اینروزهای هرکجا سری بزنیم آشکار و پنهان، رسمی و غیررسمی حضور دلالان احساس میشود. انگار بدون دلالی و سودجویی چرخ اقتصاد نمیچرخد. سوداگری آنچنان در اقتصاد ملی رخنه کرده که تحرک و جنبوجوش اقتصادی نه بر رونق تولید و سرمایهگذاری که بر سوداگری استوار شده است. دلالی و واسطهگری در هر اقتصادی ذاتا نامطلوب نیست و چه بسا لازمه هر اقتصاد پویا و درحال توسعه است. دلالی زمانی نقش تخریبی در اقتصاد میگیرد که ماهیت سوداگری پیدا کرده و بخواهد به جای قرار داشتن در جایگاه مثبت خود و رفع نیازها، سوار بر اقتصاد شده و به مانند یک غده سرطانی، سلولهای سالم را ازبین برده و با چنگاندازی به سایر بخشها، عملا آنها را خلعسلاح و به عبارتی نابود کرده و زمینه مرگ اقتصاد را فراهم سازد.
این روزها برخلاف نهادهای دولتی که در روزمرگی بهسر برده و واکنشی عمل میکنند یا همچنان درگیر سیاستهای غیرکارشناسی اقتصادی هستند، دلالان با رصد تحولات روز و پیشبینی دقیق آینده جولان میدهند و نبض اقتصاد کشور را در دست گرفته و با اقدامات کنشی عملا تصمیمگیران اقتصادی را بهدنبال خود میکشند. ریشه سوداگری در ایران به اقتصاد نفتی و سیطره دولت بر اقتصاد به کمک دلارهای نفتی بازمیگردد. هرچند در مقاطعی بسیاری از سیاستهایی که رنگ و بوی پوپولیستی و تودهگرایی دارد و بیشتر ریشه در آمال و آرزوها دارد تا کارهای کارشناسی و علمی این روند را تشدید میسازد. اقتصاد دلالی با شرایط نامتعادل و بحرانی همخوانی و سازگاری دارد و چه بسا از آن سود میبرد، به همین دلیل است که شرایط تورمی بهویژه روانی آن مطلوب دلالان است، به این دلیل که رشد بیرویه تورم، یکشبه دلالان زیادی را پولدار میکند. البته از این مسئله هم نباید چشم پوشید که تورم و دلالی 2 روی یکسکهاند چه اینکه ریشه و مبنای هر دو نقدینگی لجامگسیخته است.
دود اقتصاد دلالی به چشم تودههای مردمی میرود که بر مبنای تخصص و نیروی بازو امرار معاش کرده اما هر روز که میگذرد شرایط سختتری را تجربه میکنند و نظارهگر دلالانی هستند که بر اقتصاد موج سواری میکنند. از سوی دیگر تعمیق اقتصاد دلالی عملا نهادها و ساختارهای منطقی اقتصادی را از کار انداخته و چه بسا دنبالهرو میکند. در این شرایط آنچه مظلوم واقع میشود تولیدکننده و سرمایهگذار اقتصادی است که میخواهد از شیوههای قانونی، مرئی و شفاف فعالیت کند و کسب سود نماید.
طبیعی است برخورد مستقیم با دلالان راهحل منطقی و اساسی برای مبارزه با سوداگری نیست بلکه راهحل واقعی اصلاح شرایط اقتصادی و از بین بردن فضایی است که محرک فعالیت دلالی و سوداگری است. تا زمانی که وابستگی دولت به دلارهای نفتی قطع نشود، دولت دست از سر اقتصاد برندارد و اقتصاد از سیاستبازی خالی نشود، تورم کاهش نیابد، فضای کسبوکار رونق نگیرد و مواردی از این قبیل نمیتوان به رهاشدن اقتصاد ملی از سوداگری و دلالبازی امیدوار بود.