و همچنین بهنظر میرسد با کاهش و حذف تدریجی یارانههای شیر، کشور وارد فاز جدیدی از بحران سوءتغذیه شود، از همین رو روزنامه همشهری با دکتر مرتضی صفوی، کارشناس تغذیه گفتوگویی انجام داده است.
چرا سوءتغذیه هم شامل افراد فقیر و ثروتمند میشود و اصولا به چه دلیلی این واژه که شاید معنای منفی نیز داشته باشد را برای دو وضعیت متضاد به کار میبرند؟
سوءتغذیه یا مالنوتریشن که اصطلاح فرنگی آن است، در دو معنا به کار میرود یکی پرخوری غذایی و پرخوری بیش از حد و دیگری کمخوری است. در گذشته سوءتغذیه به فقر، قحطیکمخوری و انواع این مفاهیم منفی اطلاق میشد اما امروزه بهدلیل اثبات این مسئله که زیاد مصرف کردن انرژی باعث چاقی و بیماریهای متابولیک و بیماریهایی مانند دیابت، پرفشاری خون، هایپر لیپیدمی و امثال اینها میشود، سوءتغذیه این مفاهیم و بیماریها را نیز دربرگرفتهاست، بهعنوان مثال در ایران بیش از 50درصد جمعیت کشور از اضافه وزن یا چاقی رنج میبرند.
این مسئله بهدلیل کم پرمصرفی و مصرف زیاد انرژی بروز کرده است بنابراین صرفا کمخوری سوءتغذیه محسوب نمیشود و خارج از نرم و روال غذا خوردن نیز خود نوعی سوءتغذیه محسوب میشود. آنچه باید به آن توجه شود فرهنگ تغذیهای است. یک آدم پولدار نمیتواند الزاما آدم سالمی باشد بهدلیل اینکه وی بهدلیل عدم آگاهی از فرهنگ صحیح غذا خوردن ممکن است نسبت به خرید مواد غذایی گران اما ناسالم و مضر اقدام کند و پس از مصرف این مواد غذایی خود را بیمار کند.
مواد حاوی چربی معمولا قیمت بالاتری دارند بنابراین ضمن اینکه گران هستند باعث ابتلای افراد به بیماری میشوند. افراد باید فرهنگ استفاده درست از مواد غذایی را داشته باشند، مثلا اگر پروتئین به صورت عادی مصرف شود خواص گوشت را به بدن منتقل خواهد کرد اما اگر فردی که دارای توان مالی نباشد و نسبت به مصرف صحیح مواد غذایی آگاه باشد غلات و حبوبات را با هم مصرف میکند غلات و حبوبات هم دارای میزان بالایی از پروتئین هستند و هم ارزان؛ مانند نان و لوبیا. غذاهای حاوی غلات و حبوبات را به ظاهر دارای منبع گیاهی میدانیم در حالی که منابع غنی از پروتئین هستند.
اگر فرد نسبت به فرهنگ صحیح مصرف مواد غذایی آگاه باشد چه فقیر و چه غنی باشد میتواند واقعا زندگی سالمی داشته باشد، بنابراین در طبقه کمدرآمد فرد میتواند بهدلیل مصرف مواد غذایی کافی دچار سوءتغذیه شود. آدمهای پردرآمد نیز درصورتی که فرهنگ غذایی نداشته باشند از غذاهای مضر استفاده خواهند کرد و از این نظر دچار سوءتغذیه خواهند شد.
- آیا حد وسطی نیز در ایران وجود دارد و قشر خاصی از جمعیت کشور نیز اصول تغذیه را رعایت میکنند یا اینکه اساسا تمام مردم ایران به نوعی دچار سوءتغذیه هستند؟
گزارشی را اخیرا در این باره خواندم که بهنظرم گزارش درستی نبود. برخی از همکاران و متخصصان تغذیه در این گزارش اعلام کرده بودند که 80درصد مردم ایران از سوءتغذیه رنج میبرند، بهطور کلی اگر تقسیمبندی صورت گیرد و 4گروه 25درصدی را درنظر بگیریم میتوانیم بگوییم که در ایران 75درصد مردم سوءتغذیه دارند. این به این معناست که یک 25درصد کمخوری داریم، یک 25درصد پرخوری داریم، 25درصد نیز بدخوری داریم و تنها 25درصد مردم درست غذا میخورند یعنی از هر 4نفر یک نفر در ایران اصول صحیح غذا خوردن را رعایت میکند.
رژیم غذایی باید متعادل و متناسب باشد یعنی اینکه فرد گروههای غذایی را به صورت متناسب دریافت کند. بهعنوان مثال زمانی که صحبت از کربوهیدرات به میان میآید بین 6 تا 11سهم در هرم غذایی از سوی سازمان بهداشت جهانی توصیه شده است. در مورد لبنیات 2 تا 3سهم گفته شده است، پروتئین نیز 2 تا 3سهم، سبزی 3 تا 5سهم و میوه 3 تا 4سهم. این میزان حد متعادل تغذیه است.
حذف تدریجی یارانه شیر چه تأثیری میتواند بر تغذیه سالم داشته باشد و آیا کاهش مصرف میزان شیر را میتوان از مصداقهای سوءتغذیه دانست؟
قطعا بسیار زیاد، تا حد بسیار بالایی مشکل ایجاد میکند، امروزه کمبود کلسیم و ویتامیندی در کشور بسیار محسوس است. افرادی که لبنیات کم مصرف میکنند ابتدا دچار نرمی استخوان و سپس پوکی استخوان میشوند، اکنون در سطح کشور خانمهای 35سالهای هستند که دچار پوکی استخوان در این سن پایین شدهاند و علت آن عدم مصرف لبنیات به میزان کافی بوده است.
بهطور کلی نیاز به شیر جهت جلوگیری از پوکی استخوان و سایر عوارض مرتبط با کمبود کلسیم در کشور به میزان زیادی احساس میشود. حذف یارانه شیر زیان و ضرر بزرگی به تغذیه در کشور وارد کرده است. نه سیاست پیشین مبنی بر اختصاص یارانه به روغن و شکر درست بود و نه اقدام به حذف یارانه شیر که ازجمله تدابیری است که اخیرا اتخاذ شده است. حذف یارانه شیر تعداد بیشتری از افراد را دچار سوءتغذیه خواهد کرد.