باید توجه داشت که حکام دیکتاتور منطقه بهرغم پیروی از سیاستهای غرب، حاضر نبودند حتی همان دمکراسی نصفه و نیمه غربی را هم اجرا کنند. بنابراین ایستادگی ملتهای منطقه که برخاسته از بینش عمیق دینی و اسلامی آنان است، یک ایستادگی مقدس است که بهطور قطع باید از آن حمایت شود. با این حال، از نظر ما داستان سوریه با سایر کشورهای عربی یک تفاوت ماهوی دارد و آن اینکه ریشه اعتراضات مردمی در سوریه با دیگر کشورها متفاوت است. بدین معنا که آمریکا و اسرائیل که پس از ناکامیهای چند سال گذشته خصوصا در جنگهای 33روزه و 22روزه در تحولات اخیر منطقه نیز منافع خودشان را از دست رفته میدیدند، تصمیم گرفتند جنبشهای مردمی را در کشور سوریه نیز بهعنوان خط مقدم جبهه مقاومت شبیهسازی کنند؛ چراکه سوریه در سالهای اخیر به همراه ایران و حزبالله در لبنان و گروههای مقاومت فلسطینی ضربات سنگینی به اسرائیل وارد کرده و نقش مؤثری در شکست نقشهها و برنامههای رژیم اشغالگر قدس داشته است.
عملا پشتیبانی از گروههای مبارز فلسطینی از طریق این کشور صورت میگرفت. همچنین سوریه در قامت همپیمان استراتژیک ایران در منطقه بهعنوان رهبر معنوی بیداری اسلامی قرار دارد و غرب ناآرامی در آن کشور را فرصتی مغتنم برای ضربه زدن به ایران میداند.
شاهد این ادعا اینکه در تمامی کشورهایی که جنبش مردمی در آنها شکل گرفته، مردم خواهان برقراری حکومت اسلامی و استقرار ارزشهای اسلامی هستند و این ماجرا در سوریه برعکس است و اغلب معترضانی که به تحریک آمریکا و اسرائیل به خیابانها آمدهاند، شعارها و خواستههای اسلامی ندارند.
لذا مقام معظم رهبری با تیزبینی این نکته را اشاره فرمودند که آمریکا و اسرائیل صحنهگردانان حوادث سوریه هستند.
هرچند نمیتوان منکر این واقعیت شد که مردم سوریه نیز- چه مخالفین و چه آنان که طرفدار رژیم بشار اسد هستند- مطالباتی دارند که بحق هم هست و دولت این کشور باید به آنها احترام بگذارد و خود آقای اسد هم اخیرا اصلاحاتی را انجام داده و در حال اصلاح سایر امور است.دولت جمهوری اسلامی نیز براساس اهداف مقدس نظام و دیدگاههای مقام معظم رهبری حرکت کرده و میکند و نمیتوان به صراحت گفت دولت در زمینه حمایت از دولت سوریه ضعیف عمل کرده است اما برنامهها و فعالیتهای دولت باید در چارچوبی باشد که هم منافع سوریه و هم منافع جمهوری اسلامی بهصورت توامان در آن دیده شده باشد.
در منافع کلی نظام میتوان گفت دولت تجربه خوبی داشته و دستگاه دیپلماسی فعالیت مناسبی داشته است و شاید شرایط فعلی اجازه فعالیت بیشتر را نداده است. اما در عین حال میشد بهگونهای عمل کرد که منافع 2کشور بیشتر لحاظ شود. به هرحال، حضور قدرتمند جبهه مقاومت در منطقه خود یکی از بزرگترین منافع جمهوری اسلامی است که حتما باید مورد توجه قرارگیرد. بر این اساس ایران باید از سوریه حمایت کند؛ چراکه سوریه یکی از مهمترین همپیمانان ایران در منطقه است و در طول سالیان گذشته همواره در موضوع فلسطین و حزبالله در کنار جمهوری اسلامی ایران قرار داشته است.در این خصوص البته مسئولان وزارت امور خارجه باید پاسخ دهند که چه اقداماتی صورت گرفته تا بتوان قضاوت بهتر و صحیحتری انجام داد.
یکی از مهمترین کارهایی که حتما باید در این خصوص صورت گیرد، همسوسازی کشورهای منطقه درخصوص حوادث سوریه است؛ خصوصا میان کشورهایی که روابط بهتری با جمهوری اسلامی دارند که البته تا حدی صورت گرفته اما هنوز ظرفیتهای استفاده نشده بسیاری وجود دارند که میتوان از آنها به نحو مطلوبتری بهرهبرد. همچنین باید با قدرت بیشتری در زمینه آگاهی بخشی به ملتها و مخصوصا ملت سوریه اقدام شود تا متوجه باشند که نباید اجازه دهند آمریکا و اسرائیل از احساسات آنان به نفع خودشان بهرهبرداری کنند. بنابراین از مسیر همکاریهای دو یا چندجانبه میتوان پشتیبانیهای معقول و منطقیای انجام داد که البته تلاشهایی صورت گرفته اما جای کار بیشتری دارد.همچنین یکی دیگر از اقداماتی که دولت ایران میتواند در راستای حمایت از بشار اسد انجام دهد، کمک به این کشور برای اجرای وعدههای دولت و تحقق خواستههای مردم این کشور است.
* دبیر کل مجمع جهانی اهلبیت(ع) و سفیر سابق ایران در سوریه