سال گذشته شمقدری به کن رفت و بعد ماجرای ملاقات با ژیل ژاکوب، انتشار حرفهایش از سوی روابطعمومی معاونت سینمایی و تکذیب این اظهارات توسط ژاکوب پیش آمد. امسال هم که پس از انتقادهای گسترده بهواسطه سفر گروهی مدیران سینمایی به کن، شمقدری ترجیح داد به این فستیوال نرود، ماجرای دفاع از فیلمساز اخراجی کن پیش آمد. ای کاش متولی سینمای ایران تکلیفش را با فستیوال کن مشخص میکرد؛ اینکه کن اهمیت دارد یا نه، اگر ندارد که رهایش کنند و اگر دارد (که باتوجه به اصرار بر حضور پررنگ در بازار فیلم، چنین بهنظر میرسد) وقتی نمیتوانند هوشمندانهتر تصمیمگیری کنند لااقل شتابزده به هر اتفاقی واکنش نشان ندهند.
ای کاش این «دستپاچگی» آخر درسعبرتی شود و ای کاش انبوه مشاوران و همراهان معاون امور سینمایی تبعات نامه اخیر شمقدری به ژاکوب را بهصورت کارشناسی بررسی و نتیجهاش را هم گزارش کنند تا مشخص شود این ماجرا چه دستاوردها یا آسیبهایی را در محافل جهانی هنری برایمان داشته است. این را هم بگوییم که حواسمان به حسننیت شمقدری و علاقه صادقانهاش به پیشرفت سینمای ایران هست اما آن قول معروف کیشلوفسکی را هم نمیتوانیم فراموش کنیم که الزاما نیتهای خوب به نتایج خوب منجر نمیشود و جهنم مکانی است که با نیتهای خوب سنگفرش شده است.
امروز معاون امور سینمایی رودرروی خبرنگاران مینشیند و قطعا در مورد ماجرای کن و نامهاش به ژیل ژاکوب مورد سؤال قرار میگیرد و توضیحاتی میدهد. کاش این توضیحات حالت توجیه به خودنگیرد و شمقدری نخواهد این بازی دوسر باخت را ادامه دهد. در ماجرای اخراج فونتریه از کن بیجهت وارد بازیای شدیم که اساسا ربطی به ما نداشت؛ یک خطای استراتژیک که محتوم به شکست بود؛ مثل ماجرای ملاقات پارسال شمقدری با ژاکوب، انتشار متن مذاکرات و بعد تکذیب مدیر کن.
اگر دنبال کسب اعتباری برای سینمای ایران در محافل جهانی هستیم اجازه دهیم این اتفاق بهصورت طبیعی و توسط فیلمهایمان صورت گیرد که در طول 3 دهه بهترین سفیران فرهنگی جمهوری اسلامی بودهاند. اگر معاونت سینمایی علاقهمند به حضور باعزت و احترام سینمای ایران در محافل معتبر بینالمللی است، باید مسیر فیلمسازی بخش نخبه سینما را هموار کند؛ کاری که بنیانگذاران «سینمای نوین ایران» در دهه60 کردند و نتیجهاش را هم دیدند؛ دورانی که با فیلمهایمان در فستیوالهای معتبر حضور داشتیم نه با مذاکره و نامهنگاری.