3روز بعد مسئولان سازمان جنگلها و مراتع و مسئولان محلی منابع طبیعی در جمع خبرنگاران اعزامی به ایلام بر این آمار صحه گذاشتند. اما «پدیده خشکیدگی» تنها دامنگیر بلوطها نشده که بسیاری از گونههای دیگر نظیر کیکم، بنه و زالزالک هم به این معضل مبتلا شدهاند. در عین حال با وجود وضعیت ناگوار رویشگاههای بلوط، فریبرزغیبی، مدیرکل جنگلهای خارج از شمال معتقد است: «میتوان با تمهیداتی از بروز فاجعه در این رویشگاهها جلوگیری کرد منوط بر آنکه اعتبارات لازم تأمین شود.»
وی در حالی به کمبود اعتبارات اشاره میکند که از سال82 تاکنون که جنگلهای زاگرسی مورد توجه قرار گرفته، بهطور متوسط در هر سال 5میلیارد تومان اعتبار برای این رویشگاهها اختصاص یافته ،حال آنکه میانگین اعتبار سازمان جنگلها و مراتع بالغ بر 400میلیارد تومان بوده است؛ به عبارت دیگر، سهم رویشگاههای جنگلی زاگرس کمتر از 2درصد کل اعتباراتی است که به سازمان جنگلها و مراتع اختصاص مییابد. این نگاه حاکم بر سازمانی است که مهر صیانت و حفاظت از جنگلها بر پیشانی آن خورده است. بر اساس همین نگاه ( که از سالها پیش بر سازمان حاکم شده) فقط 7درصد از اعتبارات این سازمان به حفاظت از کل جنگلهای کشور اختصاص مییابد و 43درصد اعتبارات صرف امور آبخیزداری میشود. هر چه هست رویشگاههای جنگلی زاگرس با خطر جدی مواجه است. اگر امروز به داد این جنگلها نرسیم در آینده نزدیک از جنگلهای بلوط جز کانونهای گردوغبار چیزی برجای نخواهد ماند.
از اهواز که به طرف ایلام حرکت کردیم همه جا گردوغبار آسمان را پوشانده بود. قراربود از بلوطهای خشک شده در رویشگاههای زاگرسی در ایلام بازدید کنیم اما برنامه سفر طوری تنظیم شده بود که پیش از رسیدن به ایلام از چند طرح مقابله با بیابانزایی هم بازدید کنیم. نخستین طرح، مهار 150هکتار کانون بحران فرسایش بادی در منطقه «صمانه» واقع در بخش موسیان دهلران بود. عبدالسلام پیری، معاون فنی اداره کل منابع طبیعی ایلام، حین بازدید اصحاب رسانه از این طرح، با اشاره به اینکه دهلران با 140هزار کانون فرسایش بادی عمدهترین کانون اصلی بیابانزایی در استان ایلام است، گفت: «تاکنون 4هزار هکتار از کانونهای بحران بیابانزایی با عملیات نهالکاری و تثبیت شن مهار شده که اعتبار هزار هکتار آن را شرکت نفت تأمین کرده است.»
به گفته وی «فرسایش خاک در این استان سالانه 46میلیون تن و در هر هکتار بین 19 تا 25 تن برآورد میشود با این همه، بزرگترین مانع برای مقابله با بیابانزایی هم کمبود اعتبار است.» پیری افزود: «طی 2سال گذشته بیش از 82 روز در استان بهخصوص در دهلران با پدیده گردوغبار مواجه بودهایم این در حالی است که با وجود آنکه سالگذشته 200میلیون تومان از محل اعتبارات ملی برای مهار بیابان اختصاص یافته بود فقط 29درصد آن تأمین شد. از محل اعتبارات استانی هم 110میلیون تومان اختصاص یافته بود که 70میلیون تومان آنکه برای خشکسالی بود تأمین شد اما 28 درصد آن تأمین نشد. این درصورتی است که اگر این کانونها مهار نشوند بهزودی به منشأ گردوغبار برای استانهای همجوار و کشور تبدیل خواهند شد.»
اعتبار مهار بیابان کرایه 2 ماه تانکر آب هم نمیشود!
شیرزاد نجفی، رئیس اداره منابع طبیعی دهلران همانجا گفت: «30میلیون تومان کل اعتبار استانی است که برای مهار بیابان در منطقه دهلران در نظر گرفته شده بود اما متأسفانه از این میزان هم فقط 18میلیون تومان تأمین شد. آیا با این اعتبار میشود 140 هزار هکتار کانون فرسایش بادی را مهار کرد؟ این حتی کرایه تانکر آب در 2 ماه هم نمیشود.» نجفی، ضمن گلایه از کمبود اعتبار افزود: «ما از یکسو با کمبود اعتبار، تجهیزات و امکانات برای حفاظت و احیا مواجهایم از سوی دیگر متولیان طرحهای اجرایی آب، راه، گاز و نفت باعث تخریبهای گسترده در اراضی ملی و طبیعی میشوند. در عین حال با همه این مشکلات توانستهایم با تثبیت شنهای روان و نهالکاری 150هکتار در منطقه صمانه و 180هکتار در حسنقندی، مانع مهاجرت 110خانوار روستایی شویم. دهلران کانون اصلی بحران فرسایش است ما انتظار داریم پیش از آنکه دیر بشود مسئولان با تخصیص اعتبار مانع از بروز فاجعه در منطقه شوند.»
درخواست فرماندار
«اجرای طرح بزرگ مهار بیابان در 400هکتار در حاشیه جاده مهران- دهلران به طول 15کیلومتر»، «غرس نهال در 12هکتار»، «نهالکاری حاشیه جاده گمرک به طول 11کیلومتر» برخی از طرحهایی بود که در منطقه مهران، مورد بازدید خبرنگاران واقع شد. طرحهایی که نشان میداد مسئولان منابع طبیعی بهرغم تنگناهای مالی و اعتباری با چنگودندان موفق به اجرای آن شدهاند. این نکتهای بود که فرماندار مهران، در حاشیه بازدید خبرنگاران از این طرحها بر آن تأکید کرد و گفت: «مسئولان منابع طبیعی استان از هیچ تلاشی برای صیانت از منابع طبیعی و اجرای طرحهای مهار بیابانزایی دریغ نمیکنند. البته مسئولان استان بهویژه استاندار عنایت ویژهای به منابع طبیعی دارند و منابع طبیعی را اولویت اول میدانند.»
ولیالله حیاتی با اشاره به اینکه سالانه 5میلیارد دلار کالا از مرز مهران به خارج از کشور صادر میشود نیز 12میلیون زائر با گذر از این منطقه مرزی به زیارت عتبات عالیات نایل میشوند، خواستار توجه بیشتر مسئولان ارشد کشور به این منطقه محروم شد و تأکید کرد: «مهران و بهطور کلی ایلام یکی از مبادی اصلی ورود گردوغبار به کشور است از اینرو، انتظار داریم سیاستگذاران در برنامهریزیهای کلان، اعتبار و بودجه بیشتری را برای رفع مشکلات این منطقه محروم بهویژه تثبیت شن و اجرای طرحهای بیابانزدایی استان اختصاص دهند.»
مرگ بلوطها از نگاه مسئولان
پارک جنگلی چغاسبز، منطقهای بود که مسئولان منابع طبیعی برای نشاندادن بلوطهای خشک شده انتخاب کرده بودند. گردوغبار روزگذشته کمی فروکش کرده بود و جمع خبرنگاران بر فراز تپهای جنگلی در چغاسبز ایستاده بودیم و مسئولان منابع طبیعی چگونگی خشک شدن بلوطها را توضیح میدادند. درست همان جایی که ما ایستاده بودیم در افق دیدمان، 2 نوار عریضی از منطقه جنگلی را پاکتراشی کرده بودند؛ یکی برای احداث کمربندی شهر که به گفته مدیرکل منابع طبیعی نه تنها برای کاهش ترافیک شهر ضروری بود که ساخت آن مانع توسعه شهر به داخل رویشگاههای جنگلی میشد (توجیهی برای تخریب رویشگاههای جنگلی!!).
این همان کنارگذری است که چند سال پیش رسانهای شد و با وجود هشدار و مخالفتهای کارشناسان منابع طبیعی براساس تفاهمنامهای که میان اداره راه و ترابری و مقامات ارشد سازمان جنگلها و مراتع به امضا رسید و ساخت آن در دستور کار قرار گرفت. مدیرکل وقت دفتر امور منابع جنگلی سازمان جنگلها در آن روز میزان تخریبها را بالغ بر 70هزار بلوط اعلام کرد؛ رقمی که مدیرکل منابع طبیعی استان در جمع خبرنگاران آن را به کمتر از 6هزار اصله کاهش داد و معاون مناطق خشک و نیمهخشک سازمان نیز برآن صحه گذاشت.
هر چه هست اکنون این کنارگذر چون وصلهای ناجور بر پیشانی رویشگاههای بلوط در ایلام خودنمایی میکند. اما تخریبها فقط به کنارگذر محدود نشده که درست در مجاورت کنارگذر نوار دیگری از رویشگاههای بلوط پاکتراشی شده تا خط انتقال آب از آن گذر کند... ما برای تهیه گزارش از خشکیدگی بلوطها به منطقه رفته بودیم.... بلوطها از یکسو، قربانی گرمای هوا، ریزگرد و کمآبی شده بودند و از سوی دیگر، آفت و قارچ نفسشان را به شماره انداخته بود. حتی آماری که خود مسئولان اعلام کردند نگرانکننده بود. براساس این آمار، 64هزار هکتار از مساحت رویشگاههای جنگلی زاگرس بر اثر خشکیدگی با خطر جدی مواجه است. کل مساحت جنگلهای استان ایلام بالغ بر 641هزار هکتار- با گونه غالب بلوط- تخمین زده میشود و این یعنی 10درصد از این رویشگاهها دچار خشکیدگی شدهاند.
مدیرکل منابع طبیعی ایلام در اینباره گفت: «طی 2سال گذشته، معضل «خشکیدگی بلوط» ردیابی و با کمک سازمان جنگلها و مشارکت استادان داخلی و خارجی بررسی شد. نتیجه بررسیها نشان داد گردوغبار، بهرهبرداری بیرویه، تغییر اقلیم، و کمبود شدید نزولات جوی باعث خشکشدن 10درصد از جنگلهای استان شده و در حال حاضر، عملیات آبخیزداری برای تأمین آب و حذف پایههای قطع شده بهعنوان 2راهکار در حال اجراست. ضمن آنکه طی سفر استانی هیأت دولت 30میلیارد تومان مصوبه برای احیا اختصاص یافته است که درصورت تأمین این اعتبار، بخش عمدهای از مشکلات احیا برطرف میشود.»
وی در بخشی از سخنان خود به معضل گردوغبار اشاره کرد و گفت: «گردوغبار از دیماه هر سال شروع میشود و تا شهریور ادامه مییابد. این معضل از سال87 به بعد جهش ناگهانی داشته بهطوری که در سال گذشته مردم استان با 82 مورد گردوغبار، مواجه بودهاند.» به گفته وی، حجم گردوغبار طی 3روز در هر متر مربع 45 گرم ارزیابی شده که این نشان از حجم بالای ریزگرد در منطقه دارد.
بازدار شمار دام در مراتع استان را 5برابر بیش از حد مجاز اعلام کرد و گفت: «از یکسو، دام غیرمجاز رمق رویشگاههای استان را گرفته از سوی دیگر، 456 روستا با 11345 خانوار جنگلنشین فشار مضاعفی بر جنگلهای استان وارد میکند بهخصوص
کشت زیر اشکوب جنگل، جنگلهای منطقه را با تهدید جدی مواجه کرده است. کمبود اعتبار، تجهیزات و نیروی انسانی معضلات دیگری است که با آن دست به گریبانیم؛ برای نمونه به ازای هر 30هزار هکتار یک نفر نیروی حفاظتی در اختیارداریم در حالی که براساس استانداردهای جهانی به ازای هر 2500هکتار باید یک نیروی حفاظتی وجود داشته باشد.»
هنوز مشخص نیست
مهندس پرویز گرشاسبی، معاون مناطق خشک و نیمهخشک سازمان جنگلها و مراتع که در این سفر اصحاب رسانه را همراهی میکرد، با اشاره به اینکه هنوز علت مرگ بلوطها مشخص نشده است، از زاویه دیگری به بررسی این معضل پرداخت: «مرگ بلوطها مربوط به 2سال اخیر نیست بلکه طی یک پروسه زمانی 10ساله اتفاق افتاده و ظرف 4سال اخیر شدت بیشتری گرفته است. در حال حاضر، کمیتهای از بهترین آفتشناسان و جنگلشناسان علت مرگ بلوطها را در دست بررسی دارد براین اساس، تا اعلام نتایج بررسی این کمیته نمیتوان اظهار نظر قاطعی در این زمینه کرد؛ اما آنچه مسلم است خشک شدن 185هزار بلوط است که عواملی نظیر مدیریت نادرست، از دست رفتن خاک بهدلیل چرای بیرویه دام و فقر خاک ناشی از زراعت، در بروز آن مؤثر بوده است.»
بی توجهی به رویشگاههای خارج از شمال نکته دیگری بود که گرشاسبی به آن اشاره کرد و گفت: «جنگلهای خارج از شمال تا 5 سال پیش چندان مورد توجه سازمان جنگلها نبود در نتیجه اعتباری برای آن در نظر گرفته نمیشد. به همین دلیل است که با وجود وسعت 6میلیون هکتاری عرصههای جنگلی زاگرس حتی یک ایستگاه تحقیقاتی مرتبط با بلوط در این عرصهها وجود ندارد؛ علت کمبود دانش ما نسبت به جنگلهای زاگرس هم ریشه در همین رویکرد غلط دارد.»
گرشاسبی وجود 4میلیون پروانه چرای دام در رویشگاههای زاگرس را یکی از مشکلات اصلی این عرصهها دانست و گفت: «مشکل منابع طبیعی مشکل اعتبار نیست؛ مشکل اصلی مدیریت است. مادامی که یک استراتژی بلندمدت نداشتهباشیم وضعیت منابع طبیعی روند مثبتی نخواهد داشت. برای رفع مشکلات موجود باید سند راهبردی درازمدت تنظیم شود تا مشی سازمان قائم به فرد نباشد. سندی که در آن خواستههای مرتعدار و دامدار، کشاورز و بهرهبردار هم لحاظ شده باشد. ما فراموش کردهایم که برنامهریزی موفق یک برنامهریزی دو سویه است بهطوری که در آن هم خواستههای دولت و هم خواستههای بهرهبردار با همه ظرافتهایش در نظر گرفته شدهباشد.
این حلقه مفقوده مدیریت منابع طبیعی است که متأسفانه طی سالیان سال از آن غفلت شده است. بدیهی است با تدوین و اجرایی شدن چنین برنامهای (سند راهبردی)، فعالیتهای سازمان با عوض شدن یک مسئول اجرایی دگرگون نخواهد شد. در خلأ چنین سندی است که دریاچه ارومیه با سدسازی به وضعیت اسفبار امروز مبتلا میشود و طرحهای سدسازی که از آنها بهعنوان نماد توسعه یاد میشود به جای آبادانی، ویرانی در پی میآورد تا آنجا که مدیرکل منابع طبیعی استان آذربایجانغربی به تازگی اعلام کرد که بهدلیل خشک شدن دریاچه ارومیه 100هزار هکتار به عرصههای کویری این استان افزوده شده است.»
گرشاسبی هر چند از تنگناهای مالی و اعتباری سخن به میان آورد اما در عین حال به نکته قابل تاملی در بخش تأمین اعتبار اشاره کرد، نکتهای که میتواند بهعنوان راهکاری برای رفع تنگناهای اعتباری سازمان جنگلها کاربرد داشته باشد. وی میگوید: «براساس قانون افزایش بهرهوری، 100درصد وصولیهای خزانه از محل فروش زمین، نهال، تخلف، عوارض پروانه چرای دام باید به منابع طبیعی بازگردد کمااینکه در سالجاری 2میلیارد و 850میلیون تومان از محل درآمدهای ناشی از تخلفات در عرصههای ملی و طبیعی و واگذاری این عرصهها پس از واریز به خزانه به سازمان جنگلها و مراتع اختصاص یافته که قرار است صرف کاشت نهال در دامنه البرز جنوبی شود.»
معاون مناطق خشک و نیمهخشک سازمان جنگلها و مراتع، با توجه به معضل گردوغبار در ایلام هم گفت: «براساس طرح جامع گرد وغبار قرار است طی 5 سال 100هزار هکتار از کانونهای گردوغبار در عراق با هدف آموزش عراقیها مهار شود، درصورت تصویب این طرح، اعتبار لازم را وزارت امور خارجه تأمین خواهد کرد.»
وی مساحت کانونهای گردوغباردر عراق را 730هزار هکتار عنوان کرد و گفت: «مشکل اصلی، ممانعت ترکیه از حقابه دجله و فرات است. همچنانکه افغانها مانع ورود حقابه هامون شدهاند درحالی که در هر ثانیه باید 28متر مکعب آب وارد هامون شود.»
نظری متفاوت مهندس فریبرز غیبی، مدیرکل دفتر امور منابع جنگلی سازمان جنگلها، معتقد است: «10درصد از بلوطها دچار آفتزدگی و نوعی قارچ شده و 33درصد در معرض خشکیدگی قرار گرفتهاند.»
غیبی در توجیه این گفته خود تصریح میکند: «3عامل در خشکیدگی بلوطها مؤثر بودهاند: «عامل مستعد کننده» که کهنسالی، کوبیدگی خاک، چرای بیرویه دام و بهرهبرداری را شامل میشود. عامل «شروعکننده» که ریزگرد، خشکسالی، تغییر اقلیم، سوسکهای برگخوار را دربرمیگیرد و باعث تضعیف درخت میشوند و سرانجام سوسکهای چوبخوار بهعنوان «عامل مشارکتکننده» با سوراخ کردن درخت و نفوذ قارچ به داخل آن، مرگ درخت را رقم میزنند.» وی با وجود بحرانی بودن وضعیت رویشگاههای بلوط در ایلام اطمینان خاطر میدهد که میتوان درختان خشکیده را احیا کرد: «اگر آفت و بیماری به ریشه درختانی که در معرض خشکشدن هستند نرسیده باشد میتوان با اصلاح و پرورش و با تکثیر غیرجنسی آنها را نجات داد.»
مدیرکل دفتر امور منابع جنگلی در بخشی از سخنان خود از مشکلات و موانع موجود بر سر راه صیانت و حفاظت از رویشگاههای زاگرسی سخن به میان آورد و گفت: «برای نخستین بار در سال75 طرحهایی بهعنوان مدیریت منابع جنگلی و طرحهای احیا و غنیسازی جنگلهای خارج از شمال در دستور کار قرار گرفت و در پی آن، در سال 82، طرحهای صیانت از جنگلهای زاگرس آغاز و بخشی از این رویشگاه در سطح 20هزار هکتار تحت پوشش مدیریت قرار گرفت. همزمان در سال82 مطالعاتی درباره مدیریت این رویشگاهها انجام شد.
مطالعاتی که نشان میداد مدیریت رویشگاههای زاگرس به سالانه 90میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد. این اعتبار اگر تأمین میشد طی 20سال میتوانستیم جنگلهای زاگرس را مدیریت کنیم، اما با وجود اهمیت این رویشگاهها، تنها یکدوازدهم اعتبار مورد نظر یعنی 6میلیارد تومان تأمین شد. علاوه براین، تاکنون اعتبارات تخصیص یافته از محل مصوبات استانی محقق نشده و بر تنگناهای مالی و مشکلات موجود دامن زده است.»
غیبی، گلایههای مشفقانه خود را با این گفته به پایان میبرد: «انتظار میرود مسئولان با چارهاندیشی، سازوکاری فراهم سازند که براساس آن، وابستگی معیشتی جنگلنشینان و بومیان حاشیه جنگل به رویشگاههای جنگلی کاهش یابد تا با مدیریت و اجرای طرحهای جنگلداری، زمینه احیا و بازسازی جنگلها فراهم شود.»