او همراه با این تیم قهرمان ایران شد و شاید بتوان گفت چالشهای آشتیانی با امیر قلعهنویی پس از این قهرمانی همچنان در ذهن هواداران استقلال باقی مانده است. او در مورد مدیریت در باشگاههای استقلال و پرسپولیس، نوسانهای مدیریتی این دو باشگاه و مسائل مختلف دیگر به سؤالات همشهری پاسخ داده است.
- بهنظر شما چرا مدیریت دو باشگاه استقلال و پرسپولیس بهطور مداوم تغییر میکند؟
فکر میکنم مسئولان در انتخاب مدیران این دو باشگاه دقت نمیکنند؛ در ضمن به ندرت میبینیم که مدیران این دو باشگاه با اراده خودشان جدا شوند. آنها اگر با مشکلات مختلفی از قبیل بیپولی یا حمایت نشدن هم مواجه شوند، سعی میکنند با آن کنار بیایند و نمیدانم چرا با وجود کاستیهای زیاد نمیخواهند از مدیریت این دو باشگاه کنار بروند. البته باید به موضوع مهم دیگری هم اشاره کرد.
- چه موضوعی؟
اینکه مدیران این دو باشگاه براساس تواناییهای لازم برای مدیریت انتخاب نمیشوند و در واقع پارامتری برای انتخاب مدیران وجود ندارد. اکثر انتخابها براساس سلیقه و رابطه است و عملکرد گذشته مدیران زیاد مورد توجه قرار نمیگیرد. سادهترین روش بررسی کارنامه یک مدیر به سابقه او مربوط میشود ولی به این موضوع اصلا توجه نمیشود. ما میبینیم مدیری که قبلا ناکام بوده دوباره انتخاب میشود چون بعضیها فقط دنبال تملق و رابطهبازی هستند. جالب اینجاست که این آدمها موضع افرادی را میگیرند که وانمود میکنند رغبتی برای گرفتن پست ندارند. آنها میخواهند بگویند ما دنبال لابی کردن نیستیم در حالی که وجود این افراد براساس لابی است. باید به یک موضوع دیگر هم اشاره کرد و آن هم تشکیل یک هیأت مدیره قوی است.
- بیشتر توضیح میدهید؟
اگر یک هیأت مدیره قوی و فکور وجود داشته باشد، این همه تغییرات به وجود نمیآید. یک هیأت مدیره قوی میتواند در اکثر سیاستهای باشگاه تأثیر مثبت بگذارد.
- خیلیها معتقدند مدیران استقلال و پرسپولیس باید فوتبالی باشند. نظر شما چیست؟
این حرف بیمحتوایی است؛ بهعنوان مثال مگر آقای فتحاللهزاده که الان مدیرعامل است از ابتدا فوتبالی بوده؟ یا آقای امیر عابدینی را مثال بزنیم که پستهای مهم و سیاسی داشت و مدیریت در فوتبال را هم تجربه کرد.
- ولی عابدینی فوتبال بازی کرده است.
من هم فوتبال بازی کردهام؛ این دلیل نمیشود.
- ولی قبول دارید که مدیرعامل وقتی وارد فوتبال میشود باید بر محیطی که در آن کار میکند اشراف داشته باشد؟
یک مدیر موفق کسی است که از آدمهای موجود در محیط به خوبی استفاده کند و از آنها مشاوره بگیرد. اگر فردی خارج از محیط ورزش باشد سخت میتواند خودش را جا بیندازد و اگر بدون آشنایی جلو بیاید مشکل خواهد داشت. من معتقدم اگر فوتبالیستی وجود دارد که دارای تحصیلات خوب است و سابقه مدیریتی دارد، باید او را در اولویت قرار داد ولی اگر چنین افرادی وجود نداشته باشند آیا نباید به سراغ دیگر مدیران رفت؟ در کشور ما مدیران باشگاهها بیضابطه انتخاب میشوند. در اکثر کشورهای دنیا مدیرعامل یک قطب بزرگ اقتصادی است. باید آدمی را انتخاب کنند که مدیریت و دیدگاه اقتصادی قوی داشته باشد. شما اگر دقت کنید میبینید که در تیمهای مطرحی مثل بارسلونا، بایرنمونیخ، رئال مادرید و... بزرگانی مثل یوهان کرایوف، بکنبائر و دیگر چهرههای سرشناس فوتبال وجود دارند ولی آنها مدیریت نمیکنند؛ در واقع آنها مشاور مدیرانی هستند که اصلا شاید فوتبالی نباشند.(همشهری:بکن بائر سالها رئیس باشگاه بایرن بود و ریاست باشگاه در حال حاضر بر عهده رومنیگه، دیگر بازیکن سابق این تیم است).
- قبول دارید اکثر مدیران دو باشگاه استقلال و پرسپولیس شم اقتصادی قوی ندارند؟
بله. علتش این است که افرادی برای این پست انتخاب میشوند که با علم روز جلو نیامدهاند و فقط بهدنبال اجرای رفتارهای قدیمی هستند. آنها افتخار میکنند که بازیکن گرانقیمت جذب کردهاند یا یک تیم برای قهرمانی بستهاند. مدیرعامل وجاهت و آبروی یک باشگاه محسوب میشود و باید ساختارشناس باشد، باید مفهوم تقسیم وظایف را بداند و سیستمشناس باشد. چه فایده که یک تیم قهرمان شود ولی ساختار حرفهای نداشته باشد؟ الان در فوتبال انگلیس تیمی مثل تاتنهام از لحاظ ساختار باشگاهی نمونه است ولی آیا قهرمانی میآورد؟
- شما چرا از مدیریت باشگاه استقلال کنارهگیری کردید؟
بهدلیل اینکه ساختارهای فکری من با رئیس وقت سازمان تربیت بدنی یکی نبود. ایشان شناختی از فوتبال نداشت؛ هر چند که برایش احترام قائلم و شاید بتواند در بخشهای دیگر مدیر موفقی باشد. اگر میماندم کارهای بزرگی در ذهنم بود و حتی در همان مدتی هم که بودم کارهای ساختاری کردم ولی ظرف 24ساعت همه چیز به هم ریخت.
- چقدر زمان میخواستید که باشگاه استقلال را تبدیل به یک باشگاه کاملا حرفهای کنید؟
هدف این بود که تا سال1391 باشگاه را کاملا حرفهای کنیم. ما حرفهای شدن را حتی از مصاحبه بازیکنان آغاز کرده بودیم و ساختار باشگاه هم به صورت کمیتهای بود؛ مبتنی بر تجربه باشگاههای بزرگ دنیا.
- از لحـاظ اقتصـادی چـه برنامههایی داشتید؟
وقتی میخواهیم به سمت مسائل اقتصادی و درآمدزایی برویم، کار زمانی نتیجه میدهد که ساختار اقتصادی جامعه هم مناسب باشد. نمیتوان در اقتصادی که چالش دارد دنبال درآمدزایی رفت و باید از راههای مورد نظر فیفا دنبال درآمدزایی بود؛ یعنی حق پخش تلویزیونی، اسپانسر، کپیرایت و بلیت فروشی. البته الان باشگاهها فقط از طریق اسپانسر آن هم به صورت نصفه و نیمه پولی دریافت میکنند و بقیه بخشها همگی مربوط به فدراسیون و سازمان لیگ هستند. همه پولها به فدراسیون میرود و نتیجهاش این میشود که برای سازمان لیگ با 5نفر کارمند یک ساختمان جدا میگیرند.
- پس به درآمدزایی این دو باشگاه نمیتوان امیدوار بود؟
خیر و این بهدلیل ضعفی است که در فدراسیون فوتبال وجود دارد. امروزه در کشورهای توسعهیافته شرکتهای بزرگ، باشگاههای فوتبال را حمایت میکنند و همچنین باشگاهها به غیر از مواردی که در مورد درآمدزایی نام برده شد، از طریق بها دادن به تیمهای پایه هم کسب درآمد میکنند. زمانی که مدیرعامل استقلال بودم اسم 6بازیکن از تیم جوانان را در فهرست لیگ قهرمانان آسیا قرار دادیم و آنها حالا در تیمهای دیگر فیکس بازی میکنند. این بازیکنان خیلی راحت از استقلال جدا شدند و حالا اگر بخواهند برگردند 300 یا 400میلیون قیمت آنهاست.
- زمانی که قرار شد مدیرعامل استقلال شوید اعضای هیأت مدیره چه خواستهای از شما داشتند؟
قبل از اینکه انتخاب شوم آنها به من گفتند برنامه بده و من هم جواب دادم که شما باید برنامه بدهید، مدیرعامل که برنامه نمیدهد. به آنها گفتم که شما باید مشخص کنید چه میخواهید و استراتژی باشگاه چیست.
- شما چرا با امیر قلعهنویی که تیم را قهرمان کرد قطع همکاری کردید؟
شما مسائل پشت پرده را نمیدانید و من هم نیازی نمیبینم بگویم؛ این موضوع به مسائل پشت پرده ربط داشت.
- فکر نمیکنید اذهان عمومی این اقدام شما را اشتباه میدانستند و عوض کردن مربی قهرمان تصمیم اشتباهی بود؟
فابیو کاپلو هم قهرمان شد ولی او را عوض کردند. در این فوتبال باید یک چیز وارد میشد و آن هم این بود که نباید پای مربی قهرمان به هر قیمتی ایستاد.
- صمد مرفاوی انتخاب بدی نبود؟
انتخاب مرفاوی منطقی بود. معمولا تیمهای قهرمان، سال بعد خیلی بد نتیجه میگیرند ولی استقلال سوم شد.
- ولی خیلیهای دیگر- چه در ایران و چه در خارج- بودند که بهطور صددرصد گزینه مناسبتری نسبت به مرفاوی بودند. قبول دارید؟
باور من این بود که او انتخاب شود و نمیتوانم با عقاید کسی مخالفت کنم. من در کنار مرفاوی روته مولر را گذاشتم و توانستیم سهمیه آسیا بگیریم. در آن سال خیلیها پشت پرده کارهایی میکردند که استقلال نتیجه نگیرد.