سیموئز جوری حرف میزد که معلوم بود دلش برای تیم ایران و بازیکنانش تنگ شده است.
- این روزها وقتتان را چگونه میگذرانید؟
با خانوادهام، کتاب میخوانم و فوتبال میبینم.
- آیا به دنبال شغل جدیدی در برزیل یا جای دیگری هستید؟
نه، وقتم متعلق به خانوادهام است. این وقت را با دخترم میگذرانم. فیفا از من دعوت کرده تا روز 3 فوریه بابت برنامهای در فوتبال به زوریخ بروم. این یک برنامه 3 روزه است. از یک تیم یونانی هم برای مربیگری پیشنهاد داشتم اما همان جوابی را به آنها دادم که به فدراسیون فوتبال ایران داده بودم.
- آیا هنوز هم مقامات فوتبال ایران با شما تماس میگیرند؟
خیلی زیاد. قراردادم روز 31 ژانویه 2006 به پایان میرسد. اخیراً با آقای کفاشیان، رئیس کمیته ملی المپیک صحبت کردهام. حتی فدراسیون فوتبال ایران هم با من تماس گرفته. هفته گذشته یکی از اعضای کمیته 6 نفره که وظیفهاش نظارت بر تغییرات فدراسیون فوتبال ایران است با من تماس گرفت.
آنها از من میخواهند برگردم و تیم را در مرحله مقدماتی رقابتهای المپیک هدایت کنم. واقعاً نمیتوانم برگردم. برایم افتخاری است که کمیته المپیک و فدراسیون فوتبال ایران میخواهند من برگردم. یک مربی باید 100 درصد تعهد و زمانش را در اختیار تیم بگذارد. تا زمانی که شرایط دخترم بهبود نیابد، نمیتوانم این تعهد را قبول کنم.
- آیا پیشنهادی به مسئولین فوتبال ایران در ارتباط با بازیهای مرحله مقدماتی المپیک دادهاید؟
بله، توصیه کردم که ایران در انگلیس یا اسکاتلند اردو بزند و مقابل تیمهای منطقهای بازی کند. سبک بازی استرالیا شبیه سبک انگلیسیهاست و تیم باید خودش را مقابل چنین حریفانی محک بزند.
- بیایید بازیهای آسیایی را مرور کنیم. شما میدانید که هواداران و رسانههای ایرانی از نتایج و سبک بازی تیم راضی نبودند...
نگاه کنید، آن تیم، تیم سوم ما بود. مجبور شدم سه فهرست متفاوت را کنار هم قرار دهم. هر فهرست را به تنهایی تمرین داده و به آمادگی رسانده بودیم اما شگفتیهایی در این راه رخ دادند. اول اینکه میخواستم نکونام، تیموریان و شجاعی را با خودم ببرم. به من گفتند نمیشود.
سپس روی معدنچی، اکبرپور،یوسفی و مهدی رحمتی حساب کردم. بعد فهمیدم که به تازگی 23 سالشان گذشته. با این بازیکنان کلیدی تمرین کرده بودم ولی من هیچ کدامشان را نداشتم. در دوحه، واقعاً برخی از بازیکنانم را نمیشناختم.
- مشکل آوردن بازیکنان حاضر در اروپا را درک میکنم. چیزی که مرا گیج میکند این است که شما تأکید میکنید که تا همین اواخر نمیدانستید برخی بازیکنانتان بالای 23 سال هستند. چطور سن معدنچی، اکبرپور و رحمتی را نمیدانستید؟
این وظیفه فدراسیون است که به من اطلاع دهد کدام بازیکنان شرایط دعوت شدن را دارند و کدامها نه. کمی قبل از تورنمنت آقای یاوری به من گفت که معدنچی و اکبرپور نمیتوانند در تیم بازی کنند.
- پس چرا شما آنها را دعوت کردید و به اردوی برزیل بردید؟
چند ماه پیش، یک روز آقای قلعهنویی، سرمربی کنونی ایران از من دعوت کرد تا با هم جلسه داشته باشیم. در آن جلسه او فهرستش را به من نشان داد و از من پرسید چرا معدنچی و اکبرپور را دعوت نکردهام. او به من گفت که آنها میتوانند بازی کنند و مرا تشویق کرد که این کار را انجام دهم.
من سن بازیکنان را برایش توضیح دادم اما او به من اطمینان داد که مسئلهای نیست. سپس روادیدشان را گرفتیم و با خود به برزیل بردیم. تاریخ تولد هر سه بازیکن، 1983 را نشان میداد و این به معنای آن بود که میتوانند بازی کنند. به برزیل رفتیم، با آنها کار کردیم و برگشتیم. چند روز قبل از رفتن به من گفتند سن آنها از 23 سال بیشتر است.
- اجازه دهید این مسئله را حل کنیم. فدراسیون قبلا و در شرایطی که شما تیم را آماده میکردید و به برزیل رفته بودید، اطلاعی نداده بود که این 3 نفر بالای 32 سال هستند. این امیر قلعهنویی بود که به شما گفت میتوانید از آنها استفاده کنید.
درست است. در واقع خود قلعهنویی بعداً با من شوخی کرد و گفت که باید از او ممنون باشم که این 3 بازیکن خوب را به من معرفی کرده! نمیفهمم چرا آنها این کار را با تیم ما کردند. یک چیز دیگر. میدانید از کجا فهمیدم سه بازیکنم بالای 23 سال هستند؟ این را از طریق یک روزنامه فهمیدم. روزنامه این خبر را چاپ کرده بود و من هم از این طریق متوجه شدم.
- پس برای سومین بار بازیکنان جدید را دعوت کردید. اما باز هم تیم، فوتبال خوبی بازی نکرد.
من مسئولیت نمایش تیم را پذیرفتم. ما میخواستیم به نیمه نهایی برسیم و این کار را انجام دادیم. باید در بازیهای اول و بعد مقابل قطر تغییراتی را در تیم ایجاد میکردیم. این شغل من بود. تعویضها را دیر انجام دادم. اما این تیم زیاد کنار هم بازی نکرده بود. ما مجبور بودیم فهرستمان را عوض کنیم. در نتیجه شیرازه تیم از هم پاشید.
- هواداران ایرانی سبک فوتبال برزیلی را دوست دارند. این نمایش روان و هجومی برزیل با حرکات سریع توپ و خلق موقعیتهای خطرناک است که بازی برزیل را تماشایی میکند. تیم شما این سبک را به نمایش نگذاشت. این مسئله شما را آزار نداد؟
قطعاً آزارم داد. سبک بازی تیمم را دوست نداشتم، نمیتوانستیم توپهایمان را به گل تبدیل کنیم. گاهی اوقات در موقعیت 2 به تک توپهایمان گل نمیشد. اما باز هم میگویم ما بنا به دلایلی که توضیح دادم و به خاطر اینکه مجبور شدیم 4 روز پیش از شروع تورنمنت با خبر تعلیق از سوی فیفا کنار بیاییم، روحیه و هماهنگی نداشتیم. باز هم تأکید میکنم من مسئولیت اتفاقاتی که رخ داده را بر عهده میگیرم اما این مسئله آنقدر هم ساده نیست. من میخواستم بازیکنان به بهشت برسند اما برای رسیدن به بهشت باید اول بمیرید!
- از چه چیزی در دوران کاریتان در ایران لذت میبردید؟
استعداد و بازیکنان. بازیکنان ایرانی از لحاظ فنی خیلی خوبند.
- و چه چیزی را دوست نداشتید؟
کارهای اجرایی و سازمانی را. حتی نامهای به آنها نوشتم که درباره فقدان سازماندهی در فوتبال ایران بود.