اما زمانی که بحث بودجه عمومی و دولتی به میان میآید، داستان کاملا تغییر میکند؛ در چنین وضعیتی، منافع مردم و در واقع مشتریان دریافتکننده خدمات سازمان مربوط، مبنا قرار میگیرد.
با توجه به اینکه تلویزیون از بودجه عمومی بهرهمند است به همین دلیل باید کارکرد آن با یک شبکه تلویزیونی خصوصی کاملا متفاوت باشد. از یک شبکه خصوصی مثلا بهدلیل نمایش 24ساعته راز بقا در روز نمیتوان ایراد گرفت، چون سود و زیان اتخاذ چنین سیاستی صرفا به گردانندگان این شبکه برمیگردد اما تلویزیون رسمی کشور نمیتواند تنها سلایق و حوزه علایق یک بخش کوچک از جامعه را مبنای تقسیمبندی برنامههایش قرار بدهد.
چندی است که تلویزیون، رشتههای لوکس و فانتزی ورزشی را بهصورت مستقیم پوشش میدهد؛ رشتههایی چون اتومبیلرانی، اسکواش، تنیس، اسکی روی چمن و...این رویکرد در پوشش رشتههای ورزشی کمطرفدار با هدف توسعه این رشتهها قابل تقدیر است.
اما آنچه نگرانکننده است غلبه مدتزمان پوشش این رقابتها در مقایسه با رشتههای ورزشی پرمخاطب است. طی چند روز اخیر تیمهای کشورمان در رقابتهای دوومیدانی قهرمانی جهان، والیبال جام باشگاههای آسیا، کشتی قهرمانی جهان و بسکتبال جام ملتهای آسیا به میدان رفتهاند اما پوشش تلویزیونی این بازیها از لحاظ زمانی در حد صفر یا بسیار نازل بوده است. با توجه به این رویکرد در مورد ورزشهای مدالآور، طبیعی است که بینندگان تلویزیون نسبت به پخش رشتههای ورزشی لوکس موضع بگیرند؛ بهویژه اینکه زیرساختهای لازم برای توسعه این رشتههای فانتزی- بهدلیل گرانقیمت بودن تجهیزات مورد نیاز آن- در جامعه وجود ندارد. با در نظر گرفتن مجموعه این عوامل، از صدا و سیما انتظار میرود که حوزه علایق مخاطبانش را مبنای پخش برنامههایش بهویژه برنامههای ورزشی قرار بدهد نه میزان تعامل فدراسیونها با این سازمان بزرگ را.