در مورد شیوع اختلالات روانی در کودکان تاکنون پیمایش ملی انجام نشده اما آمارها نشان میدهد که حداقل 20درصد کودکان کشور با اختلالات روانی روبهرو هستند که بهنحوی به مداخلات درمانی نیاز دارند. این اظهارنظر، آن هم از سوی یکی از متولیان و ناظران سلامت کشور، چند پرسش را به ذهن میآورد:
1- از آنجا که تن و روان با هم در تعامل بوده و در سلامت و بیماری دخیل هستند و سلامت جسمانی با عوامل روانی و محیط اجتماعی کودک بهشدت در ارتباط است، متولیان امر تا چه حد در این زمینه برنامهریزی کردهاند؟
2- تا چه حد در مدارس به کودکان، تفکرخوب داشتن، مهارتهای زندگی، اعتماد بهنفس، عزتنفس، نگرش به زندگی، حس مسئولیتپذیری، همکاری با گروه، احساس خوب داشتن نسبت به دیگران، خلاقیت، محبت به دیگران، ارزش عذرخواهی برای اشتباه، نیاز به دوست داشتن و سایر مواردی که در سلامت روانی کودکان نقش دارد، آموزش داده میشود؟
3- مسئولان سلامت جامعه، ظاهرا از یاد بردهاند که کودکان، ذخایر ارزشمند جامعه و سکاندار آینده کشور هستند. بهراستی برای آموزش مهارتهای فرزندپروری و ازسوی دیگر، آموزش مهارتهای زندگی به کودکان، چه کردهایم؟
4- کم نیستند کودکانی که دچار اختلالات روانی، افسردگی، اضطراب و بزهکاری هستند. آیا برای شناسایی آنان تلاشی صورت گرفته است؟ یا اگر شناسایی شدهاند، اقدامات لازم انجام شده است؟
5- اینکه هر سال با نزدیک شدن به روز جهانی کودک، از کودک بگوییم و نیازهای جسمی، روحی و روانی او، اما اقدامی نکنیم، چه سود؟
6- یادمان باشد که کودکان، از آسیبپذیرترین گروههای جامعه هستند که کمک به آنان الزامی است. اما آیا کودکانی که به کمک نیاز دارند، کمکی دریافت میکنند؟
7- از یاد نبریم که در روایات اسلامی نیز در جهت تامین نیازهای جسمی و روانی کودکان توصیههای زیادی شده است؛ بنابراین حتی اگر یک نفر از کودکان این سرزمین اسلامی از سلامت جسمی و روانی برخوردار نباشد، باید نگران بود.