10 بهمن ماه سال گذشته، زمانی که نوجوان 16 سالهای به نام امیر از مدرسه به خانه برمیگشت، توسط 2 مرد نقابدار که یکی از آنها سلاح کلاشینکف در دست داشت ربوده شد و از آن به بعد دیگر کسی او را ندید. آدمربایان 2 برادر بودند که به طمع رسیدن به 500 میلیون تومان پول نقد، نوجوان بیگناه را که پسر یکی از طلافروشهای خوشنام دزفول بود ربودند و از همان زمان تماسهای تهدیدآمیزشان با خانواده گروگان نوجوان آغاز شد.
یک روز پس از آدمربایی وقتی نقاب از چهره یکی از گروگانگیران کنار رفت، ماجرا رنگ جنایت گرفت و متهمان به تصور اینکه امیر آنها را شناخته، او را به قتل رساندند و جسدش را به کانال آبی در اطراف شهر انداختند. آنها سپس تماسهای تهدید آمیز خود را ادامه دادند و قصد داشتند هر طوری شده نقشه اخاذی از خانواده قربانی را عملی کنند، تا اینکه مدتی بعد پلیس هر دوی آنها را دستگیر کرد و مردان جنایتکار در بازجوییها پرده از جزئیات قتلی که مرتکب شده بودند برداشتند. بعد از اعترافات آنها و تکمیل تحقیقات، پرونده این جنایت به دادگاه کیفری استان خوزستان فرستاده شد و با توجه به جنایت وحشیانهای که آنها انجام داده بودند، پرونده بهصورت ویژه و فوق العاده تحت بررسی قرار گرفت.
وسوسه شوم
در جریان جلسه محاکمه متهمان که آخرین روزهای سال گذشته در محل دادگستری شهرستان دزفول برگزار شد، متهم ردیف اول پرونده، با قبول اتهاماتش مبنی بر آدم ربایی، سرقت مسلحانه و قتل عمد، گفت: من فقط برای به دست آوردن پول این کار را کردم. چند سال با پیمانکاری کار میکردم و چون کارگر بودم، پولم را بالا کشید. حدود دو، سه سال درگیر مشکلات بودم و مجبور شدم برای حل آنها، پول نزولی بگیرم. از همان زمان بدبختیهایم شروع شد. نزولخورها برایم آبرو باقی نگذاشتند. هر روز پشت در خانهمان بودند و طلبشان را میخواستند، برای همین فکر آدمربایی به ذهنم رسید و به سراغ برادرم رفتم. او با ماشین سنگین کار میکرد و چون تازه تصادف کرده و بیپول شده بود، تصمیم گرفتیم آدمربایی کنیم.
متهم ادامه داد: یک روز که در مغازه اجارهایام بودم با مردی که در آن نزدیکی سکونت داشت سر صحبت را باز کردم. من از نبود مشتری پولدار در منطقهای که مغازه را اجاره کرده بودم گله کردم و او هم بدون آنکه بداند من چه منظوری دارم شروع به حرف زدن درباره ثروت مردم محل کرد. وقتی از زبان او شنیدم که در این محله چند مرد ثروتمند زندگی میکنند، حسابی وسوسه شدم. از آن مرد اطلاعاتی درباره طلافروشی که ساکن آن محل بود، گرفتم و با برادرم خانه این مرد را زیر نظر گرفتیم.
ما 2 روز، پسر نوجوان خانواده را تعقیب کردیم و مدرسهاش را شناسایی کردیم. یک روز که او از مدرسه به خانه برمیگشت، در نزدیکی پارکی که در آن خیابان بود، سد راهش شدیم تا نقشهمان را عملی کنیم. من و برادرم صورتمان را پوشانده بودیم و با تهدید اسلحه او را ربودیم و در تماس با خانوادهاش درخواست 500 میلیون تومان برای آزادیاش کردیم اما همان روز لحظهای غفلت کردم و با کنار رفتن نقاب از صورتم، امیر چهرهام را دید. چون مغازهام در محل زندگی آنها بود احساس کردم که مرا شناخته. برای همین با همدستی برادرم او را به قتل رساندیم و جسدش را در کانال آب انداختیم تا شناسایی نشویم اما چند روز بعد از جنایت، پلیس هر دوی ما را شناسایی و دستگیر کرد.
بعد از اعترافات برادران جنایتکار به قتل نوجوان 16ساله، قضات دادگاه آنها را به اتهام قتل به قصاص نفس و به اتهام آدمربایی و سرقت به تحمل 30 سال حبس محکوم کردند. این حکم مدتی بعد در شعبه 32 دیوانعالی کشور تأیید شد و بعد از انجام مراحل قانونی ساعت 6 صبح دیروز در زندان فجر شهرستان دزفول به اجرا درآمد.