طبق سخنان نویسندهها و ناشران، فقط این دو گروه نیستند که از این موضوع ضربه میخورند بلکه دود دانلود اینترنتی به چشم کتابفروشها نیز رفته و خیلیها را میآزارد. قرار دادن متن کتاب برای دانلود در اینترنت، در حال حاضر هیچ مرجع یا نهاد قانونی برای نظام بخشیدن یا رسیدگی ندارد. تعداد زیادی از کتابهای تازه چاپ شده در کشور، به سرعت برای دانلود روی فضای مجازی قرار میگیرند که ضرر و زیان این موضوع روی فروش کتاب، غیرقابل انکار است.
اگر اهل استفاده زیاد از اینترنت و پستالکترونیک باشید، حتما مواقعی برایتان پیش آمده که در صندوق پستی پستالکترونیک خود نامههایی با عناوینی چون «دانلود تمام کتابهای...» دیدهاید. بهنظر میرسد این مسئله هم یکی دیگر از مصداقهای بارز مصادره به مطلوب فرهنگ و امکانات نوین است. چون در هیچ کشوری مفهوم عرضه اینترنتی کتاب به این شکل که در کشور ما جریان دارد، رایج نیست.
تا به حال چندین کتاب از آثار نشرچشمه هم برای دانلود رایگان، در اینترنت قرار گرفتهاند. حسن کیائیان، مدیر نشرچشمه معتقد است بهتنهایی وارد شدن ناشرها در این زمینه، دردی را دوا نمیکند. کیائیان میگوید: اینکه هر ناشر بخواهد به تنهایی وارد عمل شود و این موضوع را پیگیری کند، کار صحیحی نیست، چون نتیجهای حاصل نخواهد شد. بهنظرم باید اتحادیه ناشران پیگیر مسائل شکایت و موضوعات قضایی این پرونده باشد.
برخی از ناشران هنگامی که موضوع مورد بررسی یعنی دانلود کتابها در اینترنت را با آنها در میان میگذاریم، تمایلی به مصاحبه در این زمینه ندارند و میگویند قبلا حرف زدهایم ولی کو عمل؟ این ناشران با بیحوصلگی صحبت کردن در این باره را بینتیجه میدانند و معتقدند باید قانون مدونی برای برخورد با افرادی که اقدام به انتشار لینک دانلود کتابهایشان در اینترنت میکنند وجود داشته باشد و تازه هنگامی هم که قانونی وجود داشته باشد، کسی به آن عمل نخواهد کرد. این عده از ناشران، انجام ندادن چنین کارهایی را منوط به داشتن وجدان انسانی میدانند.
مسعود مهرابی، نویسنده و روزنامهنگار با سابقهای که چندین دهه در عرصه قلم، فعالیت دارد، مانند نویسندگان دیگری که کتابشان برای دانلود در اینترنت قرار گرفته، به شدت به این موضوع معترض است. این نویسنده میگوید: با روند فعلی که وجود دارد هم صاحب مادی و معنوی کتاب، یعنی ناشر و نویسنده و هم کتابفروشها به شدت ضربه خواهند خورد.
نویسندگان، ناشران و کتابفروشها همه به شدت نگران دانلود غیرقانونی کتابهایشان هستند. علت این اعتراضات و انتقادات هم گسترش سایتهای بینام و نشان یا با نام و نشانی است که بدون اطلاع صاحبان اثر، اقدام به اسکن و آپلود کتاب، در فضای اینترنت میکنند و کارشان را هم در سطح وسیع انجام میدهند.
مهرابی با اشاره به حقوق نویسندگان ادامه میدهد: بسیاری از نویسندگان ما، تنها شغلشان نویسندگی است و محل درآمد دیگری ندارند. زندگی این نویسندهها از حقالتالیف کتاب میگذرد.
اگر این دانلودهای غیرقانونی ادامه پیدا کند و هر روز فراگیرتر شود، نویسنده چگونه و به چه امیدی بنویسد و ترجمه و تحقیق کند؟ عدهای با این کار خود یعنی با قرار دادن فایل دانلود کتاب یک نویسنده، تمام حیات اقتصادی او را به خطر میاندازند. چون در این شرایط اقتصادی که جامعه با آن گریبانگیر است، چشم امید نویسنده به دریافت حقالتالیف 15- 10درصدی پشت جلد- بهویژه تجدید چاپ- کتاب است. این مشکل امروزه بهخصوص درباره کتابهای چاپاولی وجود دارد. طبیعی است که ناشر دیگر کتاب چاپ نکند و بازاری نداشته باشد.
مهرابی ادامه میدهد: اگر بخواهم در این زمینه مثالی بزنم باید به کتاب «تاریخ سینمای ایران از آغاز تا 1357» اشاره کنم که چاپ اولش در سال 1363 منتشر شد و در سال 1384 به چاپ دهم رسید. یعنی هر 2سال یکبار تجدید چاپ شد. آقای علی علمی، ناشر این کتاب در نشر پیکان حدس میزد این کتاب حداکثر در مدت 3سال تمام و نایاب شود. اما این اتفاق در عرض 5سال رخ داد.
آقای علمی علت این موضوع را در نمایشگاه کتاب از من پرسید که طبیعتا اظهار بیاطلاعی کردم. اما با پیگیریهایی که صورت دادیم، متوجه شدیم متن کامل 620صفحهای کتاب، اسکن شده و لینک دانلودش در اینترنت قرار گرفته است. با پیگیریهای بیشتر متوجه شدیم این کتاب به تنهایی در یکی از این سایتها، نزدیک به 1000بار دانلود شده است. حیرتانگیز بود چون دیدیم این بلا دارد حتی به سر کتابهای چاپ اول هم میآید. بنابراین به مراجع قانونی شکایت کردیم و پرونده این شکایت در حال پیگیری قضایی است.
اما مسئولان و ناظران فضای اینترنت چه میکنند؟ بیشتر سایتهایی که غیرقانونی کتاب را برای دانلود در محیط خود میگذارند در داخل کشور فعالیت میکنند و نظارت بر آنها کار آسانی است، اما بهنظر نمیرسد کسی به این موضوع چندان اهمیت دهد. هر وبلاگ و سایتی که کمی از شئون اسلامی فاصله بگیرد، بلافاصله فیلتر میشود، اما اگر سایتی امکان دانلود همه کتابهای بازار را بدون اجازه صاحبان کتاب فراهم کند، کسی مزاحمش نخواهد شد. آیا این کار غیراخلاقی نیست؟
مهرابی در این باره میگوید: این سایتها به این علت لینک دانلود کتابها را در خروجیشان قرار میدهند که آگهی بیشتری بگیرند و بعضاً کالاهای غیرفرهنگی را بهشیوه فروش آنلاین عرضه کنند. از طرف دیگر هر چه تعداد کتابها بالا رود، تعداد اعضای سایت هم بیشتر میشود. با این حساب این سایتها، لیست آدرس ایمیل اعضا را به شرکتهای تجاری داخلی و خارجی میفروشند تا آن شرکتها به تبلیغ و فروش کالاهایشان بپردازند.
مهرابی این موضوع را مشابه کپی غیرمجاز فیلمهای سینمایی میداند و میگوید: بسیاری از فیلمهای ایرانی بهمحض عرضه در فروشگاههای کشور، در شبکههای ماهوارهای بینام و نشان و بیهویت پخش میشوند و هنگام اکران، دیویدیشان در سطح شهر به فروش میرسد. به هر حال، از نظر فرهنگی، اقتصادی و از هر منظر دیگری که به این موضوع نگاه کنیم، این یک غارت است.
با این همه، شرایط در سینما باز هم مثل همیشه بهترازکتاب است. 3-2 سال پیش وقتی که کپی فیلمها به صورت غیرمجاز و در زمان اکران در شهر فراگیر شد، تقریبا همه آنها که به این موضوع بهطور مستقیم و غیرمستقیم مربوط بودند، به میدان آمدند. نیروی انتظامی و وزارت ارشاد و خانه سینما و خلاصه همه، و با تشکیل ستاد مبارزه با قاچاق سیدی و جمعآوری فیلمهای غیرمجاز و قاچاق، موضوع را فیصله دادند. اما همین موضوع در مورد کتاب، با بیتوجهی و بیتفاوتی کامل مسئولان مواجه است و حتی نهادهایی نظیر خانه کتاب هم هیچ واکنشی نشان نمیدهد. با این روند، صنعت نشر ضعیف و آسیبپذیر کشور، باز هم ضعیفتر خواهدشد.
مهرابی میگوید: با ادامه این روند، در درازمدت، نویسندهها امیدی به ادامه کار نخواهند داشت. هر چند اغلب نویسندگان از سر شور و شوق و عشق مینویسند ولی این وضع، چرخه چاپ و نشر کتاب را در ایران با مشکل جدی مواجه میکند. چون ناشرها هم دیگر جرات چاپ کتاب را نخواهند داشت. نتیجهاش این میشود که در کتابفروشیها یکی بعد از دیگری بسته میشود.
حالا اگر این سایتها مثل همهجای دنیا و با رعایت اخلاق حرفهای، با اجازه صاحبان کتاب و پرداخت حق کپیرایت، از فایل دانلودی کتابها استفاده کنند، همه چیز تغییر خواهد کرد و ماجرا دقیقا برعکس میشود. چرا که در آن صورت، امکان تازهای به امکانات صنعت نشر اضافه میشود که مطمئنا، قدرتمندی آن را بهدنبال خواهد آورد. همان طور که اقتباس سینمایی، تهیه نسخههای کتاب صوتی و هرشکل دیگری از ارائه و استفاده از آثار مکتوب میتواند به قوت بیشتر و قدرتمندی چرخه اقتصاد نشر کمک کند. تنها به شرطی که حق کپیرایت و مسئله حقوق مادی و معنوی اثر رعایت شود.
این جا درست همان نقطهای است که یک بار دیگر، مسئله نبود قانونهای جدی و فقدان مسئله کپیرایت در ایران، یادآوری میشود. شاید اگر قانونی که ضمانت اجرایی محکم و غیرقابل انکاری دارد، در ایران وجود میداشت، ماجرا تا حدود زیادی حل میشد. البته قانون حقوق مصنفان و مولفان موجود است اما هیچکس به آن اهمیتی نمیدهد.
ضمن آنکه قانون کاملی نیست.گذشته از این، اینگونه مسائل در کشورهای دیگر معمولا از طریق سازمانها و معاهدات بینالمللی اداره میشوند، نهقوانین کشوری و اجتماعی.
معاهدات حقوق بشر میتوانند تا حدود زیادی مشکلات را حل کنند. ضمن اینکه وجود سازمان، دفتر، مرکز، دایره یا هر چیز دیگری که کارش نظارت بر این مسائل و رسیدگی به شکایتها باشد، ضروری بهنظر میرسد.