یمن این نام را از روزگاران آبادانی و سرسبزیاش در مقایسه با دیگر کشورهای مجاور در حوزه خلیجفارس به میراث برده است. اما در یمن امروزی نه نشانی از آن سعادت و خوشبختی هست و نه از آن یمن و برکتی که اکنون دیگر تنها درنام آن نهفته مانده است.این کشور از زمان یکپارچگی شمال و جنوب در سال 1990 تاکنون روی آرامش بهخود ندیده است. در این سال علی عبدالله صالح بهعنوان رئیسجمهور و علی سالم البیض رهبر جنوبیها در سمت معاون وی قدرت را تقسیم و کشور را یکپارچه کردند. اما این وحدت 4 سال طول نکشید و منازعات بر سر قدرت میان 2چهره درگرفت و در سال 1994 علی سالم البیض بهعلت شکست خوردن در مقابل علی عبدالله صالح مجبور به گریختن از کشور شد. از آن زمان تاکنون علی عبدالله صالح در قدرت یکهتازی میکند.
اما امروز و در پی وزش نسیم انقلابهای عربی در گوشه و کنار جهان، یمنیان همگی کنارهگیری صالح و خروج او از قدرت و کشور را میخواهند. آنان از ماه فوریه گذشته تاکنون در میدان التغییر تجمع و اعتصاب و تظاهرات میکنند و از تمامی ابزارهای مسالمت آمیز برای اقناع صالح به خروج از قدرت بهره گرفتهاند اما وی تاکنون 3 بار تا پای میز امضای توافقنامه پایان دادن به بحران رفته و هربار به بهانهای زیر همه چیز زده و همه را در داخل و خارج مأیوس و در عین حال خشمگین کرده است.
صالح اکنون اما رویکرد سرکوب را شدت بخشیده است و اقدام به سرکوب خشونتبار مردم با استفاده از بمباران مناطقی از شهر صنعا و بهطور مشخص منطقه الحصبه در شمال شهر، مقر شیخ صادق الاحمر شیخ المشایخ قبیله حاشد کرده است.یمن از روز دوشنبه گذشته عملا صحنه رویارویی 2قدرت موازی سیاسی بوده است: یک سوی این معادله، صالح ایستاده است و نظامیان وفادار به وی و یک سوی دیگر فرزندان شیخ عبدالله بن حسین یعنی صادق الاحمر و 8 برادرش که اتفاقا صالح از همین قبیله است که قدرتمندترین و بزرگترین قبیله یمنی به شمار میرود.
اکنون صادق مهمترین رقیب سیاسی صالح است که همگان، از قبایل هوادارش گرفته تا کشورهای حاشیه خلیجفارس و اردوگاه غربی را به اعمال فشار بر صالح برای واگذاری قدرت فراخوانده و خود متعهد شده که صالح را پا برهنه از یمن اخراج کند.برادر صادق، حمیر Himyar تا همین فروردین ماه نایب رئیس پارلمان یمن بود اما در اعتراض به سرکوب معترضان از این سمت کناره گرفت و به صف معترضان پیوست.
سومین برادر، حسین الاحمر است که شبه نظامیان قبیلهای را برای درگیری با حوثیها در استان صعده در شمال یمن سازمان داده است.
چهارمین فرزند عبدالله بن حسین، سرمایه دار معروف یمنی حمید الاحمر است؛ وی بهعنوان فردی ثروتمند و مخالفی سیاسی، مالکیت شبکه تلفن همراه سبافون و شبکه تلویزیونی سهیل را در اختیار دارد. حمید الاحمر در تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری سال 2006، در کنار کاندیدای اپوزیسیون ظاهر شد و حمایت مالی ائتلاف مخالفان را بهعهده گرفت. روزنامه واشنگتنپست چند سال پیش نوشته بود که وی در دیدار با یک مقام رسمی آمریکایی، طرحی برای سرنگونی صالح از طریق برگزاری تظاهرات و ایجاد ناآرامی در کشور ارائه داده بود. موج اولیه تظاهرات خیابانی ضددولتی در صنعا تا حدود زیادی با هماهنگیهای ائتلاف مخالفان دولت و شبکه تلفن همراه تحت مالکیت وی از طریق ارسال پیامهای کوتاه درباره زمان و مکان برگزاری تجمعات آغاز شد و در درجه بعد حمید و دیگر سرمایه داران همفکرش کار تامین غذایی و دیگر نیازهای اعتصابکنندگان در میدان التغییر را بهعهده گرفتند اما حرکت اعتراضات مردمی به سرعت از کنترل خارج شد و امکان کنترل از بالا بر پایین از بین رفت.
از اختلاف پدران تا جنگ پسران
در میانه سالهای 1980 تا 1990 شیخ عبدالله بن حسین الاحمر و علی عبدالله صالح توافقنامهای درباره تقسیم قدرت امضا کردند. اکنون اما بهنظر میرسد منازعه بر سر قدرت در یمن از پدران به پسران رسیده است. از یکسو، فرزندان عبداللهبنحسین میکوشند با کنارزدن صالح از قدرت، بر کرسی ریاستجمهوری و دیگر پستهای دولتی تکیه زنند و در یک سوی دیگر، فرزند ارشد صالح یعنی احمد علی و برادرزاده هایش طارق، یحیی و عمار ایستادهاند که فرماندهی نیروهای امنیتی زبده و سرویسهای اطلاعاتی را به دست گرفتهاند و از سوی کشورهای غربی آموزش دیده و حمایت مالی شدهاند.
عبدالله بن حسین که در سال 2007 فوت شد، در زمان حیات خویش حزبی به نام الاصلاح تشکیل داده بود. حمید الاحمر برادر صادق از اعضای این حزب است و بارها خواستار استعفا و کنارهگیری صالح شده است. همچنین حسین بن عبدالله الاحمر نیز در ماه فوریه و در اعتراض به تیراندازی به سوی معترضان از سمت ریاست شورای خلق حاکم استعفا داد.اما در این میان و با توجه به نقش مهم ارتش در بازی قدرت در یمن، بهنظر میرسد وفاداری علی محسن الاحمر نفر سوم نظام و فرمانده ارشد ارتش به هر کدام از دو طرف منازعه، میتواند نقش مهمی در تعیین نتیجه این بازی ایفا نماید.او فرماندهی هنگ زرهی و نیز فرماندهی منطقه شمال غربی را به دست دارد.
ژنرال محسن از خویشاوندان نزدیک صالح به شمار میرود و قرابت خویشاوندی با خاندان الاحمر ندارد. او عملیات نظامی اولیه در جنگ صعده را که در سال 2004 آغاز شد مدیریت میکرد اما اختلافات و تنش میان وی و خانواده صالح در جریان جنگ بهتدریج آشکار و علنی شد. گفته میشود ژنرال محسن مخالف واگذاری فرماندهی گارد ریاستجمهوری به احمد علی پسر ارشد رئیسجمهور بود. در سال 2008، شایعات میان نخبگان سیاسی یمن درباره اختلاف و درگیری بین ژنرال محسن و احمد علی فرزند ارشد صالح بالا گرفت و مطبوعات یمن به نیابت از ایندو، جنگی رسانهای را به اسم جنگ صعده آغاز کردند.
اما ژنرال محسن از زمان تیراندازی به سوی اعتصابکنندگان در ماه مارس بهطور علنی از صالح جدا شد. از آن زمان گردانهای تانک تحت فرماندهیاش به نقاط استراتژیک در سراسر پایتخت عقب کشیدهاند. وی در 2روز گذشته بیانیهای در اعتراض به اقدامات نظامی صالح علیه خاندان الاحمر منتشر کرد و خواستار توقف چنین حملاتی شد.
در این میان، بهنظر میرسد صالح ترجیح میدهد با بهرهگیری از بازی قومی و قبیلهای و فروکاستن هویت اعتراضات دمکراتیک به درگیریها و اعتراضات قبیلهای و استفاده از همین حملات نظامی و انتقال رویاروییها از میدان التغییر به منطقه الحصبه، محل زندگی خاندان الاحمر، اعتصابهای مردمی را به حاشیهبراند و معترضان را از نتیجه بخش بودن این اقدامات ناامید کند؛ مسئلهای که در روز جمعه نمودی آشکار یافت و شمار اعتصابکنندگان در این میدان به 1500 نفر کاهش یافت و بسیاری از خیمههای معترضان، خالی بود.
صالح در عین حال امیدوار است با کشاندن بزرگترین قبیله یمنی به درگیری و چه بسا جنگی داخلی تصویری مخدوش از معترضان خواستار کناره گیریاش در افکار عمومی ایجاد کند و این تصور را در محافل بینالمللی نهادینه سازد که یمن بدون او معادل با درگیریهای داخلی، ناآرامی و فعال شدن القاعده و در نتیجه متضرر شدن مصالح غربیها در منطقه خلیجفارس بهطور عام و در این کشور بهطور خاص است.
این اقدامات صالح یمن را به سوی جنگی داخلی و تبدیل شدن به لیبی دیگری سوق خواهد داد و بازیابی خوشبختی از دست رفته یمن را چند سال دیگر به تعویق میاندازد.