شاید از همهى ترجمهها مهمتر رسالهى وضوح الارقام از میرمحسن نواب باشد که بارها و بارها تا به حال وصف آن را شنیده بودیم و کسى براى ترجمهى آن از ترکىِ آذربایجانى به فارسى تلاش نکرده بود. سرانجام، بههمتِ، بابک خضرائى، و با ترجمهى نفیسِ آقاى على کاتبى این امر میسر شد و اکنون این رسالهى مهم که در فضاى سراسر موسیقایىِ شوشاى قرن نوزدهم و در سالهاى شکلگیرى و پایهریزىِ سنتِ موقامِ آذربایجانى به رشتهى تحریر در آمده است در دسترس علاقمندان و پژوهشگرانِ فارسىزبان قرار مىگیرد. اهمیت این رساله نه لزوماً در میزانِ دانشورانهبودنِ مطالبِ آن، بلکه بیشتر از نظر اطلاعاتى است که نشانگرِ شیوه و مرحلهاى از تدوینِ اصولِ آن شاخه از میراث موسیقایىِ ایرانى است که در آذربایجانِ شمالى شکل گرفته است. ترجمهى این رساله با مقدمهاى از بابک خضرائى آغاز مىشود.
مقالهى مهم دیگر مطلبِ مفصلِ هنرى جرج فارمر، از پیشگامانِ مطالعه دربارهى موسیقىِ حوزهى ایرانى عربى ترکى، بهویژه عربى، است که چشماندازى وسیع از تاریخچه و مبانى موسیقى ایران ارائه مىدهد. اهمیت این اثر، بهویژه، از آن روى است که فارمر عمدتاً به تحقیق دربارهى موسیقى عربى پرداخته و مقالهى حاضر تنها اثر از مجموعه آثار وى است که بهطور مستقل بر تاریخ موسیقى ایرانى متمرکز است و اطلاعات ارزشمندى در این باره ارائه مىکند.
نخستین مقالهى ترجمه در این شماره، از هَرُلد پاوِرز، بحث جالبى است دربارهى مفهومِ موسیقى کلاسیک و ویژگىهایى که این نوع موسیقى مىتواند داشته باشد در ارتباط با فرهنگهاى موسیقایىِ هندوستان و جاوه؛ البته با نیمنگاهى به وضعیت این نوع موسیقى در حوزهى ایرانى عربى ترکى، که مؤلف آن را قلب جهان اسلام مىنامد. پاورز در این مقاله وجود متخصصانى با مهارت بالا و آموزشدیده از پیشکسوتانِ فن، وجود یک هنجارِ تئوریک، ریشهداربودن از نظر فرهنگى و وجود حامیانِ کارشناس را شرایط اصلى براى اینکه موسیقىاى کلاسیک محسوب شود مىداند و سپس موسیقىهاى هندوستانى و جاوهاى را با این شرایط مىسنجد.
در بخشِ «مفاهیم بنیادین»، بهدنبال بحثى که در شمارهى پیش دربارهى موسیقىشناسىِ تکاملى و زیستموسیقىشناسى ارائه شد، مقالهاى جامع در معرفىِ جانورموسیقىشناسى از یکى از پیشگامانِ این رشته، داریو مارتینلى، آوردهشده است. بدیهى است که، اگر به مبانىِ زیستشناختىِ موسیقى اعتقاد داشته باشیم، رشتهاى که این مقاله به معرفىِ آن مىپردازد - رشتهاى هنوز نوپا که البته رفتهرفته جاى خود را در میان رشتههاى دیگر باز مىکند - خود مىتواند پایه و مبناى زیستموسیقىشناسى محسوب شود.
ترجمه ها سرانجام،در بخش نقد، با ترجمهى نقدِ هرلد پاورز بر کتاب ارزشمند آؤن رایت با عنوان نظام مُدال موسیقى ایرانى و عربى از 1250 تا 1300 میلادى بهپایان مىرسد. نقد مذکور خود بهاندازهى یک مقاله حاوى اطلاعات ارزشمند دربارهى تحقیقات نظرى تاریخى و پیوند آن با موسیقى معاصر است.
مطالب تألیفىِ این شماره شامل مقالهاى جالب از دکتر ساسان سپنتاست که برخى ناگفتهها را دربارهى کلنلِ موسیقىِ ایران، استاد فقید، علینقى وزیرى، آشکار مىکند. در این مقاله مطالب تازه و جالبى دربارهى بازدیدِ رابیندرانات تاگور از مدرسهى موسیقىِ وزیرى، استفاده از موسیقىِ وزیرى در فیلم لیلى و مجنونِ عبدالحسین سپنتا، ابتکاراتِ وزیرى در عروضِ شعرِ فارسى، وزیرى و طبیعت، وزیرى و موسیقى براى کودکان، تأکیدِ وزیرى بر وضوحِ تلفظِ واجهاى شعر و غیره مىخوانیم.
در بخش نقد نیز آروین صداقتکیش به مسئلهى هویت موسیقایى در آثار دو آهنگساز ایرانى، علیرضا فرهنگ و امیر صادقىکنجانى مىپردازد. در این مقاله، مؤلف، با تمایزگذاشتن میانِ هویتِ موسیقایى و هویت در ساختار موسیقى، اساساً به دومى، یعنى مسئلهى بسیار پراهمیتِ هویت و ساختار موسیقى، و اینکه آهنگسازان چگونه و با چه روشهایى موسیقىِ خود را "هویتنما" مىکنند پرداخته است.
گزارش مختصر و مفیدى از جشنوارهى موقام امسال در باکو، نوشتهى آرش محافظ، نیز در بخش گزارش آمده که حاوى مطالب جالبى است.
این شماره ماهور با نوشته تا فصلی دیگر محمد موسوی، مدیر موسسه فرهنگی هنری ماهور و مدیر مسئول این نشریه به پایان می رسد.