البته برآورد هزینهای که بنلادن به آمریکا تحمیل کرد، چندان ساده نیست. تخمینهایی که در مورد هزینه نبرد با بنلادن ارائه میشود دامنه بسیار وسیعی دارد که از 300 میلیارد تا چند هزار میلیارد دلار را در بر میگیرد. از آنجا که حمله آمریکا به افغانستان و عراق به بهانه مبارزه با تروریسمی رخ داد که جرقه آن در حملات یازدهم سپتامبر سال 2001 زده شد، برخی معتقدند که مسئول هزینه این جنگها که به بیش از یک میلیارد دلار میرسد هم به نوعی اسامه بنلادن است. بنابراین طبق تخمین این گروه، بنلادن هزینهای چند هزار میلیارد دلاری را برای آمریکا به همراه داشته است. اما برخی حتی از این هم فراتر میروند و عامل اصلی بحران مالی جهانی سال 2008 را اسامه بنلادن میدانند.
به اعتقاد این گروه، حملات یازدهم سپتامبر باعث شد تا مردم آمریکا دچار بیاطمینانی شوند و اقتصاد این کشور با خطر رکود مواجه شود. به همین خاطر فدرال رزرو (بانک مرکزی آمریکا) اقدام به پایین آوردن نرخ بهره کرد تا به اقتصاد رونق ببخشد. کاهش نرخ بهره و تسهیل شرایط اعطای وام مسکن باعث شد تا تقاضا برای دریافت چنین اعتباراتی افزایش یابد. رشد میزان وامهای مسکن باعث افزایش تقاضای مسکن و ایجاد حباب در بازار مسکن آمریکا شد اما با گذشت زمان، هنگامی که بسیاری از وامگیرندگان از پرداخت قسطهای خود ناکام ماندند ، کار به جایی کشید که مؤسسه مالی لمن برادرز ورشکست و ل از این نقطه بود که بحران مالی جهان بهطور علنی آغاز شد. اگر از بنلادن بهعنوان مسبب بحران اقتصادی جهان یاد شود، آنگاه هزینهای که او برای اقتصاد جهان و نه فقط آمریکا به بار آورد به هزاران میلیارد دلار میرسد.
اما گروهی هم با چنین تحلیلهایی موافق نیستند. آنها معتقدند هزینهای که بنلادن برای آمریکا داشت، تنها شامل افزایش هزینههای امنیتی و پیامدهای ناشی از آن است. یک استاد دانشگاه اوهایو آمریکا به همراه یک استاد دانشگاه نیوکاسل انگلستان در یک تحقیق گسترده هزینهای که بنلادن بر اقتصاد آمریکا تحمیل کرده است را کمی بیش از یک هزار میلیارد دلار برآورد کردهاند. این تحقیق نه تنها شامل افزایش مستقیم هزینههای امنیتی میشود بلکه هزینههای غیرمستقیم هم در آن لحاظ شده است. همچنین طی یک دهه اخیر افزایش اقدامات امنیتی فرودگاهها باعث شده تا فرایند سوارشدن به هواپیما در آمریکا 20 دقیقه بیشتر به طول بینجامد. هزینه این اتلاف وقت برای اقتصاد آمریکا 10 میلیارد دلار برآورد شده است.
اگر پذیرفته شود که بنلادن تنها یک هزار میلیارد دلار هزینه برای آمریکا به بار آورده پس سهم وی در کسری بودجه 14 هزار میلیارد دلاری دولت ایالات متحده آمریکا ناچیز خواهد بود.در هر صورت نمیتوان مخارجی که نبرد با بنلادن برای آمریکا در برداشت را بهطور دقیق مشخص کرد. حتی به سختی میتوان در این مورد اظهار نظر کرد که آیا بنلادن بهطور عامدانه قصد داشته پای آمریکا را به نبردی فرسایشی و پرهزینه باز کند تا در نهایت این کشور ورشکست شود یا خیر؟ اما آنچه با اطمینان میتوان گفت این است که اقتصاد آمریکا طی یک دهه گذشته مسیر خوشایندی را طی نکرده و نبرد با اسامه بنلادن هم در شکلگیری آن بیتأثیر نبوده است؛ مسیری که بدهی هنگفت به بار آمده از آن امروز به یکی از دغدغههای اصلی دولت آمریکا تبدیل شده است.
خبر خوب برای ایالات متحده آمریکا این است که هزینههای امنیتی این کشور طی چند سال گذشته روندی نزولی داشته و انتظار میرود با مرگ بنلادن این روند ادامه یابد اما همانطور که نویسنده نشریه تایم اشاره میکند، خبر بد برای آمریکا این است که دولت این کشور نمیتواند همانطور که بنلادن را به قعر دریا فرستاد، بدهیهای به بار آمده از نبرد با بنلادن را هم به دریا بیندازد.