حضور او بهعنوان یک چهره اجتماعی و سیاسی، مشمول بحثهای قدیمی ورود مدیران اجتماعی و سیاسی به ورزش میشود اما بیادی معتقد است مدیریت در ورزش را نباید به حضور افراد سیاسی و ورزشی تقسیم کرد چون در مدیریت این باشگاهها، عوامل و پارامترهای زیادی دخیل هستند که میتواند در هر باشگاه یا مؤسسهای تأثیرگذار باشد. با وجود این بیادی نظرات متفاوتی با مدیران ورزشی این دو باشگاه دارد اما همچون آنها وابستگی به دولت و موضوعات مالی را بزرگترین مشکل باشگاههای استقلال و پیروزی میداند؛ «مهمترین چالش این تیم در دوران ما بدهکاریهای آن بود که بیرویه ایجاد شده بود. بخشی از این بدهکاریها در حوزه فعالیت باشگاه نبود. یکی دیگر از معضلات همیشگی این باشگاه، خارج شدن از اهداف یک باشگاه فرهنگی و ورزشی است. در واقع تنها هدف باشگاه، فوتبال است.
این هدفگذاریها باشگاه را به سمتی میبرد که تیم از حالت مولد بودن خارج و به یک تیم مصرفی تبدیل میشود. یعنی باشگاه به جای اینکه در تیمهای پایه برای ساختن تیم لیگ برتر سرمایهگذاری کند، دنبال استفاده از داشتهها و زحمات تیمهای دیگر میرود. همین موضوع، یعنی تبدیل کردن یک تیم بدون درآمد به یک تیم مصرفکننده، یکی از معضلات اصلی باشگاههایی مانند پیروزی و استقلال است. من در مدت حضورم در باشگاه پیروزی به همراه هیأت مدیره طرحهایی در این زمینه داشتیم و توانستیم تیمهای پایه را راهاندازی کنیم اما به خاطر مدت کم حضور من در باشگاه که حدود یک فصل و نیم بود این طرحها آنگونه که انتظار میرفت به جایگاه مورد نظر نرسیدند.»
بیادی تأکید زیادی روی بعد قهرمانی ورزش به شکل موجود ندارد . او به واسطه سابقهای که درورزش محلات و هیأت مدیره باشگاه پیکان داشت به هیأت مدیره پیروزی آمد؛ «من بنا به پیشنهاد رئیسجمهور به هیأت مدیره پیروزی رفتم. من با توجه به اینکه آن موقع کارهای اجتماعی و فرهنگی انجام میدادم و با جوانان در ارتباط بودم و همچنین به دلیل سابقهای که در مدیریت ورزشی داشتم به پیروزی آمدم. پیش از آن هم عضو هیأت مدیره پیکان بودم. همچنین قبل از انقلاب نیز ورزشکار بودم و حتی مدت کمی هم در تیم والیبال جوانان پرسپولیس فعالیت میکردم. من در دوران جوانی رشتههای ورزشی والیبال، فوتبال و کشتی را دردستور کار و فعالیتهای خود داشتم و در سطح محلات تهران هم تیمهای ورزشی را مدیریت میکردم.»
بیادی شرایط فعلی باشگاه را چندان متفاوت از قبل نمیداند و معتقد است هیأت مدیره فعلی هم نمیتواند کاری بزرگ انجام دهد؛ «بهنظر من هیأت مدیره فعلی نمیتواند به بهبود وضعیت این تیم کمک کند. من پیشتر هم برآورد و پیشبینی کرده بودم که هر هیأت مدیرهای که به این باشگاه بیاید، به خاطر بدهیهای زیاد باشگاه روز خوش نخواهد دید. در مدت حضور من هم همینطور بود. یکی از مشکلات تیمهای بزرگ این است که بهصورت امپراتوری اداره میشوند و به جای اینکه براساس مسائل روز مدیریت شوند، براساس دستورها و فرمانها اداره میشوند.»
او البته از افرادی است که جدایی این دو باشگاه از دولت را در شرایط فعلی صحیح نمیداند؛ «در این شرایط جدایی آنها از دولت به نفع این دو باشگاه نخواهد بود مگر اینکه بخش خصوصی پرقدرتی آنها را بخرد و از سوی دولت حمایت شوند نه اینکه دولت در مقابل آنها قرار بگیرد. در شرایط فعلی گاهی بخش دولتی در مقابل بخش خصوصی قرار میگیرد یعنی تمام امکانات را به روی آنها میبندند و بخش خصوصی نمیتواند با بخش دولتی رقابت کند. این شرایط برای تمامی باشگاهها وجود دارد. حتی باشگاههایی مانند سپاهان و ذوبآهن که مدعی هستند خصوصیاند هم مردم را فریب میدهند؛ این باشگاهها دولتی هستند. ما در فوتبال تنها استقلال اهواز و استیل آذین را داشتیم که خصوصی بودند اما این دو باشگاه را نابود کردند؛ یکی به خاطر مدیریت غلط و یکی به خاطر اینکه دولت رقیب اصلی این دو باشگاه بود. مشکل بزرگ این است که دولت با بخش خصوصی رقابت میکند. عرضه شدن این دو باشگاه در بورس هم با شرایط خاصی به نفع آنها خواهد بود؛ عرضه شدن وقتی به آنها سود خواهد رساند که همه باشگاهها خصوصی باشند».
بیادی در زمینه استفاده از چهرههای سیاسی، کاملا در مقابل افرادی است که حضور سیاسیون در بخش مدیریت ورزش را بدون فایده میدانند. او معتقد است که مدیریت در هر بخشی بسته به مدیران میتواند موفقیتآمیز باشد؛ «من با این نظریه که افراد سیاسی نباید در حوزه مدیریت ورزشی فعالیت کنند مخالفم. در هیچ کجای دنیا این موضوع مطرح نیست. چه تضمینی وجود دارد کسی که در رشته تربیت بدنی تحصیل کرده موفق شود؟ بخش بزرگی از علم مدیریت، اکتسابی است. ورزش هم نوعی مدیریت است. اگر بهصورت اصولی مسائل ورزش حل بشود این مشکل برطرف میشود. ما در مواقعی نمیخواهیم هزینه بکنیم و مشکل را به گردن مدیران میاندازیم. جامعه ورزش همه مشکلات را به گردن کسانی میاندازد که از جامعه ورزشی نیستند.»