* خوب هر وقت تشنهام بشود آب میخورم دیگر. اصلاً چه ربطی به حال من دارد؟
- اینکه نشد. آدم باید در روز شش، هفت لیوان آب بخورد.
* اینکه خیلی زیاد است. من نمیتوانم این همه آب بخورم.
- به به! آن هم توی تابستان که باید بیشتر آب بخوری، میگویی شش لیوان هم نمیخوری!
* مگر تابستان و زمستان دارد؟ خوب آدم گرمش میشود آب میخورد دیگر!
- نه، توی تابستان بدن بیشتر عرق میکند و باید مایعات بیشتری مصرف کرد. این درست نیست که صبر کنی تا تشنه شوی. این طوری میزان آب بدنت پایین میآید و مثل الان بیحال میشوی.
* خوب حالا میگویی چه کار کنم؟
- باید کم کم توان خوردن آب را در بدنت ببری بالا. یعنی اینکه باید خودت را به آب خوردن عادت بدهی. از یک لیوان بیشتر شروع کن و به مرور تعدادش را بالا ببر.
* بابام جان! من الان حالم بد است، تو نشستهای برای من از آب خوردن حرف میزنی؟ چشم، از این به بعد آب و شیر هم به اندازه کافی میخورم!
- خوب حالا من هم برایت یک لیوان آب هندوانه خنک میآورم تا حالت جا بیاید!
* باز هم خدا را شکر که شیر نمیآوری!
- اتفاقاً این را که خوردی، برایت یک شیربستنی جانانه درست میکنم. اصلاً مگر میشود من و تو بحث کنیم و شیر نخوریم!؟