با این حال سازمان کنفرانس اسلامی به طور رسمی در می۱۹۷۱ تأسیس شد. در واقع تشکیل چنین سازمانی، گامی مهم در جهت اتحاد جهان اسلام محسوب میشود. سازمان کنفرانس اسلامی دارای 57عضو است که به 3گروه آسیایی، آفریقایی و عرب تقسیم میشود. آنچه درپیمیآید، نگاهی است به زمینههای شکلگیری و نحوه عملکرد این سازمان در قبال رخدادهای مهم قرن حاضر به انگیزه فرا رسیدن 31 شهریور ماه، روز تأسیس سازمان کنفرانس اسلامی.
سازمان کنفرانس اسلامی تحقق مصداقی از آرزوهای دیرین مسلمانان بوده است. قرآن کریم مسلمانان را به وحدت و چنگ زدن به ریسمان الهی و پرهیز از تفرقه و جدایی فرمان داده است (واعتصموا بحبلالله جمیعاً و لا تفرّقوا) و سیره پیامبر اکرم(ص) نیز نشانگر تأکید و اقدام درجهت نزدیک کردن و ایجاد وحدت از جمله از طریق انعقاد پیمانها، مذاکرات و یاریرسانی میان مسلمانان است. روشن است که همه مسلمانان، گروهها و کشورهای اسلامی یکسان فکر نمیکنند و مواضع واحد ندارند اما با وجود این، مشترکاتی دارند که از آموزههای دین اسلام برخاسته است بهطوری که میتواند نحوه نگرش به خدا، جهان ، زندگی و بسیاری از برنامهریزیها را درخصوص معیشت و سلوک ایشان تعیین کند.سازمان کنفرانس اسلامی، سازمانی بینالمللی است که اعضای آن را دولتها تشکیل میدهند. کشورهای اسلامی در قرن بیستم، کم یا بیش، اشتیاق خود را برای تشکیل چنین سازمانی ابراز کردند. پس از فروپاشی خلافت عثمانی، رئیس دانشگاه الازهر، شیخ محمدحسین خضر برای تشکیل یک کنفرانس اسلامی متشکل از علمای اسلام تلاش کرد. همان هنگام «کنفرانس عمومی اسلام» در بیتالمقدس برگزار شد و برخی از مسائل جهان اسلام در آن مورد بحث قرار گرفت. «جمعیت تقریب بین مذاهب اسلامی» نیز در قاهره تشکیل شد که از جمله مؤسسان آن شیخ محمدتقی قمی از ایران و شیخ حسین کاشف الغطاء، مجتهد شیعه ساکن عراق بودند. کنفرانس بینالمللی فرهنگ اسلام به دعوت پاکستان در سال 1336 شمسی که مباحثی چون فرهنگ اسلامی و خطر عقاید جدید در جامعه اسلام و نظرات اسلام در باب اعتقاد و حکومت و صلح جهانی را مطرح کرد و همچنین کنفرانس دیگری متشکل از سران کشورهای اسلامی در مالزی (1341 شمسی) که خواستار ایجاد همکاری برای مبارزه با رژیم صهیونیستی بود، از جمله کوششها برای همسویی کشورهای اسلامی محسوب میشد.
دولت ایران در سال 1956میلادی (1335 شمسی) پیشنهاد تشکیل کنفرانسی از کشورهای اسلامی بهویژه خاورمیانه را مطرح کرد که کشورهای عضو پیمان بغداد از آن استقبال کردند. در نیمه نخست دهه 1960 (دهه 1340 شمسی) نهضت پان عربیسم جمال عبدالناصر گسترش یافت. از سوی دیگر، شاه مخلوع ایران و ملک فیصل در دسامبر 1965 در تهران، تمایل خود را برای تشکیل کنفرانسی از سران کشورهای اسلامی اعلام کردند. پان عربیستها برپایی این کنفرانس را توطئه امپریالیسم و ارتجاع برای مقابله با وحدت عربی و فروپاشی ناسیونالیسم عربی خواندند. سرانجام دو واقعه مهم موجب نزدیک شدن دو طرف - که هر یک شامل چند کشور بود - شد: 1- جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1967 که در آن اسرائیل در 6روز در مواجهه با 4ارتش مصر، سوریه، اردن و لبنان مناطقی از صحرای سینای مصر، بلندیهای جولان سوریه و کرانههای غربی و شرقی بیتالمقدس از اردن را اشغال کرد، 2- آتش سوزی مسجدالاقصی توسط رژیم صهیونیستی در 28 آگوست سال 1969
(30 خرداد 1348) که البته دادگاه این رژیم آن را به یک جهانگرد استرالیایی نسبت داد.
نخستین کنفرانس سران کشورهای اسلامی در سال 1967 برگزار شد و بر عقبنشینیرژیم صهیونیستی به پشت مرزهای 1967، حمایت از حقوق مردم فلسطین، تلاش برای اجرای قطعنامههای سازمان ملل و تشکیل یک دبیرخانه دائمی برای سازمان کنفرانس اسلامی تأکید کرد، سپس منشور سازمان نیز در یک مقدمه و 14ماده تهیه شد که در اجلاس سوم وزیران امور خارجه (ریاض 28 فوریه 1973میلادی/1352شمسی) به تصویب رسید.
اهداف منشور
ماده دوم منشور سازمان کنفرانس اسلامی، اهداف این سازمان را چنین برمیشمارد: 1- اعتلای همبستگی اسلامی میان کشورهای عضو2- استحکام بخشیدن به همکاری میان کشورهای عضو در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و سایر زمینههای حیاتی 3-تلاش بهمنظور از میان بردن تبعیض نژادی و ریشهکن کردن استعمار در همه اشکال آن 4- اتخاذ تدابیر لازم بهمنظور حمایت از صلح و امنیت بینالمللی مبتنی بر عدالت 5- هماهنگ ساختن تلاشها برای حفاظت از «مکانهای مقدس» و حمایت از مبارزه مردم فلسطین و کمک به آنان برای بازیافتن حقوق و آزادسازی سرزمینشان 6- تقویت مبارزه همه مردم مسلمان بهمنظور حفظ شرافت، استقلال و حقوق ملی آنان 7- ایجاد فضای مناسب برای اعتلای همکاری و تفاهم میان کشورهای عضو و سایر کشورها.
اصول منشور نیز که در پاراگراف دوم ماده دوم ذکر شده، بیانگر برابری کشورها، احترام به حق خودمختاری و عدممداخله در امور داخلی کشورهای عضو، حل اختلافات از راههای مسالمتآمیز، پرهیز از تهدید یا اعمالزور علیه تمامیت ارضی و اتحاد ملی یا استقلال سیاسی کشورهای عضو است.
ایران و سازمان کنفرانس اسلامی
ایران بعد از انقلاب اسلامی همکاری فعالی با سازمان کنفرانس اسلامی داشته و کوشیده با طرح ایدههای تازه
یا برخی موضعگیریها، تحرکی در سازمان بهوجود آورد؛ برای نمونه، برخی از پیشنهادهای نماینده ایران در اجلاس اسلامآباد (11/11/58) چنین بود: خروج نیروهای شوروی از افغانستان، محکوم کردن آمریکا در محاصره اقتصادی ایران، اعتراض به حضور نیروهای آمریکا و شوروی در اقیانوس هند، اعتراض به حضور نیروهای شوروی در مرز ایران و پاکستان، اعتراض به استفاده آمریکا از پایگاههای کشورهای منطقه، اعتراض به قرارداد کمپ دیوید و اعتراض به عملیات نظامی اسرائیل در جنوب لبنان. روشن است که همه کشورهای اسلامی درخصوص موارد مذکور یا دیگر موضوعها، مواضع یکسان نداشتند؛ برخی کشورها به لحاظ مالی و تجاری و تأمین تسلیحات، وابسته به غرب یا شرق (شوروی سابق و اقمار آن) بودند. از سوی دیگر، تبعات فرهنگی و سیاسی انقلاب ایران و تأثیر آن بر کشورهای اسلامی، بهویژه خاورمیانه، میتوانست برای حکام این کشورها نگرانکننده و غیرقابل پیشبینی باشد، لذا همسوییها، عملا، دچار موانع و دشواریهایی بود.
ایران در زمان جنگ با رژیم بعثی، خواستار اعلام محکومیت تجاوز عراق توسط سازمان بود اما سازمان اقدامی جدی در این خصوص نشان نداد و تنها بر آتشبس میان طرفین تأکید میکرد؛ موضوعی که عملا به تثبیت نیروهای عراق در خاک اشغالشده ایران میانجامید. کشورهای پرنفوذ عربی در سازمان هم حداکثر از آتشبس جانبداری کرده و عملا به رژیم صدام کمک میکردند.ایران در طرح مسئله سلمان رشدی، نویسنده کتاب آیات شیطانی و تلاش برای نشان دادن ابعاد اهانتآمیز و خطرناک آن، نقش مهمی در این سازمان ایفا کرد. یکی از ارگانهای فرعی سازمان کنفرانس اسلامی، مجمع فقه اسلامی است که در سال 1984 در پی تصویب اجلاس سوم سران تشکیل شد. اهداف این مجمع به اختصار عبارت است از: تحقق بخشیدن به وحدت اسلامی به لحاظ نظری و عملی و پایبندی به اسلام از طریق بررسی مشکلات زندگی معاصر و اجتهاد برای یافتن راهحل برخاسته از شریعت اسلامی. این مجمع از نمایندگان رسمی کشورها و بسیاری از فقها بهعنوان کارشناس تشکیل میشود.
ایران با طرح حکم ارتداد سلمان رشدی براساس نظرات فقهی امام خمینی(ره) توانست تأیید این مجمع را جلب کند.شرکت ایران در بحثهای مربوط به اعلامیه حقوق بشر در اسلام و برگزاری اجلاس مربوط در تهران تا حدودی از فشارهای بینالمللی درخصوص مقررات اسلامی مندرج در قانون مجازات اسلامی (نظیر اعدام مجرمان، حدود اسلامیو...) کاست. همچنین طرح موضوع حقوق بینالملل اسلامی توسط ایران، گام دیگری در راستای ارائه اندیشههای اسلامی در این سازمان بود.
سازمان کنفرانس اسلامی پس از پیروزی انقلاب و بعد از تهدیدهای آمریکا درخصوص ایران، در چند قطعنامه از ایران حمایت کرد.در مورد فشارها و تهدیدهای آمریکا علیه ایران پس از اشغال لانهجاسوسی این کشور در تهران نیز سازمان کنفرانس اسلامی تقریبا در برخی نکات از ایران حمایت کرد و بر حل مسالمتآمیز مسائل دو کشور و مقابله با هرگونه تهدید به زور یا بهکارگیری آن یا ارعاب و مداخله یا تحصیل هرگونه مجازات اقتصادی یا هرگونه اقدام دیگر علیه ایران، تأکید کرد.ایران اکنون در زمینههای گوناگون علمی، فنی، فرهنگی و اقتصادی با سازمان کنفرانس اسلامی همکاری دارد.
کشورهای اسلامی هنوز نتوانستهاند از ظرفیتهای لازم بهره ببرند و این سازمان هنوز از کارکرد شایسته خود فاصله دارد. با تحولات اخیر منطقه، انتظار میرود سازمان کنفرانس اسلامی نقش تأثیرگذارتری در روابط بینالملل ایفا کند.