از کارگردانان سینمای تجاری گرفته تا فیلمسازان معتبر و برجسته و حتی سینماگرانی که به نظر میرسد آثارشان را نه برای گیشه که برای جشنوارهها و محفلهای سینمایی میسازند همگی از اینکه فیلمشان به فروش بالایی دست پیدا کند، خوشحال میشوند.
فروش بالا جدای از بهره اقتصادی میتواند نشانهگرفتن پاسخ مثبت از مردم هم باشد؛ هرچند الزاما اینگونه نیست و هر فیلم پرفروشی را نمیتوان اثری دانست که جامعه تاییدش کرده است. میشود از فیلمهایی نام برد که سازندگانشان با فرمول «هدف وسیله را توجیه میکند» ساخته شدهاند و به هر شکلی و هر کیفیتی دنبال فتح گیشه هستند.
میشود از فیلمهایی نام برد که در شرایطی نابرابر اکران شدهاند و به هر دلیلی مورد حمایت قرار گرفتهاند تا به هر شکل ممکن خوب بفروشند. همچنین میتوان به فیلمهایی اشاره کرد که به دلایلی فرامتنی توانستهاند به گیشه پررونقی دست یابند.
با این حال، فیلم با هر تمهید و وضعیتی وقتی خوب میفروشد سازندهاش آن را نشانه تایید مردم میداند. اینکه در داوری هنری سنجش زیباییشناسانه نظرسنجی از مردم اهمیتی ندارد اصلی بدیهی است اما فیلمسازی که فیلمش از نظر منتقدان و کارشناسان نازل ارزیابی شده و در مقابل موفق به جذب تماشاگر گسترده میشود کاری به این موضوع ندارد و در نهایت هم میگوید: «من برای مردم فیلم میسازم».
میتوان این استدلال را با تمام اما و اگرهایی که پیرامونش وجود دارد پذیرفت ولی در عین حال میتوان این پرسش را نیز مطرح کرد که اگر فیلمی برای مردم ساخته میشود، چرا نقدهای منفی برتابیده نمیشود؟ و مگر نه ایناست که امکان دارد به هر دلیلی یک فیلم پرفروش مورد انتقاد واقع شود؟ و چرا باید فروش یک فیلم ابزاری باشد برای محکومیت کسانی که با هر توجیهی به دیدن یک فیلم علاقه ندارند؟ به نظر میرسد اینگونه سخنان، نه هنرمندانه است و نه اخلاقی.