«پیشنهاد تدوین منشور نویسندگی از سوی خانه کتاب مطرح شده است؛ منشوری که نویسندگان و مترجمان را موظف به رعایت اخلاق نویسندگی میکند. از اینرو محققان و نویسندگان و اهالی قلم میتوانند مقالات و آثار خود را در این زمینه ارسال کنند تا درصورت امکان در قالب کتاب منتشر شود.»
بهنظر میرسد مراد خانه کتاب از تدوین این منشور، توجه به همه نکات قابلتوجه در امر تولید کتاب باشد؛ چرا که شجاعی در بخش دیگری از حرفهایش میگوید: «اخلاق نویسندگی در معنای عام در تالیف، ترجمه و رعایت اصول اخلاقی اولیه است. در حوزه تالیف، گاه مشکلاتی دیده میشود، اقتباسهای بدون ارجاع و مطالبی که تکرار مکرراتند و پرسش جدید را پاسخ نمیدهند یا کتابسازیهایی که صورت میگیرد، همه از مسائلی است که با داشتن اخلاق نویسندگی دیگر صورت نمیگیرد؛ اما امید میرود با تدوین این منشور کمتر شاهد اینگونه آثار باشیم.»
این علاقه ذاتی صاحبان قدرت است که فعالیتهای گوناگون را با تعاریف و معیارهای خود دستهبندی و چارچوببندی کنند و از این راه، کنترل سهلتر و بیشتری بر آنها داشته باشند. اما آیا میتوان از نویسندگان انتظار داشت چنین منشوری را رعایت کنند؟ اگر رعایت نکردند چه اتفاقی رخ میدهد یا به عبارت بهتر، ضمانت اجرایی این منشور مفروض چیست؟ آنهایی که چنین منشوری را تدوین خواهند کرد، در چه گروهی قرار میگیرند؟ نویسندگان یا مسئولان یا هر دو؟ پرسشهای دیگری نیز میتوان درباره ایده منشور اخلاقی نویسندگان طرح کرد اما نکته مهمتری در این باره وجود دارد؛ اینکه مسئولان خانه کتاب به ضرورت وجود چنین متنی پیبردهاند خودبهخود نشان میدهد که وجودش ضروری است ولی اگر خوب به آنچه شجاعی صایین درباره محتوای منشور اخلاقی گفته دقت کنیم، بهنظرمان آشنا خواهد رسید. این منشور در بهترین شکل، نهایتا همان چیزی میشود که در قانون کپی رایت آمده است.
درواقع «اقتباسهای بدون ارجاع و مطالبی که تکرار مکرراتند و پرسش جدید را پاسخ نمیدهند یا کتابسازیهایی که صورت میگیرد» همه این موارد و موارد دیگری از این دست، همان چیزی است که با نام معاهده «برن» همه کشورها امضا کردهاند و حالا چه داخلی و چه خارجی به آن پایبند هستند؛ جز ما و 3-2 کشور دیگر. حالا بعد از این همه سال و این همه ماجرا، تازه به منشور اخلاقی فکر میکنیم؛ چیزی که سالهاست با نام دیگری در همه دنیا اجرا میشود.