3 روز پس از انفجار، مجلس شورای اسلامی در حالی که 27 نماینده خود را شهید میدید و جای خالی آنها با گل پر شده بود، باید تشکیل جلسه میداد. نگرانیهای بسیاری درخصوص نرسیدن مجلس به حد نصاب وجود داشت. با این حال جلسه با تاخیری یک ساعته بالاخره به رسمیت رسید. در این بین اما برخی از مجروحین حادثه هفتتیر با برانکارد و سرم خودشان را به مجلس رساندند تا با رسمیت جلسه مجلس، پاسخ قاطعی به دشمنان و منافقین کوردل داده باشند. حجتالاسلام والمسلمین محمود مروی حکیم، نماینده مردم طرقبه و چناران در دوره اول مجلس شورای اسلامی، یکی از مجروحان حادثه هفت تیر است که با او به گفتوگو نشستهایم.
- حــادثه هفـت تیـــر در چــه شــرایــط سیاسی- اجتماعیای اتفاق افتاد؟
حادثه هفت تیر ابتدای پیروزی انقلاب رخ میدهد؛ یعنی در آستانه دهه اول و ابتدای انقلاب. طبعا همانگونه که الان هم در دنیا شاهد هستید هر انقلابی که ایجاد شود، خصوصا اگر مردمی باشد، طبعا برخی طرفداران آن حکومت سابق و دشمنان خارجی، با این انقلاب به مبارزه برمیخیزند. ما نیز دشمنان زیادی هم در داخل و هم در خارج داشتیم. خارجیها هم تحریک میکردند تا انقلاب به ثمر نرسد و بعد از وقوع انقلاب تلاش داشتند جلوی گسترش آن را بگیرند، لذا هر فعالیت و عملی که از دستشان بر میآمد انجام میدادند و از تهمت و جسارت و دروغپردازی و ترور هم ابا نداشتند. کارهایی را هم که قبلا انجام میدادند و مطرح میکردند انقلاب ادامه ندارد و بهزودی ممکن است از بین برود و وضع سابق برگردد. خاطرتان هست که چقدر تبلیغات شد که صدام سهروزه و یک هفتهای تهران را اشغال میکند. اما درنهایت همه دیدند که انقلاب ثبات دارد و روز به روز هم بیشتر پیش میرود و راه و مسیر انقلاب بازگشتی ندارد؛ بنابر این دشمنان وقتی متوجه شدند که اقداماتشان مؤثر نبوده دست به ترور زدند تا با ترور فیزیکی شخصیتهایی که در انقلاب مؤثر بودند، بتوانند به خیال خام خودشان، ضربهای به انقلاب بزنند.
- شما در آن زمان نماینده مجلس و عضو حزب جمهوری اسلامی بودید؟
بله. ما نماینده مجلس بودیم و در جلسات حزب هم شرکت میکردیم و شرکت ما به این صورت بود که هم مؤسسین حزب و هم دیگران ، افراد شناختهشده و با سابقه و مورد توجه امام بودند و هیچ هدف و انگیزهای جز خدمت به انقلاب و مردم نداشتند، لذا جلساتی بود که بهطور مرتب تشکیل و درمورد کل امور انقلاب و مسائل مملکتی تصمیم گرفته میشد و ما از مجلس و شورایعالی قضایی و بقیه ارگانها مرتب در این جلسات شرکت میکردیم.
- چرا حزب جمهوری اسلامی هدف این اقدام تروریستی واقع شد؟
حزب شروع کار آنها بود و بعدا راجع به دولت هم این اقدام صورت گرفت؛ شاید به این خاطر بود که افراد حزب، افراد شاخص و سرشناسی بودند؛ رئیس دیوان عالی بود و نمایندگان مجلس و برخی وزرا هم بودند. همه آنجا بودند و جلسهای بود که همه را میتوانستند جمع کنند؛ خصوصا که در شب حادثه اینها تلفنهای فراوانی از گوشه و کنار زدند و همه را دعوت کردند تا به خیال خام خودشان با یک تیر چند نشان زده باشند. چنین جلسهای که همه بزرگان کشور در آن حضور داشته باشند در دولت و مجلس هم تشکیل نمیشد و آنها نمیتوانستند به تعداد زیادی از مسئولین دسترسی داشته باشند.
- با شما هم تماس گرفتند؟
نه، با ما که تماس نگرفتند چون ما مرتب شرکت میکردیم. بیشتر با آنهایی که گاهی میآمدند یا از شهرستانها میآمدند تماس گرفتند؛ لذا افرادی داشتیم که مثلا از مشهد و نیشابور خودشان را به این جلسه رسانده بودند یا شخصیتهایی که میخواستند حتما باشند مانند شهید منتظری که با آنها تماس گرفتند و اصرار کردند که حتما بیایید.
- چطور به داخل حزب نفوذ کردند؟
اینها افراد نفوذی و منافقی بودند که خودشان را خوب جلوه داده بودند و رفیق شده بودند و رفتوآمدها و تماسهای زیادی داشتند. بالاخره کار منافق و جاسوس اینگونه است دیگر؛ اول آشنایی و بعد زمینهسازی برای اقدام. ممکن هم هست دشمن اینها را تطمیع کرده باشد و در باغ سبزی نشان داده باشد و اینها را ترغیب کرده باشد.
- اهمیت هفت تیر در تاریخ انقلاب چه بود؟
بیش از 100نفر در این جلسه حضور داشتند که شهید بهشتی و 72 تن از یارانشان شهید و بقیه هم مجروح شدند و جزو شهیدان زنده محسوب میشوند. با توجه به اینکه اغلب افراد حاضر، از مجلس، دولت و قوه قضاییه بودند و جزو مسئولین نظام محسوب میشدند، دشمن تصور میکرد با شهادت اینها همه چیز به هم میخورد و مجلس از حدنصاب میافتد و کار دولت هم گره میخورد؛ لذا برای دشمن خیلی اهمیت داشت. برای ملت هم از این نظر که افراد سرشناسی که جزو سرمایههای نظام بودند از دست میرفتند و مردم برای آینده انقلاب روی اینها خیلی حساب میکردند و جزو امیدهای کشور بودند خیلی مهم بود. لذا تشییع باشکوهی از این شهیدان شد و بنا به فرمایش امام (ره) خون این شهیدان، انقلاب را تقویت کرد و خون تازهای به رگهای انقلاب جاری شد و میبینیم که واقعا بعد از هفتتیر، موقعیت تازهای بهوجود آمد که برخلاف تصور دشمن باعث تأیید و تحکیم انقلاب شد.
- شما خودتان ظاهرا در نخستین جلسه مجلس با برانکارد حاضر شدید و سخنرانی هم داشتید. لطفا درخصوص این موضوع توضیح بدهید.
در حادثه هفتتیر سال1360، حدود 27 نفر از مجلس شهید شدند و احساس نگرانی میشد که ممکن است مجلس به حدنصاب نرسد، به همین خاطر ما چند نفری که از مجلس جزو مجروحین بودیم با همان حالی که داشتیم و با بدنهای مجروح و برانکارد، خودمان را به مجلس رساندیم تا مجلس از حد نصاب نیفتد که اتفاقا این موضوع بازتاب بسیار گستردهای داشت.
- خاطرتان هست که در آن جلسه چه سخنرانیای انجام دادید؟
یادم نیست، اما قاعدتا باید درباره همین هفتتیر و انقلاب بوده باشد، اما متن آن یادم نیست.
- حضرت امام(ره) درباره شهید بهشتی میفرمایند: «مظلومیت او از شهادتش مهمتر است» چرا چنین تعبیری دارند؟
اگر خاطرتان باشد از قبل از این قضایا، بنیصدر شروع کرده و حرفهایی درباره انقلاب و بزرگان انقلاب از جمله شهید بهشتی زده بود و یک جو مسمومی درست کرده بود. بعد در حضور حضرت امام(ره) صحبت شده بود و ایشان نظرش این بود که سکوت کنند.
شهید بهشتی و مقام معظم رهبری سکوت کردند و بهطور عملی تسلیم بودن خودشان را در مقابل امر حضرت امام(ره) نشان دادند اما بنیصدر سکوت نکرد و حرفهای زهرآگینی میزد که میخواست جو را مسموم کند و اگر خاطرتان باشد قبل از اینها در فوت آیتالله طالقانی برخی، شعارهایی علیه شهید بهشتی میدادند که واقعا میخواستند قبل از ترور فیزیکی، ایشان را ترور شخصیتی کنند؛ لذا ایشان به تمام معنا مظلوم بودند و مظلومیتشان، مظلومیت حقیقی بود چراکه در عین اینکه در رأس قدرت بودند و آن همه قدرت داشتند و حق هم با ایشان بود، ولی به فرمان امام و برای حفظ انقلاب در مقابل یک آدم ناجوری مثل بنیصدر سکوت کردند. وقتی که شهید شدند مردم تازه شناختند که این سید بزرگوار چقدر مظلوم بود و چقدر نسبت به ایشان ظلم شده بود و جسارت کرده بودند و حرفهای نابجایی را به ایشان نسبت داده بودند.