در ایران با گذشت 23سال از پایان جنگ تحمیلی، شرایط بهگونهای پیش رفته که گفته میشود سینمای دفاع مقدس دیگر رمقی ندارد؛ سینمایی که بهواسطه هزینه بالا، تولیدش بیش از هر ژانر دیگری به دولت وابسته است و بدون حمایت، طبیعی است که نتواند راه به جایی ببرد.
در هفته دفاع مقدس، بحث سینمای جنگ در حالی به رسانهها راه یافته که بهنظر میرسد بیش از تعارفات و حرفهای معمول، نیازمند آسیبشناسی در این عرصه هستیم.
غیبت سرداران سینمای جنگ
یکی از مسائل مشهود در سینمای دفاع مقدس، قهر سینماگران شاخص این حوزه با فیلمسازی جنگ است. کارگردانانی که هویت و شناسنامهشان با سینمای جنگ گره خورده و بهترین فیلمهای کارنامهشان را در این حوزه ساختهاند سالهاست ترجیح میدهند در ژانرهای دیگر فیلم بسازند.
جمال شورجه از کارگردانان باسابقه و شاخص سینمای دفاع مقدس درخصوص دلایل این اتفاق میگوید: «بهنظر میرسد بخشی از آن به سلایق شخصی افراد و بخشی دیگر به دشواریهای ساخت فیلمهای دفاع مقدس برمیگردد. هزینههای بالایی که این فیلمها دارند و امکانات و لجستیک سنگین لازم برای تولید آثار جنگی، دشواریهای تولید فیلم دفاع مقدس را مضاعف میکنند. تجهیزات مورد نیاز فیلم جنگی در ارگانهای نظامی مستقر هستند و فیلمسازان برای در اختیارگرفتن امکانات باید بوروکراسی پیچیدهای را طی کنند. نکته دیگر عدم حمایت لازم در مرحله تولید و اکران است. مجموعه این دلایل باعث میشود فیلمسازان کمتر بهسراغ این ژانر بروند.»
جواد نوروزبیگی تهیهکننده فیلم «سیزده59» نیز در این رابطه میگوید: «بعید میدانم سینماگران شاخص دفاع مقدس کنار کشیده باشند؛ همانطور که میدانیم حاتمیکیا مدتهاست میخواهد فیلمی درباره شهید چمران بسازد. شاید برخی از افراد نگاهشان به این مقوله تغییر کرده و میخواهند به شکل دیگری این عرصه را دنبال کنند. این فیلمسازان اگر سوژه مناسبی بهدست بیاورند و مورد حمایت مطلوب قرارگیرند حتما باز هم فیلم جنگی خواهند ساخت.»
افول سینمای دفاع مقدس
در دهه60 میشد از آثاری چون «پرواز در شب»، «دیدهبان»،«مهاجر» و «هور در آتش» به عنوان آثار شاخص سینمای دفاع مقدس نام برد. در دهه70 نیز فیلمهای برجستهای مانند «سفربه چذابه»، «نجات یافتگان»،«ازکرخه تا راین»، «برج مینو»،«لیلی با من است»، «کیمیا»، «سرزمین خورشید»،«هیوا» و «آژانس شیشهای» پرچم سینمای دفاع مقدس را افراشته نگاه داشتند. در دهه80 اما جز نمونههایی انگشت شمار چون «مزرعه پدری» و «دوئل» که آنها هم در نیمه اول این دهه ساخته شدند به ندرت میتوان به اثر شاخصی در این عرصه اشاره کرد. شاید به همین دلیل است که حاتمیکیا میگوید: سینمای دفاعمقدس در بدترین وضعیت ممکن قرار دارد. و پرویز پرستویی هشدار میدهد که بوی « الرحمن» سینمای جنگ به مشام میرسد. البته در خصوص افول سینمای دفاعمقدس در سالهای اخیر، اتفاق نظر میان مدیران و سینماگران این حوزه وجود ندارد. محمدرضا شرفالدین مدیرعامل انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس میگوید:«وضعیت فیلمهای دفاعمقدس چیزی جدا از وضعیت کلی سینمای ایران نیست. البته شرایط حاکم بر سینمای جنگ نسبت به گذشته بهتر شده و به لحاظ محتوایی شاهد رشد در این عرصه بودهایم؛ به خصوص اینکه ضرورت حمایت بیشتر از سینمای جنگ میان متولیان و نهادهای حامی این سینما بیشتر درک شده و احساس میشود در آینده میتوانیم شاهد گشوده شدن فصل تازهای در این حوزه باشیم.»
برخلاف شرفالدین، نوروزبیگی چندان خوشبینانه به ماجرا نگاه نمیکند. او میگوید:«همه این را میدانند که سینمای دفاعمقدس در سالهای اخیر روند روبهرشدی نداشته و این مورد اعتراض همه ماست. دلیل این افول را هم باید در سیاستهای مسئولان فرهنگی مشاهده کرد. وقتی مدیریت فرهنگی حمایت لازم را از سینمای دفاعمقدس به عمل نمیآورد که شاید یکی از دلایلش هزینه سنگین تولید فیلم جنگی باشد، طبیعی است که در این عرصه دچار افول شویم؛ آن هم در حالی که دفاعمقدس همچنان حرفهای ناگفتهای برای گفتن دارد که میتواند برای نسل امروز جذاب باشد.»
جمال شورجه هم افول سینمای دفاعمقدس را حاصل دوران اصلاحات میداند. کارگردان «حماسه مجنون» میگوید:«در دوران اصلاحات سینمای دفاعمقدس را عملا تعطیل کرده بودند. مدیران وقت ارشاد اعلام کردند دیگر جنگ تمام شده و نیازی به ساخت فیلمهای جنگی نیست اما در سالهای اخیر شاهدیم که چه در حوزه مدیریت و چه در مجلس شورای اسلامی نسبت به این سینما به شکلی دلسوزانه عمل شده است. ما نیازمند قانون مدونی هستیم که در سازمان سینمایی یا شورایعالی سینما تصویب شود و به اجرا درآید تا با تغییر مدیران، سیاستها هم دچار تغییر نشوند. مثلا سالانه 10فیلم جنگی تولید کنیم و هرمدیری با هر سلیقهای موظف به تولید این آثار باشد. در این صورت میتوان به پیشرفت سینمای دفاع مقدس امید بست.»
ورود نسل تازه
بهترین فیلمهای دفاعمقدس را سینماگرانی ساختهاند که خود تجربه حضور در جبههها را داشتهاند، اما با گذشت بیش از 2دهه از پایان جنگ، تا چه زمانی میتوان دلخوش به فعالیت این سینماگران ماند؟ آیا ساخت فیلم جنگی باید تنها در انحصار آدمهای جنگ باقی بماند؟ آیا نسلی که در سالهای دفاعمقدس دوران کودکیاش را پشت سر میگذاشته یا حتی به دنیا نیامده بوده اهلیت ورود به این عرصه را ندارد؟ در سالهای اخیر از نسل تازه فیلمسازان، مازیار میری با «پاداش سکوت» و سامان سالور با «سیزده59» به میدان سینمای جنگ آمده و کوشیدهاند در این ژانر، حرفی از جنس زمان بزنند. نوروز بیگی که در مقام تهیهکننده کنار سالور در «سیزده59» حضور داشته در این رابطه میگوید:«نسل جوان با تحقیق و مطالعه موضوعات مرتبط با دفاعمقدس و همچنین بهرهگیری از افرادی که در این حوزهها حضور داشتهاند، میتوانند در این راه موفق شوند.»
شورجه هم میگوید:«برای ساخت فیلم جنگی الزامی نیست که فیلمساز حتما خودش سابقه حضور در جبهه را داشته باشد. در آمریکا فیلمهای موفقی در رابطه با جنگ جهانی دوم ساخته شده که سازندگانشان در زمان جنگ حتی به دنیا هم نیامده بودند ولی با تحقیق و پژوهش موفق شدهاند آثار ملموسی را خلق کنند. سینماگران جوان ما نیز میتوانند با پژوهش و مشاهده آثار مستند به ابعاد مختلف دفاعمقدس واقف شوند.»
رها کردن در اکران
یکی از مشکلات عمده سینمای دفاعمقدس عدم حمایت مسئولان در مرحله اکران است. شورجه به عدم تمایل سینماداران و متولیان اکران برای نمایش فیلم جنگی اشاره میکند و میگوید: رغبتی از سوی سرگروههای سالنهای سینما برای اکران فیلم دفاعمقدس وجود ندارد. به اعتقاد این فیلمساز، در چنین شرایطی همه نهادهای ذیربط باید بسیج شوند و به حمایت در مرحله اکران فیلم دفاع مقدس بپردازند. شرفالدین هم عرصه فعلی اکران را برای فیلم دفاع مقدس تنگ میداند. او میگوید:«در شرایط فعلی ساختار و مناسبات اکران سینماها دچار ایراد است. نتیجه این وضعیت شرایط نابسامان اکران است که در آن عرصه برای نمایش فیلمهایی که نازل و بیارزش هستند بهتر فراهم است تا آثاری که حرفی برای گفتن دارند. در چنین وضعیتی طبیعی است که سینمای دفاع مقدس در حاشیه بماند.