لزوم تدوین استراتژی، بخصوص زمانی جدی میشود که موضوع آن از اهمیت خاصی در اقتصاد یک کشور برخوردار باشد.
در کشوری مانند ایران که در حال حاضر بخش عمده درآمدهای آن از بخش صادرات نفت تأمین میشود و دومین ذخایر گاز جهان را داراست داشتن یک استراتژی مدون و همه جانبه در حوزه نفت و گاز از ضروریات نظام اقتصادی کشور محسوب میشود؛ امری که متأسفانه در برخی از حوزهها با نواقص و مشکلات عدیده و در برخی دیگر از حوزهها با نبود سیاستگذاری همه جانبه روبهروست.
صنعت نفت و گاز ایران نباید تنها به صادرات نفت و گاز خام بسنده کند، چرا که ارزش افزوده محصولات جانبی این صنعت چندین برابر قیمت نفت خام است، علاوه بر این توجه به تکنولوژی و جایگاه آن در کسب درآمد را نباید فراموش کرد.
در این راستا بررسی تجارب کشورهایی که گاه از صنایع نفتی بسیار جوانتری برخوردارند اما توانستهاند با سیاستگذاری مدون و همگام با شرایط روز به حداکثر بهرهوری دست پیدا کنند قابل توجه و مطالعه و بررسی است.
نروژ یکی از کشورهایی است که در زمینه توسعه صنعت نفت و گاز عملکردی درس آموز دارد. برآورده شده که نروژ با طراحی استراتژی توسعه صنعت نفت و گاز در بیست سال آینده نزدیک به 80-70 میلیارد دلار از طریق فعالیتهای صنعتی و فروش تکنولوژی به دست خواهد آورد.
این کشور موفق شده است مزیت نسبی خود در منابع انرژی را وسیله کسب مزیت رقابتی یعنی توانمندی تکنولوژی سازد و امروز صاحب یکی از پیشرفتهترین صنایع انرژی جهان در حوزه نفت و گاز باشد.
با وجودی که صنعت نفت در این کشور کمتر از چهل سال سابقه دارد این کشور از جمله تأمین کنندگان تکنولوژی مورد نیاز صنعت نفت ایران با بیش از یک قرن سابقه است. نروژ از هم اکنون بازار کشورهایی مانند ایران را برای کسب این درآمد هدف گرفته و برای آن برنامهریزی کرده است.
اگر ما هم به دنبال حضور و رقابت در عرصههای جهانی هستیم باید به بومیسازی تکنولوژی و دانش بپردازیم. مهمترین بخش برای این منظور صنعت نفت و گاز است تا از آن طریق علاوه بر فرآوری نفت و گاز از صادرات تکنولوژی نیز درآمد ویژهای نصیب کشورمان کنیم.
برای نیل به این هدف با عنایت به برنامه توسعه نروژ نیازمند طراحی یک استراتژی کارآمدیم که در آن چشمانداز اصلی و هدفهای جزیی مشخص شده باشد.
استراتژی محوری
برنامهریزی یکی از مشخصههای حرکت به سمت توسعه است. بدون برنامهای روشن، مجموعه فعالیتها صورت پراکندهای میگیرد و هدف مشخص را دنبال نمیکند. یکی از مشکلات امروز صنعت نفت و گاز در کشور ما نیز فقدان استراتژی و برنامههای روشنی است که مجموعه فعالیتهای این صنعت را به صورت هماهنگی در جهت توسعه هدایت کند.
با نگاهی به برنامه OG21 متوجه میشویم که استراتژی در هر کشوری باید مطابق با چارچوبهای علمی و شرایط بومی آن منطقه تدوین شود. بنابر این برای رسیدن به هدفهای مورد بحث در ایران باید با بررسی تواناییهای خود به برنامهریزی بپردازیم.
ساختار اجرایی کارآمد یا وجود متولی مشخص
اما برنامهریزی کردن بدون طراحی ساخت اجرا برای رسیدن به اهداف کاری بیهوده و اتلاف منابع مالی و نیروی انسانی است. استراتژی صنعت نفت و گاز نروژ یک ساخت اجرایی کارآمد را به ما نشان میدهد.
این ساخت اجرایی ضمن هماهنگی میان قسمتهای مختلف این صنعت، اجرای مفاد آن را پیگیری میکند. در کشور ما بسیاری از سیاستها و برنامهها متولی مشخصی ندارند و ساختار اجرایی کارآمدی تحقق آنها را اداره نمیکند.
نمونه این مسأله سیاستهای عالی نفت و گاز است که مجمع تشخیص و مصلحت نظام آنها را تدوین کرده است. این سیاستها کلماتی کلی است که هیچ ضمانت عملی ندارد و درون آن ساز و کارهای پیادهسازی آنها تعبیه نشده است.
علاوه بر این موارد که ما از برنامه توسعه نروژ میآموزیم، خود OG21 حاوی محتوای علمی است که میتواند مورد استفاده کارشناسان، متخصصین و برنامهریزان قرار گیرد. به همین دلیل ما خلاصهای از این برنامهها را ذیل این گفتار میآوریم تا مورد استفاده صاحبنظران و متخصصین قرار گیرد.
استراتژی دائمی
وزارت نفت و انرژی نروژ OG21 برای این که بتواند صنعت نفت و گاز این کشور را ذیل یک استراتژی تکنولوژی مشترک و دایمی قرار دهد در سال 2001 شروع به تدوین برنامهای کرد که در سال 2002 به پایان رسید و مجموعه صنعت نفت و گاز نروژ از آن حمایت کردند.
ماموریت این برنامه ابتدا ایجاد ساختار کلان دائمی برای تحقیق و توسعه در این صنعتبود، سپس معرفی اهداف صنعت نفت و گاز و چگونگی افزایش ثروتزایی و رقابتمندی آن و در نهایت ایجاد زیرساختهای لازم برای هماهنگی فعالیتهای تحقیقاتی که این مورد بزرگترین معضل تحقیقات در کشور ما است و تمام محققین از ناهماهنگی و عدم انسجام فعالیتهای تحقیقاتی گلهمندند.
ساختار استراتژی
اما این استراتژی در چه جهاتی تدوین شد. مهمترین بحث شناختن چالشهای پیش روی صنعت نفت و گاز در آینده بود تا بدانند که این صنعت به کجا خواهد رسید و بعد تعریف اهداف مشخص برای استخراج، توسعه و بهرهبرداری ایمن و محیط دوستانه، اما مورد دیگر تنظیم و هدایت فعالیتهای تحقیقاتی در جهت ثروتافزایی و رقابتمندی است و در پایان هم باید مدل اجرایی برای اجرا و بهروز شدن این استراتژی وجود داشته باشد تا مانند برنامههای صنعتی در ایران در حد فکر و برنامه باقی نماند و عملی شود و از آنسو خودش را بازسازی و بهروز کند.
حال باید دید بیشتر این استراتژی تکنولوژی چه ساختاری دارد که توانسته موفق عمل کند. نروژیها ابتدا چشمانداز صنعت نفت و گاز را طرح کردند. آنها گفتند که ما میخواهیم در سطح جهان رقابت کنیم و در این صنعت پیشاپیش کشورهای دیگر قرار بگیریم.
از سوی دیگر میخواهیم نوآورترین و مولدترین فلات قاره در دنیا باشیم. این چشمانداز بسیار بلندپروازانه بود اما در گام بعدی به عمل نزدیکتر شد. این گام تعیین اهداف اصلی بود. کارشناسان این کشور اهداف را به این شکل مطرح کردند. دانش و تکنولوژی تولید میکنیم تا منابع ما سودآور و محیطدوست باشند و تکنولوژیهای جذاب و جدید و راهحلهای سیستماتیک ارائه میکنیم تا صنعت ما توان رقابت در عرصه جهانی را داشته باشد.
این اهداف هم خیلی کلی بود و باید خردتر میشد. OG21 دستهای از اهداف جزیی را در ذیل اهداف کلی معین و مطرح کرد تا صنایع بهوسیله برنامهها و سیاستهای خاصی به سمت تحقق اهداف اصلی رهبری شوند.
به همین منظور شش هدف جزیی در نظر گرفته شد؛ اهدافی که کاملاً عملیاتی است. اول کاهش متوسط مدت زمان میان صدور پروانه اکتشافی تا کشف مخزن به سه سال بود تا از این طریق اکتشاف سریعتر و با صرفهتر صورت بگیرد. از سوی دیگر معین شد تا از کشف میدان تا بهرهبرداری نیز 4 سال بیشتر زمان نبرد.
و هزینه عملیات (opex) و Nes فلات قاره نروژ برای هر بشکه نفت خام به 3 دلار کاهش یابد با این کار هم توسعه سریعتر و با صرفهتر صورت گرفت.
اما محیطزیست را در این میان نباید فراموش کرد، اغلب پروژههای صنعتی در راستای نابودی محیطزیست عمل میکنند اما نروژ در اهداف جزیی برنامه خود معین کرد که پراکندگی CO2 به 30 درصد میزان فعلی (مطابق پیمان کیوتر) کاهش یابد و ریختن ضایعات مضر به دریا به صفر برسد.
حال میرسیم به کسب افزایش درآمد از داشتهها، در سند برنامه توسعه توجه ویژهای به گاز کند و گفتند که زنجیره ثروتزدایی گاز باید تا 50 درصد افزایش یابد، این تحول بهوسیله ایجاد ظرفیتهای جدید صادرات و استفاده از تکنولوژیهای کمهزینهتر انجام خواهد گرفت.
این صادرات باید تا حدی باشد که در سال 2010 نروژ معادل 80 – 70 میلیارد دلار از صادرات نفت و گاز کسب درآمد داشته باشد.
این اهداف جزیی به افزایش بازیافت ختم میشود، موضوعی که امروزه با توجه به پایانپذیری منابع انرژی بسیار مورد توجه قرار دارد.
چالشها
اهداف تعیین شد، اما همیشه اهداف با چالشهایی روبهرو میشوند که دستیابی به آنها را به مخاطره میاندازد و صنعت نفت و گاز با بزرگترین چالشی که روبهرو است اتمام منابع است. نروژ در سال 2001 برآورد کرد که 40 درصد منابع نفت و 10 درصد گاز استخراج شده است.
کل منابع این کشور Sm3oe 13/8 برآورد میشود که تقریباً 24 درصد آن تولید شده است. البته باید توجه داشت که هنوز بیش از 28 درصد ذخایر نروژ کشف نشدهاند.
نمودار (1) دو سناریوی محتمل پیش روی منابع این کشور را نشان میدهد. اگر صنایع نفت و گاز به وضع موجود رضایت دهند، منحنی کاهش تولید آینده این صنعت را رقم خواهد زد. اما در صورتی که سر مایهگذاریهای لازم انجام شود و توسعه تکنولوژی و نوآوریهای لازم به تحقق بپیوندد تولید نفت تا 50 سال و گاز برای 100 سال دوام خواهد یافت.
نواحی هدف مهم
پس از تعیین چالشها و در جهت چشمانداز استراتژی توسعه پنج ناحیه هدف مشخص شد تا فعالیتهای تحقیقاتی و توسعهای صنعت در این نواحی متمرکز شود .
مهمترین ناحیه هدف محیط زیست بود تا آیندگان از فعالیتهای توسعهای آسیب نبینند، سپس افزایش بازیافت و در ادامه نگاه به آبهای عمیق، چرا که اکثر مخازن نفتی نروژ در منطقه کمعمق دریا قرار دارند. انتخاب آبهای عمیق به عنوان ناحیه هدف از جهت ارزش بازار این حوزه و نقش آن به عنوان نیروی محرک توسعه تکنولوژی است که در قسمتهای دیگر صنعت نفت و گاز اهمیت خاصی دارد. ناحیه بعدی میادین کوچک است.
بسیاری از پروژهها آینده نروژ در جهت بهرهبرداری از این مخازن به وسیله تکنولوژیهای جدید و استفاده بهینه از تاسیسات موجود قرار خواهد گرفت.
برای ارتقای سطح درآمد صنعت گاز دو هدف کوتاهمدت و بلندمدت تعیین شد تا زنجیره ارزش گاز، ناحیه بعدی برای هدفگیری باشد.
هدف کوتاهمدت این طرح متمرکز بر تولید بهینه از میادین موجود و تقویت موقعیت نروژ به صورت تامینکنندهای بهرهور و رقابتمند برای بازارهای موجود تعیین شد و هدف بلندمدت هم به استخراج بهینه، توسعه بازارهای جدید، افزایش ثروتآفرینی زنجیره گاز به وسیله کاهش هزینه انتقال، رفع نواقص فرآیندهای موجود و تولید فرآیندهای جدید در زنجیره گاز در جهت افزایش ارزش تولیدات نهایی محدود گشت.
اهداف تکنولوژی
براساس چالشها و در جهت پر کردن فاصله با سطوح پیشرو جهان در نواحی هدف استراتژی OG21 نه تکنولوژی زیر را مشخص کرده و موردنظر قرار داده است.
نروژ برای اینکه بتواند در چرخه رقابت باقی بماند، هدف رقابتی را در برنامه توسعه خود در نظر گرفت تا به تقویت علوم پایه در صنعت نفت و گاز و از طریق روشها آموزش تحقیقاتی صنعت به نحوی هدایت شود که در نواحی هدف نقش رهبری بینالمللی را بر عهده بگیرد.
هدف رقابتی هم محقق نمیشود مگر با پرورش استعدادهای جدید توسط مراکز آموزشی، جذب نظریههای فنی و کارشناسی بینالمللی و بالا بردن کیفیت و ظرفیت رشتههایی که برای صنعت نفت و گاز مهم و حیاتی هستند.
ساختار اجرایی
پس از طی این مراحل به مهمترین قسمت، یعنی ساختار اجرایی سند توسعه میرسیم که در جهت ایجاد انسجام و هماهنگی صنعت نفت و گاز جهت تحقق چشمانداز تعریف شده طراحی شده است.
این قسمت دیگر برنامهای گذشته و ساختارهای اجرایی آنها را تحت پوشش قرار میدهد، ساخت اجرایی این برنامه که اجرا، بازبینی و نظارت بر انجام فعالیتها را به عهده دارد به این شکل طراحی شد که وزارت نفت منتخبی از مدیران عالی صنعت نفت و گاز نروژ را تعیین کرد تا بر مجمع OG21 و کمیته تکنولوژی نظارت کند.
هر یک از برنامهها و فعالیتهای سیاستگذاری سابق به صورت پروژهای ذیل ساختار این برنامه جدید به فعالیت خود ادامه میدهند. ساخت اجرایی با دربرگرفتن اجتماعی از قسمتهای مختلف صنعت نفت و گاز نروژ این قابلیت را دارد که اهداف موردنظر طراحان خود را به عمل نزدیکتر سازد.
شبکه تحلیلگران تکنولوژی ایران