار از محل صندوق ذخیره ارزی برای توسعه مترو تهران و کلانشهرها درنظر گرفت تا با این بودجه 7 شهر دیگر به همراه تهران بتوانند گامی کوچک برای توسعه حملونقل درونشهری خود بردارند اما این قانون با وجود تأکید و ابلاغ رئیس مجلس شورای اسلامی تا به امروز محقق نشده است.
توسعه حملونقل عمومی قطعا موضوعی نیست که رئیسجمهور که زمانی از مسیر شورای شهر و شهرداری تهران به این سمت رسیده به اهمیت آن واقف نباشد؛ بنابر این انتظار شورای شهر سوم از منتخب شورای شهر دوم برای اهتمام بیشتر به حل مشکلات شهروندان تهرانی، که بیشک مطلوب دولت خدمتگزار هم هست، انتظار نابجایی بهنظر نمیرسد.
با این حال شواهد از کاهش بودجه متروی تهران در سالجاری حکایت دارد؛ اتفاقی که با توجه به هدفمندی یارانهها و افزایش هزینههای شهرداری، درصورت وقوع جای نگرانی بسیار خواهد داشت.
استقلال شوراها و فشار از بیرون
منتخبان شوراهای ادوار دوم و سوم شهر تهران اگرچه بهتجربه دریافتهاند که خدمترسانی به شهروندان تنها از مسیر پرهیز از جنجالهای سیاسی و حاشیههای ویرانگر عرصه سیاست میسر میشود اما گاهی ناخواسته گرفتار چالشهایی میشوند که از بیرون به آنان تحمیل میشود.
طرح موضوعاتی چون انتخاب شهردار به پیشنهاد وزیر کشور یا تقسیم تهران به چندین فرمانداری و طرح تهمت سیاسیکاری درخصوص پروژههای بزرگ شهری و چندین و چند مورد حاشیهای دیگر تنها نمونههایی از جنجالهای سیاسی است که در یکی، دو سال گذشته بر شورای شهر و شهرداری تهران واقع شده است.
بهعنوان مثال بحث انتخاب شهردار تهران توسط وزارت کشور اگر چه در صحن علنی مجلس رای نیاورد و بیسرانجام ماند اما به جهت تهدیدی که بهجایگاه و استقلال شوراهای شهر و روستا وارد میآورد مقاومت شورای شهر را در پی داشت که همین موضوع بدونشک بخشی از توان و انرژی اعضای شورا را بهخود اختصاص داده است. بر این اساس طرح موضوعات حاشیهای اینچنینی، حتی اگر با هدف تهدید استقلال شورا یا تخریب مسئولان شهری هم صورت نگیرد، باز هم قطعا در امر خدمترسانی آنان به شهروندان وقفه و خدشهای غیرقابل جبران وارد خواهد ساخت.نباید این نکته را از خاطر دور داشت که فلسفه وجودی شوراها چیزی جز سیاست و سیاسیکاری است.
اگر رئیسجمهور باید از رجل سیاسی باشد یا نمایندگان مجلس باید دارای سابقه سیاسی و مدیریتی باشند، این شرط در مورد اعضای شورای شهر صادق نیست. اعضای شورای شهر از دل مردم و برای حل معضلات آنان در حوزه مسائل شهری و در نهایت اداره بهتر شهر خود انتخاب میشوند و انتظار از آنان نیز جز این نیست.
اکنون که منتخبان مردم در شوراهای شهر و روستا با درک فلسفه وجودی شوراها، از ورود به مسائل سیاسی پرهیز دارند، انتظار میرود که گروههای سیاسی خارج از شوراها و فعالان عرصه سیاست نیز با اجتناب از درگیر کردن آنان با موضوعات و حاشیههای تحمیلی، ضمن کمک به آنان، اجازه دهند که این پارلمانهای کوچک شهری در فضایی آرام و به دور از هرگونه تنش، تمام توان خود را در جهت حل مشکلات شهروندان مصروف دارند.