گزارشهای مشابه و بیمحتوا، بدفرم، غیرحرفهای و عاری از اصول روزنامهنگاری که ذوق و جاذبهای برای خواننده ایجاد نمیکند در دراز مدت تیراژ نشریات کشور را با خطری جدی مواجه خواهد کرد این مشکل ریشه در علل و عوامل مختلفی دارد که برای درک آن پای صحبتهای دکتر «میرزامحمدمهدی فرقانی» نشستیم.
فرقانی فارغالتحصیل دوره کارشناسی روزنامهنگاری، کارشناسیارشد و دکترای علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و عضو هیأت علمی گروه علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی است. او در فاصله بین سالهای 78 تا 82 ریاست مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها، از 82 تا 86 ریاست دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، از 51تا 75 همکاری با روزنامه کیهان بهعنوان خبرنگار، گزارشگر، دبیرسرویس، عضو شورای سردبیری و عضو شورای تیتر روزنامه را در کارنامه کاری خود دارد. فرقانی که بهعنوان یکی از پیشکسوتان عرصه روزنامهنگاری مولف کتابهایی چون «درآمدی بر ارتباطات سنتی در ایران و راه دراز گذار» و «گزارشنویسی برای مطبوعات» است در این گفتوگو با تأکید بر روند نزولی گزارشنویسی در مطبوعات از حلقه گمشده میان مطبوعات و دانشکدههای روزنامهنگاری تا بزرگترین مشکل عصر ما در حوزه مطبوعات سخن میگوید.
- آقای فرقانی اجازه بدهید سؤالم را با موضوع گزارش ایدهآل آغاز کنم. آیا اصلا چیزی تحت عنوان گزارش ایدهآل وجود دارد؟
نمیتوان گفت که گزارشی ایدهآل است چرا که همیشه امکان ایدهآلتر شدن و مطلوبتر شدن برای یک گزارش وجود دارد اما یک گزارش خوب، گزارشی است که از نظر ساختاری، ویژگیهای روزنامهنگارانه داشته باشد.
- منظورتان از ویژگیهای روزنامهنگارانه در یک گزارش چیست؟
یعنی گزارش باید لید جذاب و مؤثر، متن پرمحتوا، قوی و با کیفیت و نیز پایانبندی مؤثر، زیبا و هنرمندانه داشته باشد.
- و زبان گزارش؟
گزارش باید زبانی داشته باشد که روی مرز اطلاعرسانی و آگاهسازی و در عین حال توصیف و تصویرپردازی حرکت کند؛ تلفیق این دو ویژگی با هم کار دشوار اما مهمی است که باید انجام شود.
- از متن پرمحتوا سخن گفتید؛ محتوای یک گزارش باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟
یک گزارش از لحاظ محتوایی باید لایههای زیرین موضوعات و رویدادها را کندوکاو و کشف کرده و موجب شعور، آگاهی و شناخت جدید نسبت به آن به موضوع و رویداد شود. از سوی دیگر محتوای گزارش باید دارای انسجام بوده و تعادل، توازن، عینیگرایی و بیطرفی در آن لحاظ شده باشد.
- رابطه بین فرم و محتوا در گزارشنویسی چیست؟
یادمان باشد که فرم و محتوا در خدمت یکدیگرند. اگر ما محتوای قابلقبولی هم تدارک دیده باشیم و نتوانیم آن را در قالب مناسبی عرضه کنیم، درواقع این تلاش به هدر رفته است. عکس این موضوع هم صادق است؛ یعنی اگر برای گزارشنویسی حرفی برای گفتن نداشته باشیم، هر چند هم که مسلط به تکنیکهای گزارشنویسی باشیم باز هم گزارش بیمحتوا خواهد شد.
- در حال حاضر سهم گزارشنویسی در مطبوعات کشور را چگونه میبینید؟
در سالهای اخیر در مطبوعات زیاد گزارش نمیبینیم. میخواهم بگویم که سهم گزارشنویسی در مطبوعات نسبت به گذشته کمتر شده است اما به هر حال هنوز هم گزارشهای زیادی هستند اما اکثر آنها فاقد ساختار و کیفیت و حتی بعضا محتوای مناسب هستند.
- با این تفاسیر منظورتان این است که گزارشنویسی در مطبوعات کشور ما سیر نزولی دارد؟
بله و یکی از دلایلش هم این است که اصولا مطبوعات ما، مطبوعات کوتاهمدت هستند؛ به این معنی که نه سیستم مدیریت مطبوعات و نه ساختار تحریریه مطبوعات ما نمیتواند استمرار پیدا کند و زمان لازم برای رشد، ارتقای کیفیتش را داشته باشد. این انقطاع و گسستگی باعث میشود که بهطور کلی از کیفیت روزنامهنگاری کاسته شود، چون برای رسیدن به ممارست و سطح قابلقبولی از مهارت نیاز به زمان و کسب تجربه و آموزش ضمن کار است.
- آیا این ضعف متوجه سیستم مدیریت مطبوعات هم میشود؟
بله. سیستم مدیریت مطبوعات ما اساسا ساختار حرفهای ندارد؛ یعنی گزارشگر و خبرنگاری که وارد یک تحریریه میشود باید تحت نظر یک دبیرسرویس و سردبیر کارآزموده، مسلط و حرفهای فعالیت کند و ضمن کار عملا مدام آموزش ببیند تا ضعفهای کار خودش را برطرف کرده و آن را بشناسد. ما متأسفانه امروز حتی با مواردی روبهرو هستیم که آموزههای دانشکدههای روزنامهنگاری در محیطهای مطبوعاتی با نوعی بیاعتنایی و حتی پسزدگی روبهرو میشوند. من خودم در کلاس گزارشنویسی دانشجویانی را سراغ دارم که بعد از نقد و بررسی نمونه گزارشهای چاپ شده در مطبوعات و آموختن علمی روزنامهنگاری وارد مطبوعات میشوند و در کمال تعجب میبینند که دبیر سرویسشان روش گزارشنویسی آنها را رد کرده و روشی را به آنان توصیه کرده است که کاملا غیرعلمی و غیرحرفهای است.
- دلیلش چیست؟
دلیلش این است که خود مدیران و گردانندگان تحریریهها نه آموزش تخصصی دیدهاند و نه تجربه کافی برای مدیریت زیرمجموعههایشان دارند؛ یعنی کسی که وارد تحریریه مطبوعات میشود حتی اگر دانشجو و فارغالتحصیل رشته روزنامهنگاری باشد ناگزیر است که آموختههایش را کنار بگذارد و به نوعی با خواستهها و سلایق شخصی دبیرانش کنار بیاید.
- آیا ممکن است که عکس این موضوع صحت داشته باشد؛ یعنی مطالب آموزشی دانشکدههای خبر جنبه کاربردی در محیط خبر را نداشته باشند؟
من این را قبول ندارم، چون شما نمیتوانید محتوای برنامههای آموزشی- حداقل دروس تخصصی- روزنامهنگاری ما را با هر جای دنیا مقایسه کنید. شما کتابهای ترجمه شده در زمینه گزارشنویسی را با جزوات و منابعی که 25سال پیش تدوین یا تالیف شده است مقایسه کنید؛ خواهید دید که اگر ما چیزی بیشتر نداشته باشیم، کم نداریم. مشکل گسستگی حلقه تعامل و همکاری بین مطبوعات و دانشکدههای روزنامهنگاری است.
- از نظر شما این تعامل باید چگونه باشد ؟
مطبوعات ما متوقع هستند که از محصول دانشکدههای روزنامهنگاری به بهترین وجه استفاده کنند. این در حالی است که معمولا بسیاری از آنها حاضر به هیچ نوع مساعدت و همکاری برای تربیت روزنامهنگار حرفهای نیستند و این جایی برای گلایه از کیفیت گزارشنویسی در مطبوعات ما باقی نمیگذارد. فارغالتحصیلان روزنامهنگاری ما جز برای 2واحد کارآموزی که آن هم به سختی در برخی مطبوعات جایابی میشود اصلا محیط تحریریه و مقتضیات کار حرفهای را ندیده و درک نکردهاند. در دانشکدههای روزنامهنگاری ما هم کارگاه روزنامهنگاری و نشریات تجربی وجود ندارد که دانشجو تمرین و کسب تجربه کند؛ پس عمدتا ضعف متوجه کار کارگاهی و عدمتعامل و همکاری بین مطبوعات و دانشکدههای روزنامهنگاری است.
- چه راهکارهایی را برای حل این مشکلات و رسیدن به گزارشهای خوب در سطح مطبوعات پیشنهاد میکنید؟
اگر روزنامهنگاری به لحاظ اقتصادی و معیشتی بتواند پاسخگوی حداقل نیازهای شاغلین این حوزه باشد، اگر امنیت شغلی و استقلال حرفهای در این حوزه تأمین شود، اگر دفاتر روزنامههای ما بتوانند بهتدریج تبدیل به مؤسسات مطبوعاتی معتبر شوند، اگر بنیه مالی آنها تقویت شود (که تقویت بنیه مالی آنها در گرو ارتقای محتوای آنها و ارتقای محتوا نیز در گرو فراهم آمدن شرایط و فضای مطلوب آزاد در مطبوعات است) و اگر کارگاههای آموزشی در دانشکدههای روزنامهنگاری افزایش پیدا کند و همکاری و تعامل بین مطبوعات و این دانشکدهها برقرار شود، بهنظر من این مشکلات هم بالطبع حل خواهد شد.
- امروزه لحن گزارشها و قلم خبرنگاران مطبوعات کشور ما بسیار شبیه هم شده است؛ در واقع خلاقیت در نحوه گزارشنویسی کمتر به چشم میخورد. دلیلش چه میتواند باشد؟
وقتی امکان آموزش در محیطهای حرفهای نباشد خلاقیتها هم به نوعی دچار رکود میشود. ببینید در گذشته سیستم مطبوعات ما «اوستا- شاگردی» بود؛ سیستمی که مکمل آموزش کلاسیک روزنامهنگاری بود. مثلا اگر در گزارش گزارشگری اشکالی میدیدیم، مینشستیم و در حضور او تکتک اشکالاتش را بیرون میآوردیم و گزارشگر را راهنمایی میکردیم که دنبال چه اطلاعاتی برود و چگونه گزارش خود را اصلاح و تکمیل کند؛ در نهایت، هم حاصل کار، گزارشی شستهورفته و قابلقبول میشد و هم گزارشگر بهدلیل شناخت اشکالات و نارساییهای کار خودش یک گام به جلوتر برمیداشت و در گزارش بعدی خودش بخشی از این ضعفها را تکرار نمیکرد. این سیستم «اوستا- شاگردی» در مطبوعات ما عملا دیگر وجود ندارد. دبیرسرویس از گزارش یک گزارشگر ایراد میگیرد و آن را رد میکند اما نمیداند که ایراد کار گزارش چیست و گزارشگر را راهنمایی نمیکند؛ بنابراین گزارشگر نمیداند که چرا گزارشش رد شده یا ضعف و اشکال کارش کجاست.
- برویم سراغ مشکل ویروسوار این دوره از مطبوعات ما: کپی-پیستکاری در گزارشنویسی!
کپی- پیستکاری، مشکل بزرگ زمانه ماست؛ نه فقط در ایران و نه فقط در مطبوعات ما بلکه در جهان و حتی در حوزه کتاب و پایان نامههای دانشگاهی. اینترنت امکان دسترسی به اطلاعات را زیاد کرده و در عین حال امکان دستبرد زدن را هم افزایش داده است. در نتیجه تولید محتوا از طریق کپی- پیست خیلی زیاد شده است. شما دیدید که اخیرا وزیر دفاع آلمان به اتهام نقض قوانین کپی رایت- کپیکردن مطلبی و استفاده از آن بدون ذکر منبع- از مقامش استعفا کرد. این معضل در کشور ما که قانون کپیرایت در آن وجود ندارد خیلی رایج و متداول است. این درد بزرگ زمانه ماست که اگر روابط و معیارهای اخلاقی در این حوزه نهادینه نشود میتواند نوعی انحطاط اخلاقی را بهدنبال داشته باشد تا جایی که دیگر سنگ روی سنگ بند نشود. نتیجه کنونیاش این است که امروزه اصلا نمیتوان به محتواهایی که منتشر میشود بهعنوان محصول نویسنده رسمی اعتماد کرد و این در درازمدت به اصالت، فکر، فرهنگ و اخلاق لطمه خواهد زد.
- میخواهید بگویید که از نظر قانونی در ایران هیچ منشأ اثری برای پیگیری جرائم کپی- پیست در حوزه مطبوعات وجود ندارد؟
چرا ما در قانون مطبوعات خودمان مواردی در رابطه با سرقت ادبی داریم اما عملا چندان استفاده نمیشود چرا که خیلی وقتها فایدهاش به هزینهاش نمیارزد. پیگیری قانونی سرقت ادبی در حوزه مطبوعات دوندگیها و پیگیریهای زیادی میخواهد که دست آخر هم معلوم نیست چه نتیجهای حاصل شود.
- سؤال آخر درباره مترقیترین مکتب روزنامهنگاری، یعنی روزنامهنگاری یا گزارش افشاگرانه است. چر از این نوع ژانر گزارشنویسی در سطح مطبوعاتمان کمتر میبینیم؟
گزارشهای افشاگرانه یا گزارشهای تحلیلی داستان و دنیای متفاوتی دارند. حتی در دنیا هم موارد این نوع گزارشها بسیار محدود است. علتش هم این است که این نوع گزارشها در واقع سر چالش با قدرت را دارند و در هزارتوی قدرت سرک میکشند و موارد سوءاستفاده از قدرت، فساد و نارساییها و ضعفها را کشف میکنند؛ پس این نوع گزارشها و این نوع روزنامهنگاری چون با منافع کسانی دیگر سر و کار دارد همیشه با مشکلات و محدودیتهای زیادی روبهرو است. مترقیترین مکتب روزنامهنگاری است اما با مشکلات زیادی مواجه است.