وقتی رسیدم به جزء 30 و سوره نبأ یادم آمد دوستی را که گفته بود خواندن یکساله سوره نبأ سفر حج راقسمت میکند. سوره نبأ را خواندم و وارد آخرین جزء قرآن شدم. سورهها و آیات دیگر رنگ وبوی مسابقات قرآن دوره دبیرستان را میداد. دیگر 10-12 صفحه بیشتر نمانده بود که رسیدیم مسجدالحرام. نشستم روبهروی کعبه و خواندم تا سوره علق. برای سجده واجبش در خانه خدا سر روی سنگفرش سفید مسجد گذاشتم و کجا باورم میشد!
ختم قرآن تمام شد. ختمی که از مسجدالنبی شروع شد، در مسجدالحرام تمام شد و امیدوارم بتوانم یک بار دیگر خواندن قرآن را در مسجدالحرام شروع کنم و در مسجدالنبی تمام.قرآن را بستم و فکر کردم ثواب ختمش را هدیه کنم. هدیه به نرجس خاتون مادر امام زمان تا امام زمان را خوشحال کنم و مادر پیامبر آمنه که در ابواء دفن است و ما نمیتوانیم برویم زیارتش، و فاطمه، مادر پسران رسول خدا، حسن و حسین، برترین زنان عالم که قبرش را هر چه بگردیم پیدا نمیکنم، و مادر فاطمه، خدیجه که با معرفتتر از او به سختی بشود در تاریخ پیدا کرد، و فاطمه بنت اسد مادر امیرالمومنین که سالهاست پیش نوادگانش در بقیع دفن است و هر وقت از کنار کعبه رد میشویم و میرسیم به محل تولد حضرت علی یادش میکنیم و نجمه خاتون مادر امامرضا که قبرستان محل دفنش را پیدا کردیم ولی قبرها هیچ نشانی نداشت، و رباب مادر علیاصغر و امالبنین مادر حضرت عباس که در گوشه بقیع غریبانه دفن است و... مادرم که حق مادری به گردنم دارد و مادر پدرم که اگر زنده بود خیلی خوشحال میشد از آمدن من به حج و مادر دخترم که حق همسری دارد و جایش خالیاست بسیار.هدیهام کوچک است و چه لیست بلند بالایی تهیه کردم برای هدیهگیرندگان. دستم را به سمت کعبه بلند کردم و گفتم: خدایا کم ما را زیاد کن و ثوابی اگر داشت برای این مادران قرار بده، آمین.
* سردبیر همشهری آیه