مثل اینکه خاطرات نوجوانی علی اصغر عزتی پاک همچنان برایش زندهاند که هر دو طرح رمان نوجوان او تا به حال از اتفاقات آن دوران سرچشمه گرفتهاند. شناسنامهاش میگوید که او متولد سال 1353 است، اما مادرش معتقد است پسرش متولد 1355 است. باید منتظر ماند و دید واکنش کتابخوانها به این رمان چگونه است؛ به خصوص نوجوانهای ماجراجو که به گفتة عزتی از «باغ کیانوش» خوششان میآید. این دفعه «بوی خوش رمان» از این کتاب و نویسندهاش یاد میکند.
***
-
قصة رمان شدن «باغ کیانوش» چه بود؟
راستش قصة خیلی کوتاهی بود که از بچگی در ذهن داشتم. زمانی در محلمان یک هواپیمای عراقی سقوط کرده بود. البته در آن ماجرا یکی از خلبانها کشته شده بود و خلبان دیگر هرگز پیدا نشد. من همیشه دوست داشتم روزی روی این سوژه کار کنم. تحقیق کردم و زوایای مختلف آن را بررسی کردم و در نهایت آن را نوشتم.
-
یعنی داستان کاملاً واقعی است؟
بخش اعظمش خلاقه است و فقط از واقعیت سرچشمه میگیرد.
-
نوشتن این رمان چه مدت طول کشید؟
دو ماه روی طرح کار کردم و شش ماه هم نوشتن اثر طول کشید. البته با حساب بازنویسیها زمان بیشتری صرف شد.
-
معمولاً وقتی اثری را می نویسید اولین کسی که آن را میخواند چه کسی است؟
کارهای بزرگسال را معمولاً همسرم اول میخواند. کارهای نوجوان را هم به یکی- دو تا از نوجوانهای فامیل میدهم که بخوانند.
-
و «باغ کیانوش» را هم قبل از چاپ به آنها دادید؟
بله.
-
نظرشان چه بود؟
درباره یکی از شخصیتها موضع تندی داشتند که باعث شد انتهای رمان را تغییر بدهم.
-
کدام شخصیت؟
در مورد سالار. در پایان داستان میخواستم سالار به باغ برگردد و خیلی شخصیت سیاهی نباشد. اما بچهها موضع تندی گرفتند و ذهنیتشان با آنچه من میخواستم سازگار نبود. من هم آن قسمت را از رمان حذف کردم.
-
به نظر میرسد در این رمان میخواستید همة شخصیتها را خاکستری ترسیم کنید؛ هیچ کدام از آنها صرفاً خوب یا بد نبودند.
بله و این تلاش را برای سالار هم داشتم اما بچهها اجازه ندادند. دلیل این نگاه من هم زندگی است. این شخصیتها ریشهشان در زندگی است. جایی که مسائل عام مطرح باشد از خودگذشتگی میکنند، اما وقتی مسئله شخصی و درونی میشود ایثار در کار نیست، چون پای منافع شخصی در میان است. این نگاه خاکستری به آدمها ریشه در واقعیت دارد.
-
و دلتان میخواهد که نوجوانها هم زندگی را این طور ببینند؟
بدیهی است. البته آنها خودشان اینطور نگاه میکنند.
-
این سؤال را به دلیل موضع گیری نوجوان ها نسبت به سالار، طرح کردم.
دربارة آن شخصیت برای خودم هم جای شگفتی است. حتی یکی از بچهها چند بار زنگ زد و با من حرف زد و من گفتم که آن قسمت را حذف کردهام، اما قبول نمیکرد. البته بعد از چاپ کتاب، هنوز بازتابی از سوی نوجوانها ندیدهام.
-
فکر میکنید کدام دسته از نوجوانها از «باغ کیانوش» خوششان بیاید؟
سعی کردهام این رمان قصه محور باشد و ماجرا در آن مهم باشد. البته نگاه جزئی نگر هم داشتهام. داستان یک گره اصلی دارد و برای بچههایی که به دنبال ماجراجویی هستند، جالب خواهد بود.
-
در نوجوانی شما نویسندهای بوده که رویتان تأثیر زیادی گذاشته باشد؟
در نوجوانیام خیلی کتاب نخواندم. فقط «رستم و سهراب» ، «رستم و اسفندیار» و کتابی به اسم «جنگ تحمیلی» داشتم که با همینها نوجوانیام را گذراندم. در واقع بعد از دوران نوجوانی کتاب خواندن را شروع کردم.
-
به خوانندههای دوچرخه میگویید چه کارهای جدیدی در دست نوشتن یا چاپ دارید؟
روی یک رمان بزرگسال کار میکنم که تقریباً تمام شده است و آن را به دست ناشر سپردهام. یک مجموعه داستان مذهبی هم برای نوجوانان در دست نوشتن دارم. و البته یک طرح رمان نوجوان که هنوز خیلی خام است.