با آن که از پایتخت شدن این مدرنترین شهر ایران فقط چند قرن میگذرد، اما در زیر خاکش تمدنی سه هزار ساله آرام گرفته.
مردمان تهران باستان، کارشان دامداری بود و مخترعان سفالهای منحصر به فردی بودند که سخت و سبک بود و در دماهای بالا نمیشکست. از کاوشهای باستانشناسی در تهران، زمان زیادی نمیگذرد و تا همین چند سال پیش در خاکبرداریهای خانههای قیطریه سفالهای تهران باستان از چنگک لودرها پایین میریختند.
چه سرنخهای باستانی که گم نشد و چه تپههایی که به آجر ساختمانی تبدیل نشدند. اگر بخواهیم کمی احساسات به خرج بدهیم، باید به تهرانیها توصیه کنیم پشت ترافیک یا سر چهارراهها بوق نزنند، مبادا خواب مردگان چند هزار ساله آشفته شود.
محوطه باستانی تهران از تپههای قیطریه، دروس، پلرومی، بوستان پنجم و پاسداران تشکیل شده. درة مناطق باستانی اطراف تهران شامل پیشوای ورامین، تپة معمورین، چشمه علی (شهرری) میشود.
خاک تپههای کهریزک برعکس قیطریه بسیار مرغوب و مناسب سفالگری بوده. در کاوشهای این منطقه نشانههایی از کورههای سفالپزی و چرخ سفالگری به دست آمده که نشان میدهد سفالهای تهران باستان از آنجا تهیه میشده. احتمالا سازندگان این سفالها زنان بودهاند و مردها کارشان دامداری بوده.
سابقة تاریخی تهران از نظر زمانی در ادامة شهرری است و از لحاظ مکانی بخشی از آن به حساب میآید. زندگی اولین افرادی که در قیطریه زندگی میکردند، شبیه کسانی است که چند هزار سال قبل در چشمه علی به سر میبردند.
بیشترین آثار به دست آمده از تهران باستان در تپههای قیطریه کشف شده. جالب اینجاست که میراث و اشیای پیدا شده در این تپهها از همة تپههای باستانی ایران بیشتر است. تپههای قیطریه در شمال تهران و در دامنه رشته کوههای البرز قرار گرفتهاند.
مساحت کاوشهای باستانشناسی در قیطریه حدود پنج هزار متر مربع است و حدود 350 گور در آنجا پیدا شده. تا به حال دو هزار و پانصد ظرف سفالی و انواع آلات و ابزار برنزی و زیورآلات از آنجا به دست آمده.
باستانشناسان از بررسیهای انجام شده در محوطه مقابل دیوار شرقی پارک قیطریه (که در آن زمان محل دپوی زباله شهرداری وقت بود)، به این نتیجه رسیدند که تهرانیهای باستان از اختلاف سطح صخرههای طبیعی منطقه برای زدن خیمه و خرگاه استفاده میکردهاند. آنها به روش آبا و اجدادیشان زندگی شبانی داشتند و دامدار بودند.
سالها پیش به طور اتفاقی در تپههای عباسآباد تعدادی سفال کشف شد و چند سال پیش هم در اثر لولهکشی، گورستانی دیگر از صاحبان همین سفالها در پل رومی پیدا شد. این اکتشافات به خاطر قرار گرفتن در محدودة خانهای مسکونی، به نتیجة درستی نرسید. احتمالا این گورستان، ادامه گورهای قیطریه است.
کاوشهای تپه قیطریه را باستانشناسان ایرانی انجام دادهاند و با وجود اهمیت زیاد و حجم بالای آثار به دست آمده، متأسفانه اطلاعات مفیدی از آنها در آرشیو میراث فرهنگی استان تهران وجود نداشت.
هر کس از این ساغر بنوشد، ویژگیهای آن حیوان به او منتقل میشود. این، اعتقاد ایرانیهای باستان بود. مردم باستان، استاد هنرهای کاربردی بودند. اگر امروز یک نفر همچین حجمی را بسازد، به راحتی میتواند آن را در یک جشنوارة آثار حجمی شرکت دهد. آنها برای کوچکترین و پیش پاافتادهترین ابزار زندگیشان تمام خلاقیتشان را به کار میگرفتند. این اثر منحصر به فرد، نزدیک به شصت سال پیش، خیلی اتفاقی در منطقه دروس پیدا شده
کشف این ظرف در قیطریه نشان داد که تهرانیان باستان، دیزیخور بودهاند. جنس این ظرفهای سفالی، سخت و محکم است و در برابر حرارت، مقاوم است. دهانة آن هم کوچک ساخته شده تا غذا سرد نشود. نقش روی ظرف هم یک شاخه زیتون است. آثار به دست آمده نشان میدهد که مردم آن زمان تهران، زیتون میکاشتهاند و از چوب و روغن آن استفاده میکردهاند
مثل بیشتر گورهای باستانی، میت به شکل جنینی و کنار ابزارآلات زندگی روزمره خاک شده. این قبر را سال1348 در تپههای قیطریه پیدا کردهاند. اگر به پارک قیطریه بروید، میبینید درختهای کهن در آنجا فقط تا پایین تپه ادامه پیدا کردهاند. دلیلش این است که آنجا غیر قابل کشت است و به همین خاطر هم در دوران باستان، قبرستان بوده
ظاهرا میوهها و آجیلهایشان را توی این ظرفها میریختهاند. این نمونه کنار گورهای قیطریه کشف شده و به نوعی برای این بوده که مردگان در زندگی بعدی هم از تفریحات زندگی این دنیا، بینصیب نمانند. اگر خوب به نقش و نگار آن دقت کنید، تصویر یک درخت با شاخههایی پر از میوه را میبینید. امضای هنرمند صاحب اثر را هم میشود دید. اثر انگشتان سفالگر هنوز روی آن باقی مانده. نکته قابل توجه دیگر این سفال باستانی، این است که بدون لعاب درست شده و آن را با آتش جلا دادهاند
زنان تهران در سه هزار سال پیش، از این گردنبندها به گردنشان میانداختهاند. جنسشان از صدف، چینی و مهرة سنگی است و در تپههای قیطریه کشف شده است
یک عقاب که انگار با چشمهای تیزش منتظر حرکت بعدی شکار است. اما در واقع، یک قلاب کمر باستانی است. نمونههای مشابهی از این قلابها در منطقه شمیران پیدا شده. ولی این به لحاظ تزئینات، از همه آنها سر است و ظاهرا متعلق به یکی از بزرگانشان بوده
لکلک یک اثر هنری است؟ یا یک ظرف آیینی است که همراه مردگان خاک میکردهاند؟ یا یک قوری معمولی؟ هر سه تای اینها هست. با آن لولة 20 سانتیاش هر لحظه میترسی کلهپا شود. با این حال، قرص و محکم ایستاده، سفالگران قیطریه صلبیت را خوب میفهمیدند و در ساختن این قوریها از لکلک، مرغ ماهیخوار و... الهام گرفتهاند. این قوری لکلکی با رنگ مسیاش، حول و حوش 3هزار سال قدمت دارد
در قبر زنان پیدایش کردهاند. در ته همة این سرمهدانها هنوز سرمة بادام سوخته یا دودة چراغ پیهسوز باقی مانده. البته چوبی که با آن سرمه را بر میداشتهاند پوسیده است. زنان باستان برای آرایش از یک نوع سفیداب هم استفاده میکردهاند که از رگههای رنگین کوهستان به دست میآمده. آن دوران، مردان هم برای جذبهدار شدن، آرایش میکردهاند و آرایشگران از طبقة هنرمندان بودهاند. از این سرمهدان، نزدیک به 3000 سال پیش استفاده میشده و در تپههای قیطریه به دست آمده
یک خنجر مفرغی. کارشناسان معتقدند از این خنجرها برای شکار استفاده میشده، نه برای جنگ
لوله آن تا ته ظرف کشیده شده و سرش هم مثل پستانک در دهان کودک قرار میگرفته. قبل از کشف این شیرمک در تپههای قیطریه، باستانشناسان نمونههای مشابهی را در سیلک و جاهای دیگر کشف کرده بودند، اما مانده بودند که چه استفادهای از آن میشده.
کشف این ظرفهای سفالی در گور بچههایی که کنار مادرشان دفن شده بودند، آنها را به این نتیجه رساند که در 2800 تا 3300 سال پیش، ایرانیها برای شیر دادن بچههایشان از این شیرمکها استفاده میکردهاند