چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۵ - ۱۴:۲۵
۰ نفر

عباس محمدی*: چندی پیش مطلبی در روزنامه همشهری چاپ شد با عنوان «یوزها به کوه پناه می‌برند»

و در آن با اشاره به یک فیلم مستند و نیز عکس‌ها و گزارش‌های اخیر از یوزپلنگ ایرانی، گفته شده بود  این جانور دشت‌زی و در معرض انقراض، گویی در آخرین تلاش برای بقا به کوهستان پناه برده است، زیرا بیشتر تصویرهای جدید از این گونه پرشکوه که به‌حق باید آن را نماد حیات وحش ایران خواند، دارای پس‌زمینه‌ای از کوه است.

این موضوع قرینه‌ای است بر این نکته که کوه‌ها نه‌تنها سرچشمه آب- و به این دلیل، زمینه‌ساز حیات- و جایگاه گونه‌های بوم‌زاد هستند، بلکه در شرایط پایمال شدن دشت‌ها و تخریب حیات طبیعی آن‌ها، پناهگاه پاره‌ای گونه‌های خارجی (exotic) هم هستند.

در چند روز گذشته،‌ فرصتی دست داد تا به بلوچستان بروم و سری بزنم به زیستگاه تنها گونه‌ تمساح که در ایران می‌زید و به نام تمساح پوزه‌کوتاه یا به نام بلوچی «گاندو» معروف است.

در کتاب‌های موجود، زیستگاه این جانور جالب توجه و در خطر انقراض را از مصب رودخانه سرباز در خلیج گواته تا باهوکلات و اطراف «پیشین» که به فاصله تقریبی 120 کیلومتر در شمال گواتر قرار دارد و نیز شاخه‌های فرعی این رودخانه (رود کاجو، رود دشتیاری) دانسته‌اند.

اما، واقعیت این است که خشکسالی‌های پیاپی چند دهه اخیر، مانند خشکسالی بسیار سخت 82-1376 و عوامل دیگری  همچون افزایش جمعیت انسانی و مصرف بیش از حد آب رودخانه‌ها و آلوده‌سازی و تصرف محیط‌های طبیعی، زیستگاه گاندوها را به‌شدت محدود ساخته است.

امروزه حدس می‌زنند که حداکثر در حدود سیصد گاندو در ایران باقی مانده باشد که بیشترین تعداد آن در ناحیه کوهستانی شمال باهوکلات و زیر سد پیشین به چشم می‌خورد.

البته منظور از «کوهستانی» در این‌جا، کوه‌های بسیار بلند نیست، بلکه ارتفاعات 400 تا 800 متری است که به هر حال در مقایسه با دشت‌های پست ناحیه‌های جنوبی‌تر، کوه به‌شمار می‌آیند.

هنگامی که از شخص باتجربه و آشنا به منطقه که راهنمایی ما را به عهده داشت و نیز از محیط‌بانان منطقه (که سرجمع در دو پاسگاه، 3 نفر هستند!) پرسیدیم بهترین جا برای دیدن گاندوها کجا است، همگی به محدوده‌ زیر سد پیشین اشاره کردند.

در این محدوده، رودخانه نه در دشت که در عمق دره‌ای محصور در کوهستان جاری است و به این دلیل در اطراف آن زمین‌های مناسبی برای اقامت آدمیان وجود ندارد.

گو این‌که مردم منطقه، به صورت سنتی دشمنی‌ای با گاندو ندارند و حتی آن را مایه برکت و نگهبان یا نشانگر آب می‌دانند، اما به هر حال صرف حضور آدمی سبب تصرف زیستگاه یا اخلال در زیست جانور می‌شود و از این رو در جایی که آدمی کم‌تر است، طبیعت وحش دست‌نخورده‌تر- و در این‌جا- گاندو بیشتر است.

بخت با ما هم یار بود و پس از سه ساعت دید زدن و حفظ سکوت، یک گاندوی نسبتاً بزرگ دیدیم که در ساحل شنی آن‌سوی رودخانه آفتاب گرفته بود؛ زیبایی و شکوه چنین صحنه‌هایی که وحشی‌ترین جلوه‌های حیات را در برابر دیدگان به نمایش می‌گذارد، قیاس شدنی با هیچ سرگرمی تلویزیونی، رایانه‌ای، و هیچ تفریح شهری دیگری نیست.

با دیدن این صحنه‌ها در طبیعت است که انسان نفس عمیقی می‌کشد و به قول یک نویسنده «صدای گنگی از ته گلو درمی‌آورد» و رگ‌های وجودش با حس شیرین تعلق به طبیعت گشوده می‌شوند.

تمساح، به‌طور معمول در کناره‌های پست و منطقه‌های گرمسیری که تغییرات دمای کمی دارد، می‌زید.

به همین دلیل گوشه جنوب شرقی ایران، غربی‌ترین ناحیه زیست این جانور در آسیا است، چرا که از این نقطه به سوی غرب و شمال، تغییرات دمای شب و روز و تغییرات فصلی بیشتر می‌شود.

بخش‌های شمالی‌تر رودخانه سرباز یا باهوکلات، به دلیل بیشتر شدن عرض جغرافیایی و به‌ویژه به دلیل ارتفاع بیشتر، بیش از مصب رودخانه، دستخوش تغییر آب و هوا است و ساحل‌های شنی پهن هم کم‌تر دارد و نباید گزینه اول گاندو برای یک زندگی لذت‌بخش باشد.

اما، در این‌جا هم روزگار سخت، جبر خود را تحمیل کرده و با نامساعد شدن شرایط در زادگاه، راه مهاجرت پیش گرفته شده است؛ سعدیاحب وطن گرچه حدیثی است شریف/ نتوان مرد به خواری که من این‌جا زادم(!)

گاندوها همیشه با کم شدن آب رودخانه در پایین‌دست، به بالا مهاجرت کرده‌اند و گاه در شرایط بسیار خشک، در شکاف‌های کنار رودخانه و لابه‌لای گل‌ها با کم ‌کردن تحرک و توقع به زیست آرام خود ادامه داده‌اند.

در مواردی هم- مانند دوره خشکسالی سخت چند سال پیش- ماموران سازمان حفاظت محیط‌زیست با منتقل کردن آن‌ها به بالادست، کمک کرده‌اند تا این جانوران که با وجود قدرت ظاهری و چهره خشن، مانند دیگر جانوران بزرگ بالای هرم زیستی به‌شدت در معرض خطرهای ناشی از دخالت انسان هستند، به بقای خود ادامه دهند.

مدیریت حساب شده محیط‌زیست، همان‌گونه که برای مثال در مورد گاندوها توانسته با انتقال آن‌ها به نقطه‌ای نزدیک‌تر به کوه و آب، بقای جانور را در شرایط اضطراری تضمین کند، می‌تواند به شیوه‌های دیگری هم به طبیعت یاری رساند.

نوزادان گاندو، طعمه جانوران بسیاری- و از جمله گاندوی نر- می‌شوند؛ می‌توان با پرورش تمساح در محیط‌های مدیریت شده، تعداد بیشتری نوزاد را زنده نگه داشت و حتی در درازمدت از آن بهره‌برداری اقتصادی کرد.

غرض اصلی این نوشته آن است که یک بار دیگر بگوییم: حفاظت از کوهستان، نگاهبانی زندگی است. تمامی زندگی انسانی و طبیعی در سیستان و بلوچستان، وابسته به آب‌های شیرینی است که از کوه‌ها سرچشمه می‌گیرند.

حتی در کناره دریای عمان که با ذخیره ماهیان بسیارش، خوراک اصلی مردم ساحل‌نشین را تأمین می‌کند، اگر آب شیرین رودخانه سرباز که از کوه پیرآباد و دیگر کوه‌ها سرچشمه می‌گیرد نبود، حیات این جلوه‌ رنگارنگ را نداشت.

تنها قطعه جنگل را در این استان خشک، می‌توانیم در خلیج گواتر ببینیم که جایگاه بکرترین جنگل‌های حرای ایران است. حرا، گونه‌ای از درختان مانگرو (mangrove) است که در مصب رودخانه‌ها- جایی که آب دریا به شکل منظمی به علت جزر و مد بالا و پایین می‌رود- می‌رویند.

درختان مانگرو به بستری مرکب از ماسه و گل و لای نیاز دارند و با وجود آن‌که با شیوه‌های خلاقانه‌ای در برابر شوری آب دریا تاب می‌آورند، اما نیازمند جریان آب شیرین رودخانه‌ای هستند.

تنوع زیستی در جنگل حرا بسیار بالا است؛ گونه‌های پرشماری از پرندگان مهاجر و بومی روزی خود را در این زیستگاه شگفت‌آور می‌جویند و ماهیان بسیاری در یک یا چند مرحله از زندگی، وابسته به آن هستند.

همچنین، جنگل حرا با تامین علوفه و چوب و ماهی نقشی بس مهم در فراهم آوردن معیشت مردم محلی داشته است. این جنگل، بدون آب رودخانه‌ای که از کوه‌ها جاری می‌شود، پدید نمی‌آید و باقی نمی‌ماند؛ این نکته باید در مدیریت آب رودخانه درنظر گرفته شود.

* از گروه دیده‌بان کوهستان انجمن کوه‌نوردان ایران

کد خبر 14631

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار محیط زیست

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز