در این میان رسانههای جمعی نقشی تأثیرگذار در توسعه فرهنگ شهروندی دارند. شهرنشینان برای اینکه تبدیل به شهروند شوند باید یکسری اطلاعات و آموزشهای لازم را دریافت کنند که این امر فقط با حضور رسانهها ممکن میشود. در این ارتباط برای بررسی وضعیت ارتباط شهروندان و رسانهها قرار است سمینار رسانه و آموزش شهروندی در روزهای 9 و 10خرداد ماه در تهران برگزار شود. به همین منظور یکی از پیشنشستهای این سمینار با حضور دکتر علیرضا دهقان مدیر گروه ارتباطات دانشگاه تهران، دکتر علیاصغر محکی قائممقام روزنامه همشهری، مهندس محمد مشاری مدیر کل اداره آموزشهای شهروندی شهرداری تهران و مهندس محمدرضا رستمی دبیر همایش رسانه و آموزش شهروندی در محل سالن اجتماعات روزنامه همشهری برگزار شد که میخوانید.
- آقای دکتر دهقان نظر شما درباره فضای کنونی رسانههای کشور چیست؟
زمانی که از فضای رسانهای صحبت میشود باید تمام رسانههای صوتی، تصویری، چاپی و به تازگی اینترنتی از قبیل سایتهای خبری، وبلاگها، روزنامههای الکترونیک و آنچه شبکههای اجتماعی گفته میشود را درنظر گرفت. هر کدام از این رسانهها نیز از جهت تعداد مخاطب و اعتمادی که به هر یک از این رسانهها میشود و حتی نوع مخاطبی که میتوانند داشته باشند، جایگاه متفاوتی در جامعه دارند؛ رسانه تلویزیون یا رادیو پوشش وسیعی دارند. مخاطب آنها هم عام است و همه گروههای اجتماعی بهخصوص آنهایی که از نظر فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در سطح پایینتری هستند در این زمره قرار میگیرند که البته اینها ویژگی تلویزیون است.
در مقابل میبینیم که روزنامهها مخاطب بسیار کمتری دارند اما مخاطبانی دارند که از سطح فرهنگی، علمی و اجتماعی بالاتری هستند چراکه روزنامه مخاطبی میخواهد که از سطح دانش بالاتر و مطالعات بیشتری برخوردار باشد. پس از آن نیز شبکههای اجتماعی اینترنتی یا سایتهای خبری و پایگاههای اطلاعرسانی، رسانههایی هستند که مخاطبان فرهیخته و البته جوانتری در مقایسه با روزنامه دارند.
بخش عمدهای از مخاطبان رسانهها را هم میتوان مخاطبان تلویزیون دانست و در رده بعد مخاطبان فضای مجازی قرارمیگیرند. در نتیجه میتوان گفت که از لحاظ مخاطب، علاقهمندان روزنامه و رسانههای چاپی در رده سوم هستند. با توجه به همین موضوع هر دام میتوانند جایگاه خود را داشته باشند و با توجه به جایگاه خود در میان مخاطبان به آموزشهای شهروندی بپردازند.
- ارزیابی شما از نظر آموزشهای شهروندی در رسانههای کشور چیست؟ رسانههای ما چه مقدار به این مسئله توجه کردهاند؟
بهطور حتم رسانههای ما به اندازه لازم در این حوزه کار نکردهاند. انتظار ما خیلی بالاست و نقطهای که میخواهیم به آن برسیم اشباعشدنی نیست که البته شاید هرگز هم نتوانیم به آن برسیم، اما قدمهایی در این زمینه برداشته شده و کارهایی صورت گرفته است؛ بهعنوان مثال روزنامهای مانند همشهری که روزنامهای شهری است و جنبه اطلاعات همگانی مربوط به شهر را بهعنوان سیاست تحریریه خودش تعیین کرده از جهاتی موفقیتهای زیادی داشته. در حال حاضر جهتگیری غالب روزنامههای کشور سیاسی- اقتصادی است و نگاه آنها غلبه محتوای صفحات سیاسی در روزنامههاست. اما با نگاهی به صفحات روزنامه همشهری میبینیم که این روزنامه در توجه به موضوعات شهری توفیقات خوبی داشته که از جنبههای مختلف میتوان به آن نگاه کرد. در روزنامه همشهری میبینیم که اخبار شورای شهر، خدمات شهری، ترافیک و... بارز است که در رسانههای دیگر چنین مواردی را نمیبینید.
اگر بگوییم که یکی از کارکردهای دیگر روزنامهها ایجاد فضای نظارت برای شهروندان است تا آنها بدانند که چه اتفاقاتی در حال روی دادن است، روزنامه همشهری از این جهت نیز این کارکرد را دارد و مردم میفهمند که در شهر چه خبر است. موضوع دیگر که رسانهها به لحاظ کارکردی میتوانند داشته باشند مرتبط به انتقال فرهنگی است که باز هم این مسئله را در روزنامه همشهری میبینیم. اگر قرار باشد بحث سرگرمی یا آنچه روزنامهنگاران از آن بهعنوان خبر نرم یاد میکنند را نیز مورد توجه قرار دهیم میتوانیم چنین چیزی را در اخبار صفحه آخر همشهری و گشتی در دنیای خبرها بخوانیم. ضمن اینکه با استفاده از همین ستون میتوان آموزشهای شهروندی را در قالب اخبار سرگرمکننده به مخاطب ارائه داد. با توجه به همین ملاحظات، روزنامه همشهری جایگاه متفاوتی نسبت به روزنامههای دیگر دارد.
- چرا روزنامههای دیگر کمتر به موضوعات شهروندی میپردازند؟ آیا میتوان گفت که تعداد مخاطب یا هزینههای اقتصادی مانع از این امر میشود؟
فکر میکنم در این زمینه هر 2مورد اقتصادی و سیاسی دخیل هستند. بسیاری از روزنامههای ما نگاه سیاسی دارند و به لحاظ مشی فعالیت و سیاستگذاری بهدنبال ارائه اخبار فرهنگی و آموزشهای شهروندی نیستند بلکه بیشتر بهدنبال اقناع سیاسی شهروندان هستند. به اضافه اینکه وجه اقتصادی نیز مد نظر است؛ یعنی زمانی که بسیاری از روزنامهها نمیتوانند به شمارگان بالایی دست پیدا کنند در نتیجه نمیتوانند مخاطب زیادی داشته باشند که نتیجه آن هم کاهش صفحات و موضوعات مختلف است و به خصوص در مورد محتواهای خاص که هزینه داشته باشد، برای روزنامهها مشکل میشود. شاید تولید محتوای سیاسی با مراجعه به سایتهای خبری یا گفتوگوهای تلفنی برطرف شوند اما محتواهای خاص که به راحتی در دسترس نیستند هزینه بر است چراکه باید خبرنگاران متخصص این حوزه برای تهیه اخبار کار کنند؛ یعنی شرایطی مانند روزنامه همشهری برای دیگر رسانهها فراهم نیست.
- با توجه به مواردی که اشاره کردید، دو موضوع دیگر مطرح میشود: آیا مخاطب در انتخاب روزنامه گرایش به رویکردهای سیاسی دارد یا از روزنامههای اجتماعی هم استقبال میکند؟ سؤال دوم هم اینکه اگر تولید محتواهای خاص بالا باشد باید چه سیاستی را در نظر گرفت تا روزنامههای دیگر هم به سمت تولید چنین محتواهایی بروند؟
بحث اولی که اشاره کردید جالب است؛ یعنی بدانیم که انتظار مخاطب از روزنامه چیست. شاید مخاطب ما نیاموخته باشد که روزنامهها هم از لحاظ سرگرمی میتوانند به ایفای نقش بپردازند. مخاطبان ما نیاموختهاند که از طریق روزنامه میتوانند آموزههای مهمی در ارتباط با زندگی بهتر شهروندی یا آپارتماننشینی یادبگیرند که در زندگی روزمره آنها تأثیرگذار باشد. حتی وقتی که مخاطبی صفحات حوادث روزنامه را میخواند از نظر شگفتانگیز بودن و ارضای حس کنجکاوی خود آن را میخواند و بهدنبال آن نیست که از همین اخبار موارد اجتماعی را یاد بگیرد. البته شاید افراد با خواندن چنین اخباری برخی موارد را آموزش ببیند اما حقیقت این است که این یادگیری ناخودآگاه و غیرمستقیم است و برای آن برنامهریزی نشده است؛ یعنی مخاطب قصد ندارد که به صورت خودآگاه از این اخبار موردی را بیاموزد تا برای حفاظت از خودش به کار ببندد. از نظر من انتظارات مخاطبان، اخبار سیاسی، اقتصادی و آگاهی است.
اما درباره موضوع دوم باید عرض کنم که یک جنبه مربوط به فضای عمومی است و دیگری مربوط به سازمان روزنامهها و تخصصی کار کردن آنهاست. اگر بخواهیم فضای عمومی را درنظر بگیریم باید به سواد عمومی مردم و اینکه چقدر از مردم تمایل به خواندن دارند نیز توجه کنیم که این امر طبق آمار ارائه شده خیلی رشد نکرده است. وجه دیگر که به درون سازمانهای رسانهای مربوط میشود بحث اقتصادی است؛ یعنی اینکه رسانهها و بهطور کلی محصول فرهنگی در کجای سبد فرهنگی خانوادهها قرار دارد.
خانوادهها اول به فکر مواردی مانند مسکن، پوشاک، تحصیلات، تغذیه، تفریح و پس از موارد اینچنینی بهدنبال مطالعه و خواندن هستند. ضمن اینکه درصورت استفاده از رسانه بهدنبال رسانه مجانی مانند تلویزیون هستند. روزنامهها باید بدانند که انسان شهرنشین به جز نیازهای سیاسی و اقتصادی چه نیازهایی درباره زندگی شهری دارد تا به آنها هم بپردازند و از این طریق اگر مخاطبی جذب شود روزنامهها میتوانند به اهداف اصلی خود که همان کار سیاسی است نیز برسند.
- آقای مهندس مشاری، دکتر دهقان به مواردی اشاره کردند که در حوزه کاری شما قرار میگیرد. بحث نبود و کمبود محتواهای مرتبط با آموزش شهروندی یکی از دلایلی است که باعث میشود رسانهها کمتر وارد این حوزه شوند. شما بهعنوان مدیر کل اداره آموزشهای شهروندی چه برنامهای در این ارتباط دارید و چه اقداماتی صورت گرفته است تا با بقیه روزنامهها نیز در این حوزه در ارتباط باشید؟
دکتر دهقان به موارد بسیار قابل توجهی اشاره کردند. شاید یکی از مهمترین موارد فراموش شده و علل اصلی در این حوزه موضوع ارتباط نداشتن متولیان آموزش شهروندی با رسانههای موجود در این حوزه باشد که البته نبود این ارتباط هم از نظر نداشتن محتوای مناسب و بیان اولویتهای این حوزه و هم از نظر اطلاعرسانی مناسب است. در یک نگاه کلی، فعالیتهای صورت گرفته در حوزه اداره کل آموزشهای شهروندی شهرداری تهران نشانگر توجه دقیق و معنادار شهرداری تهران به این موضوع است و به فراخور حال از نظر اجرای برنامه و تهیه لوازم مورد نیاز نیز اقدامات ارزشمندی صورت گرفته است اما بهدلیل نبود ارتباط ذکر شده با رسانهها این موارد هیچگاه در شهر پراکنده نشده تا مردم هم از آنها اطلاع پیدا کنند. شاید این مورد هم بیشتر به نگاه مدیران رسانهها بازگردد؛ یعنی چنین نگاهی برای آموزش شهروندی در نگاه مدیران این رسانهها شکل نگرفته است.
زمانی هم که این نگاه نباشد و تعامل صورت نگیرد مطرح میشود که محتوا هم تولید نشده است درصورتی که ما بهعنوان بخش مسئول این را اعلام میکنیم که محتوای مورد نیاز که از پشتوانه علمی خوبی هم برخوردار است، تولید شده و حتی میتوان آنها را مورد بررسی نیز قرار داد. از همین رو من مشکل اصلی را نبود ارتباط با رسانهها و نگاه مدیران رسانهها میدانم.
اغلب مدیران رسانهها خودشان بهعنوان شهروندان این شهر با مشکلات موجود در زندگی شهری روبهرو هستند و آنها را لمس میکنند، اما این حس و درکی که از فرهنگ شهروندی دارند هیچگاه این نیاز را در آنها تحریک نکرده است که بهدنبال تبیین این آموزشها حتی در رسانه خودشان با هر ویژگی و هر مخاطبی باشند.
مورد دیگر نیز این است که متأسفانه برخی از رسانهها در مواجهه با ما بهعنوان متولیان این مسئله نگاه تبلیغاتی و تجاری دارند. این امر برای ما نیز مشکل ساز است چراکه نمیتوانیم در رسانه حضور مؤثر و مفیدی داشته باشیم. نگاه ما این است که یک کار آموزشی و فرهنگی باید یک حرکت مستمر و دنبالهدار باشد، اما متأسفانه در مطبوعات زمینه آماده شده برای یک حرکت مستمر را ندیدهایم و اگر هم ما متقاضی یک امر آموزشی در یک رسانه باشیم بهدلیل اینکه عنوان ما شهرداری است باید هزینه این آموزش را بپردازیم؛ یعنی رسانههای دیگر این طور در نظر میگیرند که چون این امر مربوط به شهرداری یا هر نهاد دیگری است، در نتیجه باید هزینه خود را نیز بپردازد. این هم یکی از چالشهای پیش روی ماست چراکه ما را سفارش دهنده این حوزه میبینند و نتیجه آن نیز حضور کمرنگ ما در رسانههاست.
اداره کل آموزشهای شهروندی امسال بهدنبال تحقق شعار «تهران، شهر آموزش دهنده» است. بهنظر ما یکی از الزامات و ابزار تحقق این شعار استفاده صحیح از تمام منابع، فضاها و اماکن موجود در شهر است.
- جناب دکتر محکی، روزنامه همشهری از جمله روزنامههایی است که به مسائل شهروندی پرداخته است. شما بهعنوان استاد دانشگاه و نیز قائم مقام مدیرعامل این روزنامه درباره آموزشهای شهروندی چه نظری دارید؟
مطبوعات در دسته رسانههای مکتوب قرار میگیرند که تقریبا از لحاظ تاریخی از سابقه بیشتری برخوردارند اما اگر بخواهیم به جایگاه و نفوذی که با توجه به سابقه باید داشته باشد توجه کنیم باید بگویم که فعلا رسانه غالب در دنیا تلویزیون و بعد از آن نیز فضاهای مجازی است. استفاده از روزنامه نیاز به یکسری از حداقلها دارد که در این باره میتوان به سواد، فرهنگ، شرایط اقتصادی و مواردی از این قبیل اشاره کرد. همه این موارد موجب شده است که مخاطبان روزنامه تفاوتهایی با مخاطبان دیگر رسانههای جمعی مانند رادیو و تلویزیون داشته باشند.
در واقع اگر ما فرایند انتشار پیام را چند مرحلهای بدانیم در این امر در مورد رسانههایی مانند رادیو و تلویزیون سادهسازی شده و از عناصر بصری و جذاب استفاده میشود. اما در مورد مطبوعات زمانی که مردم میخواهند دادههای ارائه شده از سوی رادیو و تلویزیون را با واقعیت عینی انطباق بدهند به نخبگانی مراجعه میکنند که مصرفکننده اصلی مطبوعات هستند و البته در بین مصرفکنندگان نشریات، مخاطبان تودهوار را هم داریم. در کشور ما فرهنگ شفاهی بیشتر مورد نظر است به نحوی که هیچ زمان نتوانستهایم حتی در مقایسه با کشورهای همسایه به تیراژ قابل قبولی برسیم. دوم اینکه تحت سلطه و سیطره رسانههای صوتی و تصویری نوعی تغییر ذائقه در مخاطبان روی داده به نحوی که انتظار دارند زمانی که به مطبوعات هم مراجعه میکنند مطالب کوتاه و همراه با آمار، تصویر، جدول و... را دریافت کنند.
علاوه بر اینها در فضای رسانهای فعلی و رقابتی که بین آنها وجود دارد میبینیم که وضعیت مطبوعات آنچنان که باید خوب نیست؛ یعنی حتی وضعیت طوری شده که برخی مطبوعات روی رسانههای دیجیتال خود کار میکنند. هزینههای تولید، تهیه و چاپ مطالب نیز به شکلی شده است که در مقایسه با رسانههای دیگر نمیتوان روی درآمدهای مطبوعات حساب کرد. البته درباره همین موضوع نیز باید یکی دو روزنامه را متمایز کرد و سایر مطبوعات وابسته به نهادهای اقتصادی و سیاسی هستند که همین امر موجب میشود استقلال حرفهای آنها تحتتأثیر قرار بگیرد و اگر یک رسانه بخواهد در حوزه موضوع جلسه ما و آموزشهای شهروندی تأثیرگذار باشد باید بسترهای مساعدی وجود داشته باشد.
در چنین وضعیتی کمکم روزنامهها هم به سمت سازگاری با وضع موجود پیش میروند. در حال حاضر وضعیت رسانهها در کشور ما بهدلیل نظام توقع و انتظار مسئولان و مدیران که در یک بستر تاریخی طولانی شکل گرفته بهعنوان یک ابزار تبلیغی باید چهرهسازی کند و برای آنها مشروعیت کسب کند، در نتیجه مخاطب هم پول نمیدهد تا تبلیغات خریداری کند. زمانی که نظام توقعات در ساخت کلی نظام اجتماعی تنظیم نشده باشد مطبوعات به سمت همسازی با نظام موجود میروند و در این حالت هم اعتماد عمومی مخاطب را از دست میدهند. این یک آفت است که متوجه بسیاری از کشورهایی است که استفاده از رسانه در آنها نهادینه نشده است.
آقای دکتر دهقان اشاره کردند که مطبوعات در داخل کشور ما بهعنوان خانه احزاب عمل میکردند و اگر روزنامهای بیاید مسائل اقتصادی، شهری، فرهنگی و... را منتشر کند با استقبال مردم مواجه میشود اما نادیده نگیرید که باید فشار زیادی را از ساختاری تحمل کند که انتظار دارد این رسانه وارد فضاهای سیاسی هم بشود. این مشکل از دیرباز در جامعه وجود داشته و دارد.
نکته دیگر مربوط به افرادی است که وظیفه پیامرسانی را در رسانهها بر عهده دارند. متأسفانه ضعف حرفهای در آموزشها و مسائل مربوط به وابستگی اقتصادی و مدیریت رسانهها و نیز تقویت نشدن سواد رسانهای مخاطبان دست به دست هم داده و یک شرایط سلطهپذیری را در ذهن مخاطبان ما تداوم بخشیده است. رسانههای ما فکر میکنند که با یک مخاطب یکپارچه و همگون روبهرو هستند. ترکیب موزائیک فرهنگی مخاطبان ما به شکلی است که برای هر قشری از مخاطبان باید نسخه منحصر به فرد خود را داشته باشیم اما میبینیم که همه صفحات، مطالب و اخباری که در رسانههای ما کار میشوند یک شکل هستند. نکته دیگر مربوط به تعامل حوزه رسانه و حوزه قدرت میشود. با فرض درک آموزش شهروندی از سوی مدیران دستگاهها و سازمانهای متولی، باید ببینیم شیوه عمل آنها برای تغییر شرایط موجود صحیح است؟
- از نظر شما آموزشهای شهروندی چه زمانی میتوانند در جامعه اثرگذار باشند؟
نتایج تحقیقات و مطالعات نشان میدهد آموزش شهروندی زمانی مؤثر واقع میشود که شهروندان با در نظر گرفتن تفاوتهای فرهنگی، در ایدهپردازی، برنامهریزی، اجرا و ارزیابی نقش داشته باشند. اما نکته دیگر این است که متأسفانه دستگاههایی مانند صدا و سیما، وزارت ارشاد، سازمان تبلیغات و... در حوزه آموزش شهروندی به صورتی غیریکپارچه، غیرمنسجم، غیرهمافزا و به صورت جزیرههایی جدا از هم کار میکنند درصورتی که قرار است همه ما یک جامعه یکپارچه باشیم. بعد از این کار، همه ما گزارش عملکرد هم میدهیم که ما چنین کردهایم اما میبینیم که این جزیرههای جداگانه نمیتوانند در جامعه یکپارچه ما کاری صورت دهند و نیازهای مردم را تأمین کنند.
اگر در وضعیت فعلی رسانهها را به 2 دسته بزرگ و کوچک تقسیم کنیم، رسانههای کوچک ویژگیهایی دارند که بهعنوان یک فرصت برای کارگزاران امور رسانهای در حوزه آموزش شهروندی میتوانند نقشآفرینی کنند. در مقابل رسانههای بزرگ به مخاطب بهعنوان یک سوژه منفعل نگاه کرده و با او ارتباط یکسویه برقرار میکنند. در رسانه بزرگ پیام براساس دستورالعملی که از بالا بسته شده عمل میکند و سطح مشارکت مخاطب پایین است، همچنین برد رسانه بزرگ، ملی و بینالمللی است و نهایتا انتظار از یک رسانه بزرگ این است که تبلیغ و چهرهسازی کند و اقدامات نهاد قدرت را مشروعیت ببخشد اما مخاطب در رسانه کوچک نقش فعال در تولید، انتشار و ارزیابی پیام دارد و مخاطبان آن با هم در ارتباطند.
رسانه کوچک آگاهساز و پویاست، پیام آن برخاسته از نیاز مخاطب است، برد آن محلی و منطقهای است و در کسب حداکثر اعتماد و مشارکتجویی میکوشد. ما بهعنوان یک کشور انقلابی باید ساختار رسانه بزرگ و تجویزی عمل کردن و بالا به پایین آمدن را کنار بگذاریم و به سمت رسانه خرد، محلی و کوچک، رسانههای مشارکت جو و مشارکتپذیر که میتوانند در حوزه آموزش شهروندی نقش خوب و مؤثری داشته باشند، حرکت کنیم.
ما در مجموعه همشهری که زیر مجموعه شهرداری است سعی میکنیم مخاطبمان را یک شکل و تودهوار نبینیم. در همین ارتباط همشهری محله وجود دارد که البته مخاطبان و شورایاریها در تولید پیام در این نشریه نقش دارند. نکته بعد اینکه سعی شده متناسب با تبدیل شهرنشین به شهروند ضمائم را در این روزنامه داشته باشیم تا این رسانه شبیه به سایر رسانههای بزرگ نباشد. بهعنوان مثال همشهری مسافر با مسافران شهری ارتباط میگیرد. یعنی ما به سمتی میرویم که سعی شده است در آن رسانه بزرگ را به رسانههای کوچک و مردمی تبدیل کنیم که ارتباط دوسویه و چندسویه با مخاطب داشته باشد.
- آقای مهندس رستمی، سمینار رسانه و آموزش شهروندی گامی در این زمینه است تا ارتباط بین مخاطب و رسانه ساماندهی شود. بفرمایید که این سمینار با چه هدفی برگزار خواهد شد و چه انتظاری از بابت تأثیرگذاری آن دارید؟
اگر ما تلاش کنیم منافع طرف مقابل را تأمین کنیم قطعا منافع خودمان هم زودتر تأمین خواهد شد. اگر رسانهها به این مورد فکر کنند و به خصوص روزنامهها و نشریات به این موضوعات بپردازند مردم نیز متوجه این امور بوده و از آنها قدردانی میکنند. همین عامل نیز موجب میشود تا مردم سراغ چنین رسانههایی بروند.
این قاعده برنده- برنده است که در سمینار رسانه و آموزش شهروندی هم براساس آن گام برداشتهایم. اگر شهرداری تهران بهعنوان یکی از متولیان آموزش شهروندی بخواهد با منابع محدود خود وارد عمل شود چندان مؤثر نخواهدبود و نیازمند بازوان و در حقیقت همکارانی است که از قدرتی فراگیر برخوردار باشند که الان این طور نیست. رسانهها میتوانند در این جهت عمل کنند. دوستان شهرداری نیز استقبال جدی از این مسئله کردهاند اما وقتی خواستیم طرح را آماده کنیم متوجه شدیم ادبیات آن حتی در دانشگاه بسیار ضعیف است به همین دلیل تصمیم گرفتیم گام اول در ایجاد مبنای تخصصی تحقیقاتی و دانشگاهی بگذاریم. اگر بخواهیم شعار شهر آموزش دهنده را دنبال کنیم، باید به رسانهها جامعتر نگاه کنیم.
در آموزش شهروندی 2 رویکرد سازمانمحور و مخاطبمحور از طریق رسانهها دنبال میشود. تاکنون بیشتر رویکرد سازمانمحور دنبال شده است که در آن هدف، تغییر رفتار اجتماعی آنگونه که ما میخواهیم و میفهمیم است. در رویکرد مخاطب محور باید به تنوع فرهنگی توجه کنیم. تهران مجموعهای از فرهنگهای متفاوت است. اگر در حوزه رسانه این تنوع فرهنگی دیده نشود قطعا مشارکت اجتماعی در ارتباط با رسانهها نخواهیم داشت. هدف رویکرد مخاطبمحور توانمندسازی شهروندان است یعنی برنامهریزی و اجرا با خود شهروندان باشد. به این منظور باید در مرحله اول از طریق پژوهشها مواردی را که از نظر شهروندان باید تغییر کند به دست آوریم.
در آموزش و تغییر رفتار 5مرحله پیش از اندیشیدن، اندیشیدن، آمادهسازی، اقدام و تأیید یک اقدام وجود دارد که وظیفه رسانه پرداختن به 3مرحله اول است. نه تنها شهروندان که رسانهها نیز با آموزش شهروندی بیگانهاند، با این تأکید که شهروندی، شهروندی فرهنگی است و متناسب با شرایط فرهنگی، اعتقادی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی میتوانیم مفاهیم و کارکردهای مختلفی را در آن ببینیم. شهرداری رسانههای مختلفی دارد اما هماهنگی، همگرایی، همسویی و انسجام در این رسانهها وجود ندارد.
برای آموزش شهروندی از طریق رسانهها پیشنهادهای زیر میتواند کمک دهنده باشد. پیشنهاد اول: به اهمیت و آموزش شهروندی برای 3گروه هدف دانشگاهها، مدیران دولتی و عمومی و شهروندان بهطور همزمان بپردازیم. دوم، تولید محتواهای قابل استفاده برای رسانههای کشور را دنبال کنیم. سوم برگزاری نشستهای هماندیشی اصحاب رسانه ماهانه برگزار شود. چهارم، مطالعات و تحقیقات میدانی شهرداری بهطور مرتب انجام شود و انتقال تحقیقات به اصحاب رسانه و تعامل با آنها صورت گیرد. پنجم، حمایت از سازماندهی روزنامه نگاری شهروندی برای حمایت از شهروندان انجام شود و ششم، مطالعات کمی و کیفی روی محتوا و عملکرد رسانهها بهطور فصلی انجام شود. همچنین نکته دیگر توانمندسازی شهروندان از نظر سواد رسانهای است. پیشنهاد ویژهام برای همشهری نیز انتشار ویژهنامه آموزش شهروندی بهطور اختصاصی و آموزش خبرنگاران ویژه در حوزه آموزش شهروندی است.