حجت جباری با تأکید بر اینکه وارد فاز کاهش تراز آب دریاچه ارومیه شدهایم، از افزایش میزان تبخیر آب خبرداده و افزوده است: «اثرات خشکسالی سالهای پیش در دریاچه ارومیه در حال حاضر نمود پیدا کرده است.» به اعتقاد وی، برای بهبود وضعیت دریاچه ارومیه «باید توسعه اراضی کشاورزی متوقف شود و راندمان آبیاری کشاورزی بهبود یابد. همچنین سدسازی متوقف شود تا بلکه کمکم شرایط بهتر شود.»
معاون سازمان جنگلها و مراتع هم چندی پیش در گفتوگو با همشهری از پدیده بیابانزایی ناشی از پسروی آب دریاچه ارومیه در آذربایجان غربی خبر داده و گفته بود حدود 100هزار هکتار از اراضی این استان به کویر تبدیل شده و این استان رسما در شمار استانهای بیابانی قرار گرفته است. در عین حال، هنوز اقدام درخور توجهی برای برونرفت از این معضل انجام نگرفته است. بسیاری بر این باورند که این دست روی دست گذاشتنها جز اتلاف وقت و بدترشدن وضعیت موجود، حاصل دیگری ندارد.
اکنون بزرگترین دغدغه صاحبنظران محیطزیست، تبدیل دریاچه ارومیه به یکی از کانونهای بزرگ گردوغبار است؛ پدیده نامبارکی که برخی از آن بهعنوان سونامی نمک یاد میکنند و معتقدند بروز آن میتواند یکی از بزرگترین فجایع زیستمحیطی قرن را رقم بزند.
گفته میشود یکی از عوامل اثرگذاری که سبب شده طرح تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی از سازمان محیطزیست در دستور کار مجلس شورای اسلامی قرار بگیرد، وضعیت نامطلوب و نگرانکننده دریاچه ارومیه بوده است. نیاز آبی دریاچه ارومیه 3/1 میلیارد متر مکعب آب در سال است اما اکنون تنها یکسوم این نیاز وارد دریاچه میشود. در این میان، طرح بارورسازی ابرها بهعنوان یکی از گزینههای کارساز از سوی مسئولان سازمان حفاظت محیطزیست مطرح است، اما برخی منتقدان از باز کردن دریچه سدها بهعنوان راهکاری زودبازده برای رفع این معضل نام میبرند؛ گزینهای که تاکنون هیچ مسئولی به آن اشاره نکرده است.
این درحالی است که سدسازی به عنوان متهم اصلی در بروز وضعیت ناگزیر ارومیه از سوی کارشناسان شناخته میشود؛ متهمی که برخی مسئولان سازمان محیطزیست و سازمان جنگلها و مراتع هم گاه در لفافه و گاه به صراحت انگشت اتهام خود را به سوی آن نشانه میروند. بهنظر میرسد سدها که جز مصیبت پیامد دیگری برای ارومیه نداشتهاند، اکنون میتوانند کارسازترین گزینه برای رفع معضلی باشند که در ایجاد آن نقش اصلی را داشتهاند. نکته درخور تامل اینکه منتقدان، حتی آنهایی که طرح بارورسازی ابرها را در تأمین آب ارومیه مؤثر میدانند میگویند این گزینه هر چه باشد نمیتواند در قد و قامت راهکاری کارساز برای مشکل ارومیه مطرح شود.
1 - بیتوجهی به مدیریت جامع منابع آبی
دکتر مهدی مهدوی، هیدرولوژیست، در باره بارورسازی ابرها میگوید: باید دید درصد کارایی این شیوه چه میزان است. با توجه به شرایطی که کشور ما دارد، شاید این شیوه بتواند باعث افزایش بارندگی به میزان 4 تا 5درصد شود اما از آنجایی که ارومیه ورودی ابرها و هوای مرطوب به کشور است، ممکن است بارورسازی ابرها در این منطقه باعث کاهش بارندگی در سایر نقاط کشور شود که تبعات نامطلوبی دارد؛ ضمن آنکه افزایش 4 تا 5 درصدی بارندگی نمیتواند کمبود آب ارومیه را جبران کند.
این استاد دانشگاه راهکار اساسی برای رفع معضل کنونی ارومیه را انتقال آب از حوزههای دیگر و مدیریت جامع منابع آبی عنوان میکند و میافزاید: آنچه مسلم است معضل دریاچه ارومیه ناشی از سدهای متعددی است که در ارتفاعات احداث شده است. این تعداد سد نمیباید احداث میشد یا حداقل در کنار ساخت این سازهها حقابه دریاچه رعایت میشد. نکته دیگر اینکه بخشی از آب دریاچه از زهکشی آبهای زیرزمینی تأمین میشود اما حفر چاههای متعدد در اطراف دریاچه و بیتوجهی به برداشت آبهای زیرزمینی، سبب افت سطح این منابع شده است؛ روندی که در آینده باعث تنزل کیفیت آبهای این مناطق میشود و خود به معضل دیگری تبدیل خواهد شد.
مهدوی در ادامه خاطر نشان میکند: باید با مدیریت جامع منابع آب، چگونگی استفاده از آبهای سطحی و زیرزمینی مدیریت شود. مدیریت منابع آبهای زیرزمینی اطراف دریاچه، مانع افت آب دریاچه میشود. افزون بر این، انتقال آب از حوزههای دیگر به ارومیه از جمله انتقال آب سیروان که بخش عمده آن اکنون وارد عراق میشود و نیز انتقال آب ارس، از دیگر راهکارهای گرهگشاست. گرچه ممکن است انتقال آب از حوزههای دیگر به ارومیه هزینهبر باشد اما باید در نظر داشت خشکشدن ارومیه میتواند به بروز فاجعهای جبرانناپذیر منجر شود که تبعات آن بهمراتب از هزینهای که برای انتقال آب صرف خواهد شد، بیشتر باشد. البته در کنار این تمهیدات، تغییر در الگوی کشت و جایگزین کردن شیوههای مدرن آبیاری به جای آبیاری سنتی از دیگر اقدامات کارآمدی است که باید در اولویت قرار بگیرد.
2 - موافقان: کمهزینه است
مهندس محمدمهدی جوادیانزاده، مدیر مرکز ملی تحقیقات و مطالعات باروری ابرها، در واکنش به اینکه گفته میشود باروری ابرها شیوهای پرهزینه است، میگوید: مطالعات نشان میدهد که بارورسازی ابرها یکی از ارزانترین روشهای استحصال آب است. از نظر اقتصادی، آمریکاییها نسبت سود به هزینه را 40 برابر و چینیها عدد 27 را برای سال 2005 اعلام کردهاند. این دو کشور، بیشترین باروری ابرها را انجام دادهاند و در این زمینه تجربه فراوانی دارند. وی در ادامه یادآور میشود: محاسبات مربوط به پروژه باروری ابرها در سال آبی 89-88 نشان میدهد هزینه هر مترمکعب آب قابل استحصالی که از طریق باروری ابرها در فلات مرکزی به منابع زیرزمینی اضافه یا در پشت سدها جمع شده و یا به رودخانهها ریخته شده 195ریال بوده است.
این هزینه در مقایسه با سایر شیوههای استحصال آب بسیار ناچیز است، اما مشکل اینجاست که سیستم جوی مناسب برای باروری ابرها بهدلیل خشکسالی ایجاد نمیشود و در نتیجه ابری وجود ندارد که بتوان آن را بارور کرد.
جوادیانزاده در باره استفاده از این شیوه برای جبران آب دریاچه ارومیه خاطر نشان میسازد: براساس شواهد و مستندات موجود، باروری ابرها 10 تا 15 و حداکثر 18 درصد در افزایش بارندگی مؤثر است؛ مشروط بر اینکه شرایط مساعد باروری وجود داشته باشد. بیانیههای سالهای 2007 و 2009 سازمان جهانی هواشناسی که مرجعی معتبر است اثرات مثبت باروری ابرها را تأیید میکند. با این حال، همانگونه که پیش از این هم بارها اعلام کردهایم، نباید از راهکارهای دیگر غافل شویم زیرا باروری ابرها فقط 15 درصد افزایش بارش آن هم به شرط مساعد بودن شرایط جوی را سبب میشود. این میزان طبعا نمیتواند به تنهایی گره از مشکل ارومیه باز کند.
3 - موافقان: توجیه پذیر است
دکتر عبدالرسول تلوری، دانشآموخته مهندسی آب و هیدرولوژی نخست به اختصار به چگونگی انجام فرایند بارورسازی ابرها اشاره میکند: پاشیدن ازت خشک روی ابرها باعث سردترشدن ابر و اشباع آن میشود و در نتیجه آن را متراکم کرده و تبدیل به قطرات باران میکند. این کار سابقه 20ساله در ایران دارد. با این شیوه در کشور ما و در فلات مرکزی موفق شدهاند 15درصد به بارش سالانه اضافه کنند. فلات مرکزی از یک سو به کوههای زاگرس و از سوی دیگر به کوههای البرز منتهی میشود و از آنجایی که یک منطقه محصور است، ابرهای کمتری وارد این محدوده میشوند. این عضو هیأت علمی در ادامه میافزاید: اگر بخواهند این کار را برای تأمین بخشی از آب ارومیه انجام بدهند قطعا در بارور کردن ابرها موفقتر خواهند بود، زیرا بهدلیل موقعیت این منطقه- جریانات ورودی مدیترانهای و تغییرات ناپایدار سیبری - ابرهای بیشتری وارد منطقه میشوند که دارای تراکم بیشتری هستند و با توجه به این شرایط خاص موفقیت بیشتری در این زمینه بهدست میآید.
تلوری میگوید: حال باید دید اگر بارش سالانه را بالا ببریم هزینه آن در مقابل بارش چقدر است. گرچه در بعضی موارد نسبت سود به هزینه مزایای افزایش بارش به شیوه بارورسازی ابرها از نظر جنبههای زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی از یک بیشتر خواهد بود اما با درنظر گرفتن سایر مزایا توجیهپذیر است. اجازه بدهید برای روشنشدن مسئله مثالی بزنیم. فرض کنید میزان بارندگی 300میلیمتر است. اگر 15درصد به این بارش اضافه بشود میزان بارش 60 میلیمتر افزایش مییابد که در سطح وسیع چند میلیارد متر مکعب میشود. حال اگر2 میلیارد تومان هزینه بشود این ارزش اقتصادی آبی است که به دست میآید اما در این میان موارد دیگری از جمله مهاجرت، جلوگیری از به مخاطره افتادن زیستگاه پرندگان مهاجر و کشاورزی است که محاسبه نشده است. محاسبه این موارد، بارورسازی ابرها و هزینههای اقتصادی را توجیهپذیر میکند.
4 - مخالفان: خلاف قوانین طبیعت است
محمد درویش، اما نظری متفاوت دارد. این کارشناس محیطزیست که با بارورسازی ابرها مخالف است، میگوید: مجموع آب کره زمین یک عدد ثابت است. اگر در جایی بهصورت مصنوعی آب بیشتری از آسمان نازل کنیم، این سبب میشود بخش دیگری از کره زمین از سهم طبیعی آبی که استحقاق آن را داشته، محروم شود. در واقع با این شیوه، ما با زیر پاگذاشتن قوانین طبیعت به جنگ با طبیعت میرویم و به زندگی شماری از زیستمندان در بخش دیگری از کره زمین لطمه میزنیم. وی میافزاید: ابرها از طرف مدیترانه وارد کشور ما میشوند و از غرب به سمت شرق حرکت میکنند. حال اگر این ابرها یکباره رطوبتشان را در غرب از دست بدهند، نواحی مرکزی و شرقی کشور بیش از پیش خشک خواهد شد.
بنابراین از نظر اصول بنیادین آموزههای محیطزیستی، بارورسازی ابرها، نوعی دخل و تصرف در قوانین طبیعی است که گرچه ممکن است در کوتاهمدت بازدهی مطلوبی داشته باشد اما در نهایت به ضرر پایداری اکولوژیک سرزمین تمام میشود. درویش در ادامه میگوید: ما باید براساس توانمندیهای طبیعی یا بومشناختی سرزمین، چیدمان توسعه در منطقه آذربایجان را از نو تعریف کنیم. به جای اجرای طرحهای گرانقیمت و هزینهبر انتقال آب یا بارورسازی ابرها، بهتر است در هر منطقهای طرحهای عمرانی و بهطور کلی توسعه را با توجه به استعدادهای طبیعی و متناسب با ظرفیت پذیرش آن منطقه تعریف و اجرا کنیم.
وقتی ما طرح انتقال آب از سرچشمههای کوهرنگ به یزد و کرمان را اجرا میکنیم و در آنجا صنایع آببری مثل لاستیکسازی راهاندازی میکنیم یا صنایع فولاد و ذوبآهن که به آب بسیار فراوان نیاز دارد در مناطق کم آب، احداث میکنیم، در واقع در بخشی از سرزمین بیتوجه به توان اکولوژیک آن صنایعی را ایجاد کردهایم که متناسب با قابلیتهای آن نیست. برای نمونه سالانه 360 میلیون متر مکعب برای صنایع فولاد و ذوبآهن اصفهان صرف میشود در حالی که بده سالانه زایندهرود در یک سال معمولی، 800میلیون متر مکعب است؛ طبیعی است که این شیوه برداشت از زایندهرود، خشکشدن باتلاق گاوخونی را در پی میآورد. این درحالی است که ما 700 میلیون متر مکعب آب از کارون به زایندهرود وارد میکنیم اما باز هم در وضعیت نابسامان گاوخونی تغییری حادث نمیشود. اینها نمونهای از هشدارهایی است که طبیعت برای استفاده صحیح از توانمندیهای سرزمینمان به ما میدهد.
5 - مخالفان: پرهزینه است
دکتر علیجانی، عضو هیأت علمی که دکترای آب و هواشناسی دارد ، میگوید: باید ابری وجود داشته باشد تا بتوان آن را بارور کرد. وی در عین حال تأکید میکند که بارورسازی باید براساس معیارها و ضوابط خاصی صورت بگیرد و نمیشود یک بار این کار را انجام داد و آن را رها کرد، زیرا نزولات جوی بهصورت رگباری نازل میشود و این شیوه عملکرد امکان دارد مشکلاتی در محیط و اکوسیستمهای منطقه ایجاد کند. بر این اساس، ضروری است این کار بهصورت ادامهدار و روتین در دوره سرد سال با در نظر گرفتن تبعاتی که ممکن است روی محیط ایجاد کند، به اجرا درآید.
پرویز رضازاده، کارشناس هواشناسی، استحصال آب از طریق بارورسازی ابرها را شیوهای پرهزینه میداند و میگوید: یکی از گزینههای افزایش بارش بهصورت محدود، بارورسازی ابرها از طریق بذرپاشی یا افزودن هستههای میعان به داخل ابر است. این شیوه در مناطق مستعد، باعث افزایش 10تا 15درصدی باران میشود اما از نظر اقتصادی روش پرهزینهای است. از سوی دیگر، از این شیوه فقط میتوان در شرایط خاصی استفاده کرد بنابراین، نباید با طرح این مسئله انتظار بیش از معمول برای مردم ایجاد کرد، زیرا ممکن است این ذهنیت برای عموم مردم ایجاد شود که با این شیوه به سادگی میتوان میزان بارش را افزایش داد و این امیدواری کاذب میتواند مشکلساز باشد. استفاده از این شیوه به دلایلی که ذکر شد میتواند یک کمک جزئی باشد اما این شیوه برای رفع معضل موجود کارساز نیست.