باید توجه کرد که علت اصلی افزایش حجم و فوران نقدینگی در بازار، سیاستهای غلط بانک مرکزی است. در واقع بانک مرکزی بیماری را در اقتصاد کشور تسری داده و اکنون چنین وانمود میکند که در تلاش برای معالجه این بیماری است. اکنون این ذهنیت در جامعه وجود دارد که بانک مرکزی برای کسب درآمد بیشتر به این شیوه در بازار سکه و دلار دخالت میکند اما باید توجه کرد که این بزرگترین خطا خواهد بود. اگر اینگونه است باید بانک مرکزی حتما روشهای کنونی را اصلاح کند چرا که حجم کنونی نقدینگی سیل مخربی است که هر روز اقتصاد کشور را بیش از پیش تخریب میکند.
در واقع محدودیتهای ضمنی ایجاد شده در بازار طلا و سکه موجب شده تا نقدینگی سرگردان به سمت بازار ارز روی آورد که آثار تخریبی آن بیش از بازار سکه و طلا خواهد بود؛ چرا که اکنون نیاز کارخانهها، شرکتها و واحدهای تولیدی به دلار در فصل ثبت سفارشها زیاد است. اثرگذاری ورود بانک مرکزی به این بازار و تزریق دلار برای کاهش قیمتها نیازمند طی یک دوره زمانی بوده و به طول میانجامد. اگر بانک مرکزی خواستار آن است که از دویدنها بهدنبال بازار طلا، ارز، مسکن و... خارج شود باید سیاستی را در سطح ملی دنبال کند، این سیاست آن است که اکنون انگیزههای لازم برای جذب نقدینگی سرگردان در جامعه فراهم کند. بانک مرکزی نباید تصور کند وقتی بسته پولی را ابتدای سال 90 تدوین کرده باید حتما بدون تغییر آن را تا پایان سال اداره کند.
بانک مرکزی میتواند با تجدید نظر در بسته پولی حتی تا نیم درصد سود سپردههای سرمایهگذاری بلندمدت را افزایش دهد تا در سطح ملی سرمایههای سرگردان جذب بانکها شود. در غیراین صورت نوسان قیمتها در بازار طلا، ارز، خانههای کوچک یا سایر بازارها هر روز وجود خواهد داشت و بانک مرکزی نه تنها قدرت تعیینکنندهای در این بازارها نخواهد داشت بلکه مانند دوندهای بهدنبال این بازارها میدود. متأسفانه اکنون بازارهای مالی کشور دست بانک مرکزی را برای دخالت در اینگونه بازارها جهت تثبیت قیمتها خوانده، از شیوه رفتار این بانک مطلع بوده و عکسالعملهای آن را بهخوبی پیشبینی میکنند. این موضوع برای بانک مرکزی بسیار خطرناک خواهد بود که مردم اعتماد خود را به سیاستهای این بانک از دست بدهند.