سعید مروتی: اصرار بر ساختار روایی، ساختمان بصری و کلا شیوه‌ها و حال‌وهوای فیلم‌های کوتاه کیوان علیمحمدی و امیدبنکدار، پس از شکست همه‌جانبه «شبانه»(1385)، در «شبانه‌روز»(1387) به بار می‌نشیند.

 کیوان علیمحمدی و امیدبنکدار

حتی تاثیرپذیری کارگردانان از فیلمساز محبوبشان محمدرضا اصلانی توی ذوق نمی‌زند و پذیرفتنی است. میزان وسواس و
دقت نظری که در هر نمای «شبانه‌روز» به چشم‌ می‌خورد، نشان می‌دهد که هیچ لحظه‌ای به حال خود رها نشده است؛ ویژگی قابل احترامی که در فیلم‌های کوتاه سازندگان «شبانه‌روز» نیز به چشم می‌خورد و حالا رعایت آن در فیلمی بلند، قطعا دشوار بوده است. البته این دقت‌نظر در «شبانه» نیز وجود داشت؛ فیلمی که همه دستاوردهای تکنیکی‌اش، فدای افراط در فرم‌گرایی شده بود.

آن برش‌های مداوم نماها و آن تداخل شخصیت‌ها و رخدادها و آن ریتم تند که از ویدئوکلیپ می‌آمد، اگر در قالب فیلمی کوتاه می‌توانست خیره‌کننده باشد، در یک فیلم بلندسینمایی فرساینده اعصاب و روان تماشاگر بود. آن همه نمای خرد خوش‌تراش که با سلیقه بصری چشمگیری گرفته شده بود، فدای ذهنیتی شده بود که تفاوتی میان فیلم کوتاه و سینمای بلند و حرفه‌ای قایل نبود. «شبانه‌روز» اما، یک نقطه گشایش است. علیمحمدی و بنکدار این‌بار موفق می‌شوند هم به مولفه‌ مورد علاقه خود وفادار بمانند و هم استانداردهای سینمای حرفه‌ای را رعایت کنند.

از نظر گرایش به بازیگوشی‌های فرمی اینجا منطقی در پس توالی نماها و رفت و برگشت‌های فیلم در 4داستان مختلف به چشم می‌خورد که آن را پذیرفتنی جلوه می‌دهد. داستان‌های در هم تنیده شده که شیوه قرارگرفتنشان کنار یکدیگر باعث تکمیل و گسترش و پیش رفتن در روایتی غیرخطی می‌شود، از جسارتی به بارنشسته در سینمای مستقل خبر می‌دهد؛ هرچند که کیفیت این داستان‌ها یکسان نیست. مثلا قصه مهناز افشار و حمیدرضا پگاه به اندازه قصه نیکی‌کریمی و پارسا پیروزفر چفت‌وبست و جذابیت ندارد یا قصه کرامتی - فروتن تا آنجا که به روایتی تاریخی می‌پردازد، بیش از اندازه کند و ساکن است؛ سکونی که در داستان سیاوش کسرایی جای خودش را به تانی هوشمندانه‌ای داده که با ورود بموقع نگار جواهریان به قصه، جان تازه‌ای هم می‌گیرد.

«شبانه‌روز» در همان آغاز قراردادی را با تماشاگر می‌بندد که تا پایان نیز به آن وفادار می‌ماند؛ اینکه مخاطب عادت کرده به قصه‌های سهل و آسان و فیلم‌های راحت‌الحلقوم، حوصله‌ای برای پیگیری داستان به خرج نمی‌دهد و بعد از گذشت چند دقیقه حوصله‌اش سر می‌رود، تقصیری را متوجه کارگردانان خوش‌قریحه «شبانه‌روز» نمی‌کند؛ هرچند می‌توان از آنها در مقام فیلمنامه‌‌نویس این گلایه را داشت که همین سناریو را با همین نوع روایت می‌شد با ویراش مجدد به شکلی پرداخت کرد که ارتباط تماشاگر عادی نیز با آن حفظ شود. با این همه «شبانه‌روز» در مجموع برخوردار از نوعی آرمان‌گرایی و جسارت است که معمولا در اینجا منحصر به سینمای کوتاه است و با رعایت برخی الزام‌های سینمای حرفه‌ای توانسته از آفتی که معمولا این نوع فیلم‌ها را از آن گریزی نیست، رها سازد. دومین ساخته بلند سینمایی علیمحمدی و بنکدار باوجود اینکه زمینه‌اش را داشته و برخلاف «شبانه» و برخی از فیلم‌های کوتاه و مستندشان، متصنع و ادایی نیست.

از این نظر با ساخته کوتاه و ستایش شده‌شان، «عشق‌تنهاست و از پنجره‌ای کوتاه به بیابان‌های بی‌مجنون می‌نگرد» قابل مقایسه است. تلخی و اندوه عمیق سیاوش کسرایی (با بازی شگفت‌انگیز حامدبهداد) را باور می‌کنیم و شور عشق پارسا پیروزفر را آنجا که می‌گوید«نام تو در جانم گر می‌گیرد» و بعد حکایت مکرر خیانت را. کارگردانان «شبانه‌روز» سرانجام از مرزهای تصنع و فرم‌گرایی افراطی در حالی فاصله گرفته‌اند که این فیلمشان سرشار از تجربه‌گرایی و بازیگوشی‌های فرمی است. نکته در رسیدن به باوری است که می‌تواند در گذر لحظه‌ای از عشقی شورانگیز، به خیانتی خردکننده برسد و راوی صادقی از روزگار ما باشد.

کد خبر 143919

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز