این شاید آخرین جملهای بود که یکی از محکومان حادثه خمینیشهر قبل از اجرای حکم اعدام به زبان آورد. از ساعت 4 صبح دیروز، یعنی 2ساعت قبل از اجرای حکم، مردم زیادی خود را به بوستان بهشت رسانده بودند تا شاهد اعدام 4 جنایتکار باشند؛ 4 مرد شرور که همراه با همدستانشان به یک میهمانی خصوصی در باغی در خمینیشهر حمله کردند و بعد از بستن دست و پای مردان، زنان و دختران را با موتور و ماشین به باغی دیگر بردند و در آنجا به زور مورد آزار و اذیت قرار دادند.
مردم خمینیشهر همه جزئیات این پرونده را به خاطر دارند. یکی از آنها محمدعلی، کارمند 55سالهای است که میگوید: بقیه متهمان پرونده را هم خیلی زود باید محاکمه و در همینجا اعدام کنند. مردم خمینیشهر، متدین و مذهبی هستند اما این افراد باعث شدند که حیثیت شهر ما در ایران خدشهدار شود.
پایان وحشت
یکی دیگر از شاهدان اجرای حکم زنی 45ساله است. او میگوید: من قبلا با اعدام مخالف بودم اما باور کنید از وقتی این حادثه اتفاق افتاد، لحظهشماری میکردم که متهمان آن محاکمه و اعدام شوند. جرم آنها خیلی سنگین است. از وقتی این حادثه در شهر ما اتفاق افتاد، خیلی از خانوادهها احساس ناامنی میکردند. من دختر بزرگ دارم و بعد از این حادثه میترسیدم که او را در خارج از خانه تنها بگذارم؛ برای همین هر جا که میخواست برود، همراهش میرفتم تا نکند اتفاقی برایش بیفتد. وقتی عاملان این حادثه دستگیر شدند، همه مردم شهر خوشحال شدند.
ساعت 5:45 صبح، درحالیکه هر لحظه به جمعیت حاضر در محل اجرای حکم افزوده میشود، ماموران شروع به محکمکردن داربست فلزی اعدام میکنند؛ داربستی که از شب قبل در این محل نصب شده و دور آن با نردههای آهنی و حلقهای از ماموران پلیس محصور شده تا مردم از محل اعدام دور بمانند. زمان اجرای حکم نزدیک است اما هنوز از اعدامیان خبری نیست. دادستان عمومی و انقلاب اصفهان شروع به سخنرانی میکند و میگوید: مردم خمینیشهر با پیگیری مداوم پرونده ثابت کردند که اینجا شهری مذهبی و فرهنگی است. حبیبی ادامه میدهد: نباید برای این افراد (عاملان تجاوز به چند زن) دلسوزی کرد، چراکه آنها جرم سنگینی مرتکب شدهاند و اراده دستگاه قضایی برخورد قاطع با اراذل و اوباش است.
آخرین حرف محکومان
بعد از سخنرانی کوتاه دادستان اصفهان، 2 خودروی ون نیروی انتظامی درحالیکه توسط 8 خودروی دیگر اسکورت شدهاند، وارد بوستان بهشت و محوطه اجرای حکم میشوند. عقربههای ساعت 5:57 صبح را نشان میدهد و ماموران 4 محکوم پرونده را از داخل خودروها خارج میکنند. در همین هنگام فرصت کوتاهی برای گفتوگو با یکی از آنها پیش میآید. جوان اعدامی میگوید: اگر به نصیحتهای پدر و مادرم گوش میکردم، این اتفاق نمیافتاد. دلیل همه این ماجراها، دوستی با رفیق ناباب بود. من و 3 نفر دیگر، حالا تازه متوجه اشتباهاتمان شدهایم اما کار از کار گذشته و راه برگشتی نیست. فقط میتوانم بگویم که بهشدت پشیمانم و شرمنده شاکیان هستم. ساعت 6:03 صبح، ماموران اعدامیان را به بالای چهارپایهای که زیر داربست فلزی قرار دارد، منتقل میکنند. ساعت 6:08 صبح، با کشیده شدن چهارپایهها، آخرین برگ از زندگی 4 محکوم پرونده خمینیشهر ورق میخورد.