در کارنامه پربار هنریاش جایزه اول گراند پری از بزرگترین و معتبرترین مسابقات بینالمللی کاریکاتور را دارد، ضمن اینکه جوایزی از فستیوالهای ژاپن، آلمان، ایتالیا، سوئیس، بلژیک، ترکیه، برزیل، یوگسلاوی و چندین جایزه بینالمللی دیگر را هم دریافت کرده است. بسیاری از آثار درمبخش به موزههای معتبر دنیا راه پیدا کرده و در آنجا نگهداری میشوند و همه اینها حاصل 50 سال همکاری مستمر با مطبوعات صاحب نام ایران و جهان بوده است. این استاد پیشکسوت تاکنون 50 نمایشگاه انفرادی و دهها نمایشگاه گروهی در داخل و خارج کشور برگزار کرده و سابقه تدریس با عنوان استاد کاریکاتور در دانشگاه تهران را داشته و در زمینه طراحی روی جلد، تصویرگری کتاب کودک، پوستر، فیلم انیمیشن، کارتپستال و تقویم نیز فعالیت میکند. چندی پیش گالری ساربان میزبان 51 تابلو از طرحهای دوستداشتنی این هنرمند پیشکسوت کشورمان بود که در آستانه 70 سالگی، جدیدترین کارهایش بهصورت تک اثر یا مجموعه اثر در یک تابلو به روی دیوار رفت.
- از نمایشگاه طرحهای دوست داشتنی شما شروع میکنم؛چرا کاریکاتورهای شما خیلی ساده بهنظر میرسد؛ هم در اجرا و هم در بیان و هم اینکه طراحیهایتان فضای بسیار شادی دارند؟
در این نمایشگاه سعی کردم واقعا طرحهای دوست داشتنی را به نمایش بگذارم. ما در زمانهای زندگی میکنیم که اوضاع دنیا زیاد خوب نیست. من هم خواستم با برگزاری نمایشگاه طرحهای دوستداشتنی زنگ تفریحی به مردم بدهم بلکه مقداری آن ناراحتیهای روحیشان را برای چند لحظه هم که شده فراموش بکنند. در جامعه ما شادمانی و شادی کمتر حس میشود، بایستی مردم را شاد کرد. یک هنرمند فقط وظیفهاش این نیست که اشک مردم را دربیاورد، هنرمند میتواند روح مردم را هم شاد بکند چون جوهر اصلی کاریکاتور طنز است، بنابراین در این نمایشگاه فرصتی به من دست داد تا برخلاف نمایشگاههای دیگرم که بعضی وقتها طنزهای سیاه و پیچیدهای دارد، طرحهایی را که خیلی سریع و زود انجام شده است به این نمایشگاه بیاورم. برخی از اینها، طرحهایی است که هنگام تلفن زدن کشیدهام یا در جایی که منتظر کسی بودم یا جلوی تلویزیون؛ در هر حال فضای شادی دارند. هنرمند دوست دارد روی مردم اثر بگذارد و برای لحظهای هم که شده آنها را شاد کند. این نمایشگاه در واقع بخش ناشناختهای از کارهای من است.
مجموعه طرحهای دوستداشتنی در واقع منتخبی است که 30 درصد از مجموعه 5هزار تایی کارهایم را شامل میشود که از 18 سال پیش جمعآوری کردهام. من چون معمولا از کارهای شلوغ دوری میکنم، به همین جهت همیشه سعی کردهام طرحهایم ساده باشد تا پیامش را خیلی راحت و سریع به بیننده منتقل کند. در زمینه سوژهیابی، مهمترین نکته تداوم در دیدن آثار طنز تصویری و نوشتاری و حتی دیدن فیلم کمدی و کار زیاد است؛ مثلا من مدت زیادی برای پیدا کردن سوژه، خیلی از کارهایم را دور میانداختم و مینشستم دوباره آنها را خط خطی میکردم تا سوژه اصلی به ذهنم بیاید. یک روز در نمایشگاهی در آلمان، دیدم هنرمندی همه این طرحهایی را که مشابهش را من هم میکشیدم و دور میانداختم، نمایش داده است و با قیمتهای خیلی بالایی میفروشد. از آن به بعد تصمیم گرفتم، بهترینها را نگه دارم.
- این 5هزار طرح باید مجموعه زیبایی باشد، چگونه آنها را نگهداری میکنید؟
بله؛ حالا مجموعه بسیار زیبایی شده است اما چون جایی برای نمایششان ندارم، سالهاست که در کشوهایم انبار شده و همچنان انبار است؛ روز به روز هم به تعدادشان اضافه میشود. و به همین خاطر تصمیم گرفتم تعدادی از اینها را در اینجا به نمایش بگذارم. متأسفانه الان فضایی نیست تا کاریکاتوریستها بتوانند کارهایشان را عرضه کنند. اگر هم مطبوعات کارهایی را بخواهند، قیمتهایی که میپردازند، آنقدر کم است که در شأن یک کاریکاتوریست نیست. این مشکلی برای کارتونیستهای ایرانی است؛ مخصوصا کارتونیستهای جوانی که بعداز انقلاب به دنیا آمدهاند. آنها الان نمیدانند کارهایشان را کجا به نمایش بگذارند.
- بهعنوان هنرمند پیشکسوت چه پیشنهادی در این خصوص دارید؟
راه حل این است که دولت و شهرداریها که در تمام دنیا این کار را انجام میدهند این آثار را جمعآوری کنند چون در میان کار جوانها، آثار خیلی خوبی هم پیدا میشود. غیر از آن، کاریکاتور خودش یک تاریخنگار است؛ یعنی مصورکننده حوادثی است که در یک برهه زمانی اتفاق میافتد و از این نظر میتواند خیلی مهم باشد.
- خطهای شما استحکام بینظیری دارد. چطور به این استحکام رسیدید؟
خطوط یکی از ارکان کاریکاتورهای من است. من به خط خیلی اهمیت میدهم. بعضی از کارها را حتی 10 بار میکشم تا خطی که دلم میخواهد بهوجود بیاید. تا از کاری راضی نباشم آن کار از زیر دستم خارج نمیشود و این استحکام در خطوط، فقط و فقط در نتیجه کار زیاد بهوجود آمده است. الگوهای من در این زمینه استاینبرگ و فولون بودهاند که همیشه به من در اجرا ایده میدادند و فهمیدم که خط باید ساده و مستحکم باشد.
- شیوه رنگآمیزی شما هم منحصر به فرد است. از چه زمانی در کارهایتان از رنگ استفاده کردید؟
اساسا کارهای من سیاه و سفید بود. رنگآمیزی را در خارج از کشور شروع کردم چون مطبوعات آنجا بیشتر از کارهای رنگی استفاده میکردند و به همین دلیل از سال 1980 رنگآمیزی را شروع کردم و برای این کار تصمیم گرفتم برای خودم سبک و شیوهای خاص داشته باشم. به همین دلیل پاستل گچی را با تیغ تراشیدم و پودر به دست آمده را با پنبه روی کاغذ مالیدم و در جاهایی که به نور و سفیدی احتیاج داشتم از پاک کن استفاده میکردم. جالب اینکه این هم یک کشف است که با یک متریال ارزان این نتیجه حاصل میشود. حتی بسیاری از کاریکاتوریستهای بزرگ دنیا از من میپرسیدند که از ایربراش استفاده میکنید؟ ولی وقتی به آنها توضیح میدادم، تعجب میکردند. در واقع با این کار از پاستل زبر و خشن، یک کار لطیف و جدید ساختم.
- بهنظر شما چه تفاوتی بین کاریکاتور مطبوعاتی و نمایشگاههای اینچنینی که در گالریها بر پا میشود وجود دارد؟
بهنظرم این تفکیک صحیح نیست. در اصل خواستگاه تاریخی کاریکاتور از دل مطبوعات بوده و تفاوت چندانی بین کاریکاتور مطبوعاتی یا نمایشگاهی که شما میگویید وجود ندارد بلکه باید گفت کاریکاتور هنری است که پایگاه اصلی آن در مطبوعات و جراید است، اما ممکن است بر دیوار گالریها و نمایشگاهها نیز به نمایش دربیاید. به اعتقاد من، هنر کاریکاتور تنها محدود به مطبوعات و صرفاً موضوعات سیاسی و اجتماعی نمیشود، بلکه مانند همه حوزههای دیگر هنر میتواند ابعاد و شاخههای مختلفی از موضوعات را بهخود اختصاص دهد.
- بهعنوان یک هنرمند پیشکسوت فکر میکنید، انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس چه تأثیری در رشد کاریکاتوریستهای ایرانی گذاشته است؟
بعد از انقلاب، کاریکاتوریستهای جوان و پرانرژی و پرکار به میدان آمدند و در کنار این روزنامهها و نشریاتی شکل گرفت که بهصورت روزانه کاریکاتورهای تند و انتقادی را چاپ میکردند. در واقع بعد از انقلاب و بعد از اتمام جنگ هشتساله که در همه مسائل وقفهای طولانی ایجاد شده بود نسل و جریان جدیدی از کاریکاتوریستها شکل گرفتند و مجلات تخصصی کاریکاتوری هم به رشد و گسترش هنر کاریکاتور کمک فراوانی کردند. در این دوران اطلاعاتی که توسط خانه کاریکاتور و مجلات تخصصی از زمان نمایشگاههای بینالمللی منتشر میشد، مکانی بود که آثار کاریکاتوریستهای جوان ایرانی در آنها توانست با مخاطب جهانیاش ارتباط برقرار کرده و از مرزهای ایران فراتر برود. به این واسطه تعدادی از کاریکاتوریستهای جوان ایرانی تشویق شدند که آثارشان را در خارج از کشور به نمایش بگذارند. از طرف دیگر با چاپ کاتالوگها و بروشورها و نشریاتی که در کشورهای خارجی چاپ میشد نیز بستری فراهم شد که این طیف جوان کاریکاتوریست ایرانی، کارهای خودشان را درکنارآثار هنرمندان بزرگ جهانی ببینند و این ارتباطات باعث شد تا کمکم کاریکاتوریستهای ایرانی از تحولات جهانی کاریکاتور مطلع و با اشکال تکنیکی و حرفهای آشنا شوند.
- شاید این سؤال خیلی از جوانان علاقهمند باشد که بدانند کاریکاتور را چگونه میشود یاد گرفت؟
ببینید، اصولا کسی که کاریکاتور را بهعنوان یک شغل انتخاب کرده باید در وهله اول خودش تیزبین باشد و این چیزی است که درون آدم است و یاد دادنی نیست. همانطور که قبلا هم در مصاحبههایم گفتهام، کاریکاتور یاددادنی نیست. مثل اینکه به شاعری بگوییم بیا شاعری را به من یاد بده. یا به موسیقی دان بگویی بیا و یا... . اینها چیزهایی است که در ژن آدمهاست ولی خب چیزهایی هست که باعث تشویق میشود و آن تجربیات ماست که طی سالهای دور بهدست آوردهایم و میتوانیم در اختیار جوانها بگذاریم. ولی جوهره اصلی را باید خود فرد داشته باشد. مثلا خیلی از جوانها هستند که خیلی زود میخواهند کتاب یا کارت پستال چاپ کنند. بهگونهای که برخی از افراد به من میگویند استاد میشود فرمول این کار را به ما یاد بدهید تا ما دیگر مزاحم وقت شما نشویم. جواب من همیشه این است که باید زحمت کشید، باید کار کرد و استخوان خرد کرد. حالا گذشته از کار و زحمت، این نکته مهم است که باید به این کار عشق و علاقه داشت. بههرحال توصیه من به نسل جوان این است که بدانند یک کاریکاتوریست با زیاد دیدن میتواند هنر خود را ارتقا دهد. کاریکاتوریستهای بزرگ دنیا مجموعه آثار ارزشمندی را از خود به جای گذاشتهاند که میتواند چراغ راه نسل جدید باشد، چرا که کاریکاتور نیز مانند هنرهای دیگر ابتدا دارد، ولی انتها ندارد.
- در آستانه 70سالگی، شما همچنان با انرژی نمایشگاه برگزار میکنید،و با نسل جدید در ارتباط هستید، آیا باز هم قصد برگزاری نمایشگاه را دارید؟
خودم از این همه انرژی تعجب میکنم. البته آنهایی که مرا میشناسند میدانند که من همیشه کار دارم و هر روز هم به تعداد کارهایم اضافه میشود. این میسر نبوده مگر با تشویقهای مردم مخصوصا جوانها. با اینکه من به سن 70 سالگی رسیدهام ولی با جوانهای 18و19 ساله بهعنوان نسل سوم ارتباط مستمری دارم. نسل جدید جوانهای ما، واقعا با استعداد هستند و من به جرات میگویم جوانهای ما نسبت به همسن و سالهای خود در اروپا خیلی با استعدادترند. حتی در شغل خودم جوانهایی پیدا شدهاند که بعضی وقتها کارهایی میکنند که خیلی برای من عجیب است. من با پیشرفت حیرتانگیزی در کار جوانان مواجه هستم و از دیدن آثار قوی که با عشق و خلوص نیت تصویر شده متعجب میشوم و لذت میبرم. وقتی کارهای آنها را با زمان جوانی خودم مقایسه میکنم میبینم آنها الحق بهتر از من کار کردهاند... با اینکه بسیاری از نسل جوان مرا نمیشناسد ولی باور کنید ۹۰ درصد بازدیدکنندهها جوانها هستند.
این به من هم نیرو میدهد و هم مرا جوان میکند، تا همچنان کارهایم را با جدیت و با انرژی دنبال کنم. بعد از پایان این نمایشگاه 3 نمایشگاه دیگر خواهم داشت؛ یکی در پاریس خواهد بود و دوتای دیگر در ایران.